در «هیروشیما، عشق من»، هیچ نشانی از چنین چیزهایی نیست؛ فیلمی که در آن مرگ در دل زمان استمرار مییابد و حتی زنان، بچهها یا سالخوردگان را نیز از دم تیغ میگذراند (برعکس مثلاً در فیلم وسترن که در آن دشمنی نامنسجم نشانه گرفته میشود) و تماشاگر را با واقعیتی مواجه میکند که این بار هیچ دِینی به میرانسن ندارد.
«هیروشیما عشق من»، کریستف کارلیه، ترجمۀ محمدرضا شیخی، نشر خوب.
#فیلمها_و_احساسها #یک_فیلم_یک_جهان #هیروشیما_عشق_من #کریستف_کارلیه #آلن_رنه #مارگریت_دوراس #محمدرضا_شیخی
لینک کانال: t.me/filmsandfeelings