Get Mystery Box with random crypto!

غزلهای ماندگار

لوگوی کانال تلگرام ghaz2020 — غزلهای ماندگار غ
لوگوی کانال تلگرام ghaz2020 — غزلهای ماندگار
آدرس کانال: @ghaz2020
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 7.67K
توضیحات از کانال

تبلیغات : https://t.me/ UxX9G5A0WT5dAu2J
ارتباط با ما👈https://t.me/Reza20122
هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر و غزلها بدون عضویت در کانال مورد رضایت ایشان نمی باشد.

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 10

2022-06-09 16:36:44
ما بی غمان مست دل از دست داده‌ایم
همراز عشق و همنفس جام باده‌ایم

بر ما بسی کمان ملامت کشیده‌اند
تا کار خود ز ابروی جانان گشاده‌ایم


ای گل تو دوش داغ صبوحی کشیده‌ای
ما آن شقایقیم که با داغ زاده‌ایم

پیر مغان ز توبه ما گر ملول شد
گو باده صاف کن که به عذر ایستاده‌ایم

کار از تو می‌رود مددی ای دلیل راه
کانصاف می‌دهیم و ز راه اوفتاده‌ایم

چون لاله می مبین و قدح در میان کار
این‌داغ بین که بر دل خونین نهاده‌ایم

#حافظ
#عبدالكريم_سروش
#محمدرضا_شجريان

@ghaz2020
551 views13:36
باز کردن / نظر دهید
2022-06-09 11:39:59 عشق می‌گوید به گوشم پست پست
صید بودن خوش‌تر از صیادی است

گولِ من کن خویش را و غره شو
آفتابی را رها کن ذره شو

بر درم ساکن شو و بی‌خانه باش
دعوی شمعی مکن پروانه باش

تا ببینی چاشنیِ زندگی
سلطنت بینی نهان در بندگی

#مثنوی_مولانا

@ghaz2020
579 views08:39
باز کردن / نظر دهید
2022-06-09 08:32:12 بوی بهار آمد بنال ای بلبل شیرین نفس
ور پایبندی همچو من فریاد می‌خوان از قفس

گیرند مردم دوستان نامهربان و مهربان
هر روز خاطر با یکی ما خود یکی داریم و بس

محمول پیش آهنگ را از من بگو ای ساربان
تو خواب می‌کن بر شتر تا بانگ می‌دارد جرس

شیرین بضاعت بر مگس چندان که تندی می‌کند
او بادبیزن همچنان در دست و می‌آید مگس

پند خردمندان چه سود اکنون که بندم سخت شد
گر جستم این بار از قفس بیدار باشم زین سپس

گر دوست می‌آید برم یا تیغ دشمن بر سرم
من با کسی افتاده‌ام کز وی نپردازم به کس

با هر که بنشینم دمی کز یاد او غافل شوم
چون صبح بی خورشیدم از دل بر نمی‌آید نفس

من مفلسم در کاروان گوهر که خواهی قصد کن
نگذاشت مطرب دربرم چندان که بستاند عسس

گر پند می‌خواهی بده ور بند می‌خواهی بنه
دیوانه سر خواهد نهاد آن گه نهد از سر هوس

فریاد سعدی در جهان افکندی ای آرام جان
چندین به فریاد آوری باری به فریادش برس

#سعدی

@ghaz2020
654 views05:32
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 15:52:43 گر دو سه ابله ترا منکر شدند⁣
تلخ کی گردی چو هستی کان قند⁣

