Get Mystery Box with random crypto!

غزلهای ماندگار

لوگوی کانال تلگرام ghaz2020 — غزلهای ماندگار غ
لوگوی کانال تلگرام ghaz2020 — غزلهای ماندگار
آدرس کانال: @ghaz2020
دسته بندی ها: حیوانات , اتومبیل
زبان: فارسی
مشترکین: 7.67K
توضیحات از کانال

تبلیغات : https://t.me/ UxX9G5A0WT5dAu2J
ارتباط با ما👈https://t.me/Reza20122
هرگونه استفاده، کپی و نطق برداری از تفاسیر و غزلها بدون عضویت در کانال مورد رضایت ایشان نمی باشد.

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 12

2022-06-01 19:02:30 آنچ دیدی تو ز درد دلم افزود بیا
ای صنم زود بیا زود بیا زود بیا

سود و سرمایهٔ من گر رود باکی نیست
ای تو عمر من و سرمایهٔ هر سود بیا

مونس جان و دلم بی‌رخ تو صبری بود
آتشت صبر و قرارم همه بربود بیا

غرض از هجر گرت شادی دشمن بودست
دشمنم شاد شد و سخت بیاسود بیا

گوهر هردو جهان! گرچه چنین سنگ دلی
آب رحمت ز دل سنگ چو بگشود بیا

نالهای دل و جان را جز تو محرم نیست
ای دلم چون که و که را تو چو داود بیا

شمس تبریز! مگو هجر قضای ازلست
کانچ خواهی تو قضا نیز همان بود بیا

شمس تبریز! که جان طال بقای تو زند

ماه دراعهٔ خود چاک برای تو زند

رحم عشق چو ویی را نبود هیچ رفو
صبر کن هیچ مگو هیچ مگو هیچ مگو

طلب خانه وی کن که همه عشق دروست
می‌دو امروز برین دربدر و کوی به کو

ای بسا شیر که آموختیش بز بازی
سوی بازار که برجه هله زیرک هله زو

آب خوبی همه در جوی تو آنگه گویی
بر در خانهٔ ما تخته منه جامه مشو

سیاهی غم ار شاد شوم معذورم
که ببردست از آن زلف سیه یک سر مو

روبرو می‌نگرم وقت ملامت بعذول
که دران خال نگر یک نظر ای جان عمو

شمس تبریز! چو در جوی تو غوطی خوردم
جامه گم کردم و خود نیست نشان از لب جو

شمس تبریز که زو جان و جهان شادانست

آنک دارد طرفی از غم او شاد آنست

ز اول روز که مخموری مستان باشد
ساغر عشق مرا بر سر دستان باشد

از پگه پیش رخ خوب تو رقاص شدیم
این چنین عادت خورشید پرستان باشد

لولی دیده بران زلف رسن می‌بازد
زانک جانبازی ازان روی بس آسان باشد

شکر تو من ز چه رو از بن دندان نکنم
کز لب تو شکرم در بن دندان باشد

ای عجب آن لب او تا چه دهد در دم صلح
چونک در خشم کمین بخشش او جان باشد

عدد ریگ بیابان اگرم باشد جان
بدهم گر بدهی بوسه چه ارزان باشد

شمس تبریز! به جز عشق ز من هیچ مجو
زان کسی داد سخن جو که سخن‌دان باشد

شمس تبریز چو میخانهٔ جان باز کند
هر یکی را بدهد باده و جانباز کند

ای غم آخر علف دود تو کم نیست برو
عاشقانیم که ما را سر غم نیست برو

غم و اندیشه! برو روزی خود بیرون جو
روزی ما به جز از لطف و کرم نیست برو

شادی هردو جهان! در دل عشاق ازل
درمیا کین سر حد جای تو هم نیست برو

خفته‌ایم از خود و بیخود شده دیوانه ازو
دان که بر خفته و دیوانه قلم نیست برو

ای غم ار دم دهی از مصلحت آخر کار
دل پر آتش ما قابل دم نیست برو

#ترجیعات_مولانا

@ghaz2020
638 views16:02
باز کردن / نظر دهید
2022-06-01 14:17:17 چو خواهم کز ره شوقش دمی بر گرد سر گردم
به نزدیکش روم سد بار و باز از شرم برگردم

من بد روز را آن بخت بیدار از کجا باشد
که در کویش شبی چون پاسبانان تا سحر گردم

دلم سد پاره گشت از خنجرش و ز شوق هر زخمی
به خویش آیم دمی سد بار و از خود بیخبر گردم

