Get Mystery Box with random crypto!

تبعیض در پوشش زنان - ۱ #محمدموسوی‌عقیقی مقدمه از نگاه من - | فکرک‌های من | موسوی عقیقی

تبعیض در پوشش زنان - ۱
#محمدموسوی‌عقیقی

مقدمه
از نگاه من - مطابق تحقیقاتی که داشته‌ام - این حدود از حجابِ زنان که امروزه بیان و تبلیغ می‌شود در نگاه حداکثری از متون دینی برگرفتنی نیست و شاهدی ندارد و در نگاه حداقلی الزام، اجبار یا تکلیفی برای رعایت آن وجود ندارد. دقت کنید من حجاب را نفی نکردم یا آن را پدیده‌ی ناهمگون با شخصیتِ زنانه و ناموزون با عقل نخواندم، بلکه آن را در شمارِ تصمیم‌های فردی می‌دانم. اما بنا دارم در اینجا یک نقد به «نظریه‌ی سنتیِ حجاب» داشته باشم، و آن هم «تبعیض‌آوری در پوشش میان زنان و مردان» است.

فرضیه‌ها
این سه فرضیه را به گمان من اکثر دینداران می‌پذیرند:

فرضیه‌ی اول: پوشش هم‌گامی و هم‌راهی زیادی با سلامتِ اجتماعی در زندگی انسان‌ها دارد دارد. به عبارتی پوشش انسان تضمین کننده‌ی دو مسأله است: (1) اخلاقیات را ترویج می‌دهد و زینتِ بدن است (2) سلامت اجتماعی را ابقاء می‌کند و آدمیان را از گسترش فساد دور می‌نماید.

فرضیه‌ی دوم: در این فرضیه قرائتِ رسمی و خوانش سنتی - دینی از حدود پوشش بانوان صحیح است. منظورم از صحیح بودن، این است که این نوع پوشش مطابق با مستندات، منابع و ضوابط دینی باشد. مطابق این «فرضیه» زن باید بنا به دلایلی، تمام بدن خود را از مردانِ نامحرم و بیگانه بپوشاند. در مقابل تکلیف مرد هم چُنین است که پوششی حداکثری داشته باشد.

فرضیه‌ی سوم: فرضیه‌ی اول و دوم مطابق با مستندات و ضوابطِ شرعی بوده و در «فقه» بیان شده است.

نظریه‌ی فقه
اما به گمان من فقه مرسوم و مشهور، و آن فقهی که اکنون در جامعه‌ی ما نهادینه شده نه موضع شخصی امثال من را می‌پذیرد و نه فرایض سه گانه‌ی یاد شده را ارج می‌نهد و تبعیضی شدید و تفاوتی بزرگ میان زن و مرد در پوشش می‌گذارد که گویی هر یک موجوداتی جدای‌اند و آزادی زیسته‌ی مردان بیشتر از آزادی زیسته‌ی زنان است و این آزادی زیسته مستقیماً با «کرامتِ انسانی» گره خورده است. به عبارتی در فقهِ پوشش، کرامتِ انسانی مرد بیش از کرامتِ زنان است.

نظریه‌ی اول: مطابق فقه مرد و زن حدود یکسانی از اعضای خود را باید بپوشانند. این عضوی که باید پوشیده شود، «عورت» نام دارد. «عورت» در سراسر فقه به معنای «آلتِ جنسی و تناسلی» به کار می‌رود. اما تعداد معدودی از فقیهان معاصر گفته‌اند منظور از عورت «چیزِ شرم‌گین کننده» است، یعنی چیزی که انسان را دچار شرم و ناخوش‌احوالی می‌کند.

نظریه‌ی دوم: فقیهان حدود این عورت را برای زن و مرد مشخص کرده‌اند. در این تشخیص، عورت مرد قُبُل و دُبُر اوست. قُبُل به آلتِ جلو و دُبُر به عورتِ پُشت و به تعبیری باسن می‌گویند. در مقابل عورتِ زن، نه قُبُل و دُبُر، بلکه تمامی بدن او است، یعنی صورت، شکم، دستان، گردن، سینه‌ها، گوش‌ها و... همگی برای زن عورت هستند. پس عورت مرد قُبُل و دُبُر است که باید بپوشاند، و عورت زن تمام بدن او است که باید بپوشاند. نکته‌ی دارای اهمیت این است که فقیهان در تعیین مصداق برای «عورت» هستند، و مصداق‌های متعدد برای یک مفهوم، ویژگی‌های یکسانی هم دارند! یعنی میان عورتِ مرد و عورتِ زن، شباهت‌هایی وجود خواهد داشت.

نظریه‌ی سوم: فقیهان درباره‌ی مرد به همین مقدار اکتفا نکرده‌اند. آنان با چندین ترفند سعی کرده‌اند تکلیف پوشاندن صورت و دو دست (از مُچ) و نهایتاً با اختلاف نظریه دو پا (از مُچ) را از زنان بردارند. ولی در مقابل به راحتی پذیرفته‌اند: (1) همین که مردان عورتِ جلو را با دست یا گِل بپوشانند کافی است؛ یعنی پوشش «ظاهر» کافی بوده و نیازی به پوشاندن «حجم» نیست (2) منظور از عورتِ پُشت صرفاً مخرجِ مدفوع است نه کلِ آن دم و دستگاهی که عرفاً «باسن» نامیده می‌شود. با این تعبیر پوشاندن کَفَل‌ها واجب نیست، و طبیعتاً هم کفل‌ها مخرجِ مدفوع را می‌پوشانند پس نه لباس نیاز است و نه دست و گِل.

پرسش‌ها
1. اگر پوشش بدن برای ضمانتِ سلامتِ اجتماعی است، چرا به لحاظِ فقهی مردان می‌توان تقریباً لختِ مادرزاد در خیابان بچرخند و در مقابل زنان باید سر تا پای خود را طوری بپوشانند که نه ظاهر، بلکه حجم بدن‌شان هم مشخص نشود!؟

2. اگر می‌فرمایید ما پیرو و به تعبیری مُقَلد فقیهان کنونی هستیم، و آنان چنین نظراتی ندارد، یعنی پذیرفته‌اید که حجاب مورد نظر فقیهان کنونی با حجاب مورد نظر فقیهان پیشین تفاوت دارد و گویی ماهیتاً نظریه‌ای جدید است. مشکلی ندارید که پوشش مورد دفاع شما چندان سابقه‌ای در طول تاریخ دیانت ندارد و حداقلِ آن یکصد سال است؟ و مشکلی ندارید که کسانی هم به زعم برداشت‌های خود نظریات جدیدی را بازگو کنند؟

3. اگر باور دارید که پوشش مورد انتظار فقیهان قدیم با پوشش مورد انتظار فقیهان جدید تفاوت ماهیتی دارد، پس چرا تاریخچه‌ی پوشش زنان را به قرن‌ها پیش گره می‌زنید و به دلیل همین سابقه‌ی تاریخی آن را متصل به شریعت کرده و اجباری‌اش می‌کنید؟

فکرک های من|موسوی عقیقی|@fekr_rak