2022-08-23 04:56:02
روزنگار ۱۲۶
#استرالیا
#سالمند
ستاد "تقویت روحیهء سالمندان" راه انداختم. طوری که پیرزنها با دیدن من امید به زندگی میگرفتند.
در عوض روحیه خودم را از دست دادم.
از بس درد عضلانی و استخوانی به سراغم میآمد و دکتر مرا به فیزیوتراپ ارجاع میداد، تصمیم گرفتم مثل آدمیزاد ورزش کنم.
رفتم باشگاه محله برای اسمنویسی. نگاهی به لیست کلاسها انداختم، یک کلاس توجهام را جلب کرد: "ورزش برای سالمندان"
با خودم گفتم این عضلات من از بس استفاده نشده دست کمی از عضلات سالمندان ندارد؛ برای همین از متصدی پرسیدم: میشه من این کلاس شرکت کنم؟
متصدی گفت: همه تو این کلاس بالا شصت سال هستن، برات اشکالی نداره؟
با خنده گفتم: ماهیچه های من بالا هفتاد سال سن دارن.
اسمم را در کلاس نوشتم و به این امید که قهرمان کلاس سالمندان شوم وارد کلاس شدم. مادربزرگها زیر چشمی مرا دید میزند و پچ پچ میکردند.
کلاس که شروع شد، ناگهان این پیرزنهای گوژپشتِ شکستنی تبدیل شدند به «
ننه نینجا». طوری بپر بپر میکردند و وزنه میزدند که من نمیتوانستم همپایشان باشم.
آنها وزن دمبل و وزن ها را بالاتر میبردند و من پایینتر می آوردم. من نفس نفس میزدم و به خودم استراحت میدادم، آنها با داد و تشویقهای تحریک کننده، جوگیرم میکردند که فعالیت کنم.
طوری شل رفتار میکردم که پیرزنها دوست داشتند با من هم گروه شوند، تا احساس قدرت کنند. خیلی مهربان میگفتند: "لاو! اون سبکتره مال تو"، "دارلینگ! اون حرکت برات سخته تو کمتر انجام بده." "هانی! اون توپ دو کیلویی ماله تو، پنج کیلو رو قل بده اینور."
آخر کلاس چندتا پیرزن پیش من آمدند و سر شوخی را باز کردند، پیرزنی که رژ صورتی زده بود گفت: من و دوستانم داریم تلاش میکنیم سن شما را حدس بزنیم. من بهشون گفتم شما جوان هستید شاید تو دهه سی و دوستم معتقده شما از نژادی هستید که پوستتون خوب مونده و نزدیک پنجاه سال سن دارید. حالا اگه ناراحت نمیشه میتونی بگی کدوممون درست حدس زدیم؟
گفتم: هر دوتون! گواهی تولدم میگه من در دهه سی هستم ولی قدرت عضلاتم نشون میده که من همسن شما هستم شاید هم پیرتر.
پیرزن رژ صورتی چشمکی به دوستش زد و بعد از من دعوت کرد تا برای صرف قهوه به جمعشان بپیوندم.
من هم کنجکاو از قدرت این پیرزنها تصمیم گرفتم دعوتشان را قبول کنم.
پیرزن اول گفت: من رزمری هستم. هفتاد و چند سالمه. حافظه ام رو تقریباً از دست دادم. برای همین اسم کسی یادم نمی مونه. به همه میگم عزیزم. اگه اسمت رو بهم بگی فراموش میکنم و باز هم بهت میگم عزیزم، عشقم. من ده سال هست میام باشگاه. فقط یک سال چون پام شکسته بود نیومدم ولی از بعدش ادامه دادم. اگه ورزش نیام تو جا میافتم. قبلا قویتر بودم ولی همین که الان با این همه درد باز هم از پس کارهام برمیام خوشحالم.
پیرزن رژ صورتی گفت: من سندرا هستم. منم نزدیک هشتاد سالمه. نمیدونم چند ساله دارم باشگاه میام فکر کنم از بعد بازنشستگیم بود. دو سال نیومدم. یکسال برای اینکه درگیر درمان سرطان بودم و سال بعد برای اینکه با همسرم یک ماشین کاروان اجاره کردیم و در طول یک سال دور تا دور استرالیا رو گشتیم.
با تعجب پرسیدم: واقعا یک سال تو ماشین زندگی میکردید؟
با ذوق گفت: شاید چند ماه هم بیشتر از یک سال. تجربه خوبی بود. الان هم به صورت داوطلبانه با بیماران پارکینسون تمرین ورزشی انجام میدم تا روند پیشرفت بیماریشون کند بشه. اگه دوست داشتی سه شنبه ها بیا و تمرین من با بیماران رو ببین. بعدش هم کلاس بوکس دارم. البته اونم داوطلبانه با همسنهای خودم.
بعد دستکشهای قرمز رنگ بوکسی را که در ساکش بود نشانم داد.
پیرزن سوم، یک زن نحیف قوزدار بود، پوستهای بازوانش آویزان شده بود. گفت: من تو کلاس از همه بزرگترم، هشتاد و پنج سالمه. خیلی وقت ورزش میام. کلی بیماری دارم ولی هر هفته سه روز باشگاه میام. اگر از بدنم استفاده نکنم، تواناییم رو از دست میدم. ورزش کمک میکنه از پس کارهای شخصیم بربیام.
من با غصه گفتم: من اصلا نمیتونستم حرکاتی رو که شما انجام میدید، درست اجرا بکنم، وزنه ها برام خیلی سنگین بودند.
سندرا به من دلداری داد گفت: تو هم مثل ما ده سال بیا ورزش تا ماهیچههات ساخته بشن. اگه ناامید بشی همین قدرتت رو هم از دست میدی. یه جملهای هست که میکه Use It Or Lose It اگر از هر تواناییت استفاده نکنی کم کم از دست میدیش.
شش ماه با پیرزنها کلاس رفتم. از روحیهشان انرژی گرفتم. وزنههایم را سنگینتر کردم و البته فحش و جوک بیتربیتی هم یادم دادند. (انگار پیرتر که میشوند رویشان بازتر میشود.)
چقدر دوست دارم پیرهایی را که به جای نشستن به انتظار مرگ، تا لحظهء آخر، زندگی میکنند. به جای اینکه دیگران را به خدمت افتادگیشان بگیرند، خودشان به دیگران خدمت میکنند تا افتاده نشوند. به جای غصه خوردن برای توان از دست رفته، مراقب نیروی باقی ماندهاند.
کاش روزی که پیر شدم، پیرزن زندهای باشم.
980 viewsم. آزمودهفر, 01:56