Get Mystery Box with random crypto!

_ خدای من این چیه دیگه؟ با شوک به آلارم نمایان شده در بالای | «شوک‌ شیرین» مژگان قاسمی

_ خدای من این چیه دیگه؟

با شوک به آلارم نمایان شده در بالای صفحه ام خیره شدم
چند ثانیه پلک زدم تا واقعی بودنش را هضم کنم ..

رییس آن هم این وقت شب ..
چه کاری میتوانست با من داشته باشد ؟

روی نوتفیکیشن ضربه زدم و وارد صفحه چت شدم ..

_ خانم آرمان؟

تنها همین را گفته بود .. من هم هول زده بدون اینکه فکر کنم شاید بد نباشد سلامی بکنم نوشتم :

_ بله رییس
چند ثانیه طول کشید تا پاسخم را بدهد

_ فکر نمی کنید بیدار بودن تا این ساعت برای خانم شاغلی مثل شما مناسب نیست ؟

چشمانم گرد شد و خنده ناباوری کردم .. خدای من او خود به من پیام داده و حالا که پاسخش را دادم
مرا بابت بیدار ماندم تا این ساعت بازخواست میکند ؟

با تعجب تایپ کردم :
رییس ؟ مثل اینکه شما به من پیام دادید ها !!

منتظر پاسخش ماندم امت با دیدن نقطه های چرخان بالای صفحه فهمیدم که در حال ویس گرفتن است ..
وای
ویس می گیرد ؟ آن هم برای من ؟
خدایا در شرکت به اندازه کافی مرا با آن چشمانش از راه به در میکند
حتی در خانه هم راحتم نمی گذارد ؟

صدای کوبش های قلبم بلند تر میشد و وقتی ویسش بر صفحه ظاهر شد به اوج خودش رسید

با حالی عجیب روی آن زدم تا پلی شود و لحظاتی بعد صدای فوق جذاب او در گوشم پخش شد .

خونسرد و با لحن جذابی می گفت :
خانم آرمان درسته من پیام دادم اما دلیل نمی شد که شما این وقت شب بیدار باشید ..
حتما فردا هم مثل همیشه میخواید بگید وای ترو خدا ببخشید آقای فروزنده خواب موندم
اگر فردا دیر کنید من میدونم و شما !!
کارای زیادی باهاتون دارم

از طرفی صدای بم و جذابش از خود بی خودم کرده بود و از طرف دیگر از اینکه ادایم را در آورده بود حرصی شده بودم ..

اخمی کردم و بدون فکر ویس گرفتم :
واقعا که رییس ..
خوبه فقط سه بار دیر کردم هاا .

و بعد ناخواسته با صدای ظریف تر و تخس تری ادامه دادم :
اصلا حالا که اینطور میلتونه دیگه جوابتونه نمی دم و می خوابم ..

به ثانیه نکشید ویس جدیدی فرستاد ..
خنده ام گرفت ..
بدبخت شاید ترسید واقعا قهر کنم و نتواند کار اصلی اش را بگوید ..

آن یکی را هم پلی کردم و با هیجانی عجیب به صدای کمی خنده الودش گوش کردم :

صبر کنید خانم آرمان ...
و بعد زیر لبی با خنده زمزمه کرد :
چه زود هم بهش بر می خوره

اما خب من شنیدم و آن لحن خاصش باعث شد که دلم بیشتر هوای تپیدن کند ..
با همان پوزخند همیشگی اش ادامه داد :
متاسفم
اما شما جرئت اینو ندارید که جواب منو ندید .. میدونید که ؟
چون بلاخره که هم رو میبینیم و اون موقع است که شما باید جواب پس بدید ..

لبم هایم را اویزان کردم .. دیکتاتور !!

ویس گرفتم و با لحنی مظلوم گفتم :
چشم رییس شیر فهم شدم اما آگه کارتونو نگید من نمیتونم بخوابم که

این دفعه پاسخم را دیر تر داد ..
_ خانم آرمان لطفا پوشه های طرح فراز و مشکین و تاج رو فردا بیارید شرکت جلسه داریم فردا باهاشون و شما هم طرح های اصلاح شده رو هنوز نیوردید

_باشه رییس میارم آمادن

ویس بعدی بلافاصله آمد :
به هیچ وجه فراموشتون نشه و در ضمن ...
بهتره همونطور که گفتید حالا بعد دیدن این پیام بخوابید
امیدوارم فردا نکنید وگرنه...

لب برچیده زمزمه کردم :
زورگو شاید من نخوام بخوابم باید اونوقت کیو ببینم؟

آف شده بود ... با یاد آوری چیزی وار عکس ها شدم تا اطلاعات طرحی را که قبلا خواسته بود بفرستم که ناگهان گوشی از دستم افتاد

به زحمت گوشی را از زمین برداشتم.. به صفحه نگاه کردم و با چیزی که دیدم در جا سکته را زدم ...
_ الان چه کوفتی شد دقیقا ؟

دستم بر عکسی خورده بود و او ارسال شده بود آن هم نه هر عکسی ..
عکس من
در حالی که لب های سرخم میخندید و موهای فر شب گونم کاملا بر سرشانه برهنه ام باز ریخته شده بودند ...

خدای من فاجعه بود این عکس را به سارا هم به زور نشان دادم و حالا ..
با وحشت هجوم بردم تا عکس را ندیده پاک کنم که
با چیزی که دیدم شوکه شدم ..

نه تنها دو تیک آن زده شده بود بلکه ریپیلای هم کرده بود :

واو ..
جدا سورپرایز شدم خانم کوچولو

https://t.me/+hviX6psfBXI4Zjc0
اینجا یه دختر خانوم اروم و خوشگل داریم که هنر از هر انگشتش میچکه
پسرمون هم یه اقای فوق جنتلمنه
و البته جذاب
اونقدری که دختر خانوم ما وقتی برای اولین بار به شرکت اقای جذاب ما میره تا مصاحبه کنه
همچنین مست چشاش میشه که دیگر زمین و زمان از یاد میبره
طوری که فکر میکنه طلسم شده
البته آقای جذاب ما به روش نمیاره و استخدامش میکنه
حتی براش یه لقب میزاره و صداش میزنه دخترک عجیب غریب
و البته ناگفته نمونه که دخترک عجیب غریب یه خنده هایی میکنه که دل پسرمون و حالی به هولی میکنه

دختر خانوم ما به هر زر و زوری هست تو تایم اداری مقابل به قول خودش افسون چشمای اقای جذابون دووم میاره

اما هیس ...
ایشون خبر نداره شرکت تنها جایی نیست که قراره اونو ببینه