گر دو سه ابله ترا تهمت نهد⁣
حق برای تو گواهی می‌دهد⁣

گفت از اقرار عالم فارغم⁣
آنک حق باشد گواه ، او را چه غم⁣

گر خفاشی را ز خورشیدی خوری ست⁣
آن دلیل آمد که آن خورشید نیست⁣

نفرت خفاشکان باشد دلیل⁣
که منم خورشید تابان جلیل⁣

گر گلابی را جعل راغب شود⁣
آن دلیل ناگلابی می‌کند⁣

گر شود قلبی خریدار محک⁣
در محکی‌اش در آید نقص و شک⁣

#مثنوی_مولانا
دفتر دوم
لطفا تفسیر کنید

@ghaz2020
809 views12:52
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 10:23:52
گوش هوش
؛
معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوش است بدین قصه‌اش دراز کنید
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
رباب و چنگ به بانگ بلند می‌گویند
که گوش هوش به پیغام اهل راز کنید
به جان دوست که غم پرده بر شما ندرد
گر اعتماد بر الطاف کارساز کنید
میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید
نخست موعظه پیر صحبت این حرف است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنید
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمرده به فتوای من نماز کنید
وگر طلب کند انعامی از شما حافظ
حوالتش به لب یار دلنواز کنید

#حافظ
تفسیر دکتر مشایخی

@ghaz2020
815 views07:23
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 08:32:04 ای صبا حالی ز خد و خال شمس الدین بیار
عنبر و مشک ختن از چین به قسطنطین بیار

گر سلامی از لب شیرین او داری بگو
ور پیامی از دل سنگین او داری بیار

سر چه باشد تا فدای پای شمس الدین کنم
نام شمس الدین بگو تا جان کنم بر او نثار

خلعت خیر و لباس از عشق او دارد دلم
حسن شمس الدین دثار و عشق شمس الدین شعار

ما به بوی شمس دین سرخوش شدیم و می‌رویم
ما ز جام شمس دین مستیم ساقی می میار

ما دماغ از بوی شمس الدین معطر کرده‌ایم
فارغیم از بوی عود و عنبر و مشک تتار

شمس دین بر دل مقیم و شمس دین بر جان کریم
شمس دین در یتیم و شمس دین نقد عیار

من نه تنها می‌سرایم شمس دین و شمس دین
می‌سراید عندلیب از باغ و کبک از کوهسار

حسن حوران شمس دین و باغ رضوان شمس دین
عین انسان شمس دین و شمس دین فخر کبار

روز روشن شمس دین و چرخ گردان شمس دین
گوهر کان شمس دین و شمس دین لیل و نهار

شمس دین جام جمست و شمس دین بحر عظیم
شمس دین عیسی دم است و شمس دین یوسف عذار

از خدا خواهم ز جان خوش دولتی با او نهان
جان ما اندر میان و شمس دین اندر کنار

شمس دین خوشتر ز جان و شمس دین شکرستان
شمس دین سرو روان و شمس دین باغ و بهار

شمس دین نقل و شراب و شمس دین چنگ و رباب
شمس دین خمر و خمار و شمس دین هم نور و نار

نی خماری کز وی آید انده و حزن و ندم
آن خمار شمس دین کز وی فزاید افتخار

ای دلیل بی‌دلان و ای رسول عاشقان
شمس تبریزی بیا زنهار دست از ما مدار

#مولانا

@ghaz2020
794 views05:32
باز کردن / نظر دهید
2022-06-07 18:01:26 گفتم: به چابکی ببرم جان ز دست عشق
خود هیچ یاد و هوش نیاورد مست عشق

صد گونه مرهم ار بنهی سودمند نیست
آنرا که زخم بر جگر آمد ز شست عشق

گفتیم: دل ز عشق بپرداختیم و خود
هر روز بیش می‌شود این جا نشست عشق

هر چند سر کشیدم ازین عشق سالها
هم زیر پای کرده مرا زور دست عشق

ایزد مگر به لطف خلاصی دهد، که راه
بیرون نمی‌بریم ز دیوار بست عشق

ای نیک‌خواه عافیت اندیش خیر گوی،
زین پس مکن نصیحت محنت پرست عشق

پرسیده‌ای که: باده خورد اوحدی؟ بلی
خوردست باده، لیک ز جام الست عشق

#اوحدی

@ghaz2020
783 views15:01
باز کردن / نظر دهید
2022-06-07 14:20:33 برخیز تا به عهد امانت وفا کنیم
تقصیرهای رفته به خدمت قضا کنیم