اگر جز کعبهٔ کوی تو باشد قبله گاه من
الاهی ناامید از سجدهٔ آن خاک در گردم

نه از سوز محبت بی نصیبم همچو پروانه
که در هر انجمن گرد سر شمع دگر گردم

به بزم عیش شبها تا سحر او را چه غم باشد
که بر گرد درش زاری کنان شب تا سحر گردم

به زخم خنجر بیداد او خو کرده‌ام وحشی
نمی‌خواهم که یک دم دور از آن بیدادگر گردم

#وحشی_بافقی

@ghaz2020
649 views11:17
باز کردن / نظر دهید
2022-06-01 10:21:41 از ما بگو سلامی آن ترک تند خو را
کاتش زد از نگاهی یک شهر آرزو را

این نکته را شناسد آندل که دردمند است
من گرچه توبه گفتم نشکسته ام سبو را

ای بلبل از وفایش صد بار با تو گفتم
تو در کنار گیری باز این رمیده بو را

رمز حیات جوئی جز در تپش نیابی
در قلزم آرمیدن ننگ است آب جو را

شادم که عاشقان را سوز دوام دادی
درمان نیافریدی آزار جستجو را

گفتی مجو وصالم بالا تر از خیالم
عذر نو آفریدی اشک بهانه جو را

از ناله بر گلستان آشوب محشر آور
تا دم به سینه پیچد مگذار های و هو را

#اقبال_لاهوری
- از ما بگو سلامی آن ترک تند خو را

@ghaz2020
698 views07:21
باز کردن / نظر دهید
2022-06-01 08:34:42 صبا وقت سحر بویی ز زلف یار می‌آورد
دل شوریده ما را به بو در کار می‌آورد

من آن شکل صنوبر را ز باغ دیده برکندم
که هر گل کز غمش بشکفت محنت بار می‌آورد

فروغ ماه می‌دیدم ز بام قصر او روشن
که رو از شرم آن خورشید در دیوار می‌آورد

ز بیم غارت عشقش دل پرخون رها کردم
ولی می‌ریخت خون و ره بدان هنجار می‌آورد

به قول مطرب و ساقی برون رفتم گه و بی‌گه
کز آن راه گران قاصد خبر دشوار می‌آورد

سراسر بخشش جانان طریق لطف و احسان بود
اگر تسبیح می‌فرمود اگر زنار می‌آورد

عفاالله چین ابرویش اگر چه ناتوانم کرد
به عشوه هم پیامی بر سر بیمار می‌آورد

عجب می‌داشتم دیشب ز حافظ جام و پیمانه
ولی منعش نمی‌کردم که صوفی وار می‌آورد

#حافظ

@ghaz2020
717 views05:34
باز کردن / نظر دهید
2022-05-31 20:20:42 چو در گره فکنی آن کمند پر چین را
چوتاب طره به هم بر زنی همه چین را

بانتظار خیال تو هر شبی تا روز
گشوده‌ام در مقصورهٔ جهان‌بین را

کجا تو صید من خسته دل شوی هیهات
مگس چگونه تواند گرفت شاهین را

چو روی دوست بود گو بهار و لاله مروی
چه حاجتست به گل بزم ویس و رامین را

غنیمتی شمرید ای برادران عزیز
ببوی یوسف گمگشته ابن یامین را

به شعله‌ئی دم آتشفشان بر افروزم
چراغ مجلس ناهید و شمع پروین را

اگر ز غصه بمیرند بلبلان چمن
چه غم شقایق سیراب و برگ نسرین را

بحال زار جگر خستگان بازاری
چه التفات بود حضرت سلاطین را

روا مدار که سلطان ندیده هیچ گناه
ز خیل خانه براند گدای مسکین را

مرا بتیغ چه حاجت که جان برافشانم
گهی که بنگرم آن ساعد نگارین را

چرا ملامت خواجو کنی که چون فرهاد
بپای دوست در افکند جان شیرین را

#خواجوی_کرمانی

@ghaz2020
767 views17:20
باز کردن / نظر دهید
2022-05-31 13:52:18 چون خاک می‌شود به رهت جان پاک ما
بگذار نخوت از سر و بگذر به خاک ما

یا رب که دامن تو نگیرد به روز حشر
خونی که ریختی ز دل چاک چاک ما

دردا که هیچ در دل سختت اثر نکرد
اشک روان و آه دل دردناک ما

تا کی که با خیال تو در خاک می‌کنیم
خم‌خانه مست می‌شود از فیض تاک ما

دل شد شریک غصهٔ ما در طریق عشق
غیرت اگر بهم نزند اشتراک ما

دیدیم روی قاتل خود را به زیر تیغ
سرمایهٔ سلامت ما شد هلاک ما

تا تکیه کرده‌ایم فروغی به لطف دوست
از خصمی فلک نبود هیچ باک ما

#فروغی_بسطامی

@ghaz2020
784 views10:52
باز کردن / نظر دهید
2022-05-31 08:33:23 نگارا تو در اندیشه درازی
بیاوردی که با یاران نسازی

