2021-05-25 08:46:59
در تمام عمر میلیون ها آدم میشناسیم
که فقط بعضی از آنها در حافظهمان زندگی میکنند.
عابدزاده روح بزرگ یک مرد است که در یک تن جا نشده...
نسل سرسختی از مردم ایران دوران جوانیشان کمتر بهانهی زیستن داشتند، نسلی با نگاهی فیلسوفانه به عبث بودن همه چیز در محیطِ تکرارِ جنگهای هرروزه
این نسل در ذهن جنگجویانی را حک کردهاند که زندگی را جنگیدهاند و جنگ را زیستهاند
فوتبال در زمان کودکی و نوجوانی بسیاری از ما یک نبردِ دوباره بود، فرصتِ بازیابیِ نشاطِ از دست رفته، گرفتنِ حق زیستن برای چند دقیقه...
و عابدزاده ها، سربازهای رویین تنی بودند که با دست خالی، از قلب های زخمی مان محافظت میکردند
عقابِ آسیا، به هوا میپرید تا ابر سیاهی را که سمتِ دروازه آرمانشهر ما میآمد پس بزند
بلند میشد و کره زمین را در مشت میگرفت تا چند دقیقه از گردش بایستد و فرصت بدهد تا نفس راحتی بکشیم
او لبخند میزد درست وقتی که همه چیز در بسته ترین زاویه داشت از دست میرفت، دست تکان میداد و یک سلام میگفت که امیدِ دوباره آغاز کند؛
خستگی را شوت میکرد به زمین حریف
شروع مجدد، برای پس گرفتن حقی که در زمین و هوا معلق بود
و زندگی را مثل یک آدامس، جوری میجوید که شیرینیاش را زیر زبانمان حس میکردیم
احمدرضا عابدزاده با همان اعتمادبنفس جادویی ماندن و جنگیدن را دیکته گفت و ما نوشتیم
درد را خط زد، ناامیدی را غلط گرفت، بیماری را نقطه گذاشت و تمام کرد، و زندگی گلهای زیبای بیشمار بود که در مشت گرفت تا میان همه ما تقسیم کند
او هنوز وزنه میزند، لبخند میزند، خودش را به آن راه میزند که رنگ سفید موهایش دم از ناتوانی نزنند، و با تمام قدرتِ بازوهایش عشق را جوری پرتاب میکند که کافیست چشم ببندیم و در زمان حل بشویم و برگردیم به عقب و سرمست دست بلند کنیم و سهممان را از آن عشق برداریم و یک صدا با آوای پر غروری سرود بخوانیم...
اُ اِ اُاِاُ....
عقاب آسیا با ماس دروازهبان تیم ماس
احمدرضااااا عابدزادهههههه...
تولدت مبارک، برقرار و سلامت باشی مرد روزهای سخت...
@Football_Noostalgia
407 views05:46