زنشو توی مستی پیشکش رفیقش میکنه با #بغض بهش نگاه کردم که داشت #قهقه میزد ، اشکی که از خنده ی زیاد ، گوشه ی چشمش جمع شده بود و پاک کرد و با لحن #تحقیر کننده ای گفت : _ چی با خودت فکرکردی #خونبس؟؟؟؟ هومم ؟؟ هوا برت داشته ؟؟؟ فکرکردی چون باهات خوابیدم #عاشق و شیدات شدم ؟؟؟ رو به دوستش با لحن پر از تمسخری گفت : _ میبینی تیام ؟؟ اینم برا من ادم شده !!! شاتی که توی دستش بود و به ضرب بالا رفت و ادامه داد _ بردار ببرش ، دیگه واسم لذتی نداره با شنیدن این حرفش دلم از #غصه ترکید ، با #هق_هق و #جیغ فریاد زدم _ بی غیرت من هنوز زنتم !!! بچه ات هنوز توی شکمم منه !!! چطور میتونی منو پیشکش رفیقت کنی ؟؟؟ بی ناموس عوضی ... با چشمهای پر #خون نگاهم کرد و با #نفرت غرید _ بی ناموس ؟؟؟ دامن ناموس منو داداش کثافتت لکه دار کرد ، الان شدم دقیقا مثل خودتون ... پوزخندی زد _ آدم که از خودش بدش نمیاد نه ؟؟؟ میاد ؟؟؟ تموم جونم از #حرص میلرزید ، دیگه حتی بچه ای که به جونم وصل بود هم برام مهم نبود نگاهم روی #چاقوی روی میز گره خورد ، رفیقش با دیدن مسیر نگاهم ترسیده بلند شد _ هی هی ، #مسته نمیفهمه چی میگه !!! به این فکر کن ، مگه من میتونم به تو به چشم دیگه ای نگاه کنم دیوونه ؟؟؟ شاهرخ به خودت بیا عوضی ... چاقو رو برداشتم و رو به شاهرخی که داشت با وحشت نگاهم میکرد با تنفر لب زدم _ کاری میکنم که شب و روزت یکی بشه و وقتی یادم میوفتی از عذاب وجدان بمیری !!! و بقیه تف هم توی روت نندازن !!! چاقو رو روبروی شکمم گرفتم و .... https://t.me/+Xl9Wxzsjk3E1YTM0 https://t.me/+Xl9Wxzsjk3E1YTM0 https://t.me/+Xl9Wxzsjk3E1YTM0 https://t.me/+Xl9Wxzsjk3E1YTM0 پارت اصلی رمان کپی ممنوع بیش از 220 پارت بلند و طولانی 33 views15:27