نه عاشق بر سر آتش نشیند
مگر که عاشقی باشد مجازی

به من بنگر که بودم پیش از این عشق
ز عالم فارغ اندر بی‌نیازی

قضا آمد بدیدم ماه رویی
گرفتم من سر زلفش به بازی

گناه این بود افتادم به عشقی
چو صد روز قیامت در درازی

ز خونم بوی مشک آید چو ریزد
شهید شرمسارم من ز غازی

نصیحت داد شمس الدین تبریز
که چون معشوق ای عاشق ننازی

#مولانا

@ghaz2020
824 views05:33
باز کردن / نظر دهید
2022-05-30 19:12:30 دل با دل دوست در حنین باشد
گویای خموش همچنین باشد

گویم سخن و زبان نجنبانم
چون گوش حسود در کمین باشد

دانم که زبان و گوش غمازند
با دل گویم که دل امین باشد

صد شعلهٔ آتش است در دیده
از نکته دل که آتشین باشد

خود طرفه‌تر این که در دل آتش
چندین گل و سرو و یاسمین باشد

زان آتش باغ سبزتر گردد
تا آتش و آب همنشین باشد

ای روح مقیم مرغزاری تو
کان جا دل و عقل دانه چین باشد

آن سوی که کفر و دین نمی‌گنجد
کی ما و من فلان دین باشد

#مولانا

@ghaz2020
840 views16:12
باز کردن / نظر دهید
2022-05-30 15:54:18 (عشق عالمسوز را با حسن و ایمان کار نیست
گردن ما در کمند سبحه و زنار نیست)

سهل مشمر هیچ کاری را که در ملک وجود
هر چه آسان بشمری بر خویشتن دشوار نیست

گردن نظاره کوه طور بیجا می کشد
هر سبک سنگی حریف شعله دیدار نیست

پا به دامن کش که در میزان لطف عام او
پای خواب آلود کمتر از دل بیدار نیست

حسن معنی هر که دارد مردم چشم من است
چشم من چون خانه آیینه صورتکار نیست

ما قماش پاکی طینت تماشا می کنیم
با قبای اطلس و زربفت ما را کار نیست

با درشتان تندخویی کن که ناهموار را
همزبانی بهتر از سوهان ناهموار نیست

با خیال روی او در پرده شرم و حیا
خلوتی دارم که بوی پیرهن را بار نیست

بر سر گفتار صائب خواهد آمد زین غزل
هر که را از نغمه پردازان سر گفتار نیست

در حریم پاکبازان بوریا را بار نیست
فقر را با نقشبندان تعلق کار نیست

#صائب_تبريزی

@ghaz2020
849 views12:54
باز کردن / نظر دهید
2022-05-30 11:40:39 دلا مقید آن گیسوان پرچین باش
در این دو سلسله خاقان چین و ماچین باش

غلام خواجه عنبرفروش نتوان شد
اسیر حلقهٔ آن چین زلف مشکین باش

چو شاهدان شکرخنده در حدیث آیند
تو در مشاهده آن دهان نوشین باش

اگر به شربت شمشیر او سری داری
حریف ضربت آن بازوان سیمین باش

بده به شیوهٔ فرهاد جان به شیرینی
مرید پستهٔ شکرفشان شیرین باش

شبی ز روی عرقناک او سخن سر کن
پی شکستن بازار ماه و پروین باش

ببین خرابی دوران چرخ مینا رنگ
تو هم خراب ز جام شراب رنگین باش

چرا ز سینه برون رفتی ای کبوتر دل
کنون ز طرهٔ او زیر چنگ شاهین باش

نگار ساده اگر پیکرت به خون بکشد
رهین منت سرپنجهٔ نگارین باش

اگر ز مسکنت اورنگ سلطنت خواهی
بر آستانهٔ سلطان عشق مسکین باش

گر از مقام مقیمان سدره بی‌خبری
مقیم بارگه شاه ناصرالدین باش

ز فر طلعت او آفتاب تابان شو
ز قرب حضرت او آسمان تمکین باش

گهی ز دولت او مستحق احسان شو
گهی ز خدمت او مستعد تحسین باش

شها فروغی شاعر مدیح گستر تست
گهی مراقب مدحت شعار دیرین باش

#فروغی_بسطامی

@ghaz2020
180 views08:40
باز کردن / نظر دهید