بی‌مغز بود سر که نهادیم پیش خلق
دیگر فروتنی به در کبریا کنیم

دارالفنا کرای مرمت نمی‌کند
بشتاب تا عمارت دارالبقا کنیم

دارالشفای توبه نبسته‌ست در هنوز
تا درد معصیت به تدارک دوا کنیم

روی از خدا به هر چه کنی شرک خالص است
توحید محض کز همه رو در خدا کنیم

پیراهن خلاف به دست مراجعت
یکتا کنیم و پشت عبادت دو تا کنیم

چند آید این خیال و رود در سرای دل
تا کی مقام دوست به دشمن رها کنیم

چون برترین مقام ملک دون قدر ماست
چندین به دست دیو زبونی چرا کنیم

سیم دغل خجالت و بدنامی آورد
خیز ای حکیم تا طلب کیمیا کنیم

بستن قبا به خدمت سالار و شهریار
امیدوارتر که گنه در عبا کنیم

سعدی گدا بخواهد و منعم به زر خرد
ما را وجود نیست بیا تا دعا کنیم

یارب تو دست گیر که آلا و مغفرت
در خورد توست و در خور ما هر چه ما کنیم

#سعدی

@ghaz2020
809 views11:20
باز کردن / نظر دهید
2022-06-07 11:48:22 آمدم تا رو نهم بر خاک پای یار خود
آمدم تا عذر خواهم ساعتی از کار خود

آمدم کز سر بگیرم خدمت گلزار او
آمدم کآتش بیارم درزنم در خار خود

آمدم تا صاف گردم از غبار هر چه رفت
نیک خود را بد شمارم از پی دلدار خود

آمدم با چشم گریان تا ببیند چشم من
چشمه‌های سلسبیل از مهر آن عیار خود

خیز ای عشق مجرد مهر را از سر بگیر
مردم و خالی شدم ز اقرار و از انکار خود

زانک بی‌صاف تو نتوان صاف گشتن در وجود
بی تو نتوان رست هرگز از غم و تیمار خود

من خمش کردم به ظاهر لیک دانی کز درون
گفت خون آلود دارم در دل خون خوار خود

درنگر در حال خاموشی به رویم نیک نیک
تا ببینی بر رخ من صد هزار آثار خود

این غزل کوتاه کردم باقی این در دل است
گویم ار مستم کنی از نرگس خمار خود

ای خموش از گفت خویش و ای جدا از جفت خویش
چون چنین حیران شدی از عقل زیرکسار خود

ای خمش چونی از این اندیشه‌های آتشین
می‌رسد اندیشه‌ها با لشکر جرار خود

وقت تنهایی خمش باشند و با مردم بگفت
کس نگوید راز دل را با در و دیوار خود

تو مگر مردم نمی‌یابی که خامش کرده‌ای
هیچ کس را می‌نبینی محرم گفتار خود

تو مگر از عالم پاکی نیامیزی به طبع
با سگان طبع کآلودند از مردار خود

#مولانا

@ghaz2020
838 views08:48
باز کردن / نظر دهید
2022-06-07 08:31:21 نه هر سخن نشناسی سخنوری داند
نه هر سیاه دلی کیمیاگری داند

عیار آبله دست را که می داند
نه قیمت گهرست این که جوهری داند

درین بساط نشیند درست نقش کسی
که بوریا را دیبای ششتری داند

نماز زاهد خودبین کجا رسد جایی
که چرخ سجده خود را سکندری داند

کمال حافظ شیراز را ز صائب پرس
که قدر گوهر شهوار جوهری داند

#صائب_تبريزی

@ghaz2020
779 views05:31
باز کردن / نظر دهید