Get Mystery Box with random crypto!

حس خوب زیستن

لوگوی کانال تلگرام goodlifefee — حس خوب زیستن ح
لوگوی کانال تلگرام goodlifefee — حس خوب زیستن
آدرس کانال: @goodlifefee
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 46.97K
توضیحات از کانال

دوستان محترمی که احتیاج به مشاوره آنلاین دارند
به آیدی که درپروفایل کانال هست مراجعه کنید
تامشاورعالی بهتون معرفی کنم باآوردن ۱۰نفر
به کانال ازمشاوره رایگان برخوردارخواهیدشد
دوستان آیدی خودم هست پیام بدید👇
@Brightsun

Ratings & Reviews

1.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 320

2022-08-02 20:32:06 #قسمت سیصدوپنجاه وچهاروسیصدوپنجاه وپنج
نجوای بی صدای عشق
-هی چیکار میکنی... برو بیرون ببینم.... برو بذار لباس بپوشم....
همونطور جـ یغ جـ یغ میکردم که هیراد نزدیک تر شد
-با نگاهی که نشون میداد از منظره ای که میبینه داره لذت میبره گفت:اوووومممم.... اگه نرم....
فاصله به یک قدم رسیده بود که کنج دیوار اسیر شدم.دستشو از کنار سرم رد کرد و به دیوار پشت سرم تکیه داد...
عطر تنش هنوز هم دیوونه ام میکرد... نفس های عمیقی میکشیدم تا کمی بیشتر عطرشو به مشامم بکشم.. اما نمیدونستم علت این نزدیکی چی میتونه باشه ؟!!!سرشو به نزدیکترین حالت ممکن رسوند، طوری که تماس لبهاشو با گوشم حس کردم.
نفس های داغش باعث شد پاهام سست بشن .خواستم زانو بزنم که دست دیگه اش دور کمرم چفت شدو از افتادنم جلوگیری کرد...

اروم به مانند وزش باد بهاری پچ زد:
-میشه یکم بیشتر مراقب خودت باشی؟!
و من چقدر خوشحال میشدم که این درخواست بخاطر عشق باشه. و اما نبود...
-میشه کمی کنار وایسی....تا... تا من برم...
با صدایی که دوست داشتم تا ابد تو گوشم نجوا بشه گفت:
-چرا رفتی...
با درد بزرگی که تو دلم حس میکردم چشمامو بستمو لب زدم
-رفتنی باید بره...
شمرده شمرده لب زد
-چرا نموندی...
چشمامو باز کردمو خیره شدم بهش
- دلیلی برای موندن نداشتم..
-چرا ازم پنهان شدی...
-گشتی و پیدام نکردی؟!!!
جوابم سکوت بود....سکوتی ز جر آور...تودلم گفتم.من فقط وقتی رفتم چاره ای جز رفتن نداشتم... تو منو پیدا میکردی... میومدی و میگفتی غلط کردی رفتی.... بیخود کردی سر خود زندگیتو ول کردی.... گور بابای قرار داد....اما نیومدی... نیومدی و من تنها و بی کس تو غربت عادت کردم به تنهایی و تاریکی شبها....
هنوز هم تو یک نفسی هم بودیم....
نگاهمو به چشماش دادمو به فاصله ی یک نفس لب زدم :دلت برام تنگ شده بود؟!
دستش رو کمرم شل شد و پایین افتاد....
اگر مرد و مردونه میموند و این که تهدید شدنم رو باور میکرد تصمیم خودخواهان
اگه حتی یک درصد به من علاقه داشت باید نشون میداد... باید ددد کاری میکرد که من موندگار بشم که بتونم به عنوان تکیه گاه خودم ببینمش....
اما هر بار پا پس میکشید هر بار فاصله میگرفت...
اگر مرد و مردونه میموند و این که تهدید شدنم رو باور میکرد تصمیم خودخواهانه نمیگرفتم تا ضعیف بودنم رو به رخ بکشم....
جوابی نداد و تو ثانیه ای از جلوی چشمام ناپدید شد... واین بار ضعف بر من غالب شد!!!
پاهام سر خورد و همون جا روی زمین نشستم....
هیراد.... من چطور تا الان ندیدنتو تحمل کرده بودم....
خدایا من چطور انقدر عاشقش شده بودم که عشقش داشت منو از پا در میاورد....
دستمو روقلبم چنگ زدمو گفتم:تو چقدر خری که حتی بادیدن شواهد خیانت نمیتونی قیدشو بزنی...
بعد از چند دیقه از جا بلند شدم .لباسهارو برداشتمو بعد دید زدن بیرون خودم رو به اتاق رسوندم...
درو بستم با چیزی که رو تخت دیدم حالم به شدت بد شد .از عصبانیت کم بود اتیش بگیرم.... دقیقا ست لباس زیری که تو کشوی هیراد دیده بودم...
دیگه نفهمیدم چیکار میکنم با بغضی که بخاطر این تحقیر شدن تو گلوم جا خوش کرده بود لباس زیرو چنگ زدمو و همونطور با حوله به سمت اتاق هیراد رفتم...
درو باز کردم.... نبود.... زود به سمت پذیرایی رفتم که دیدم با دوتا فنجون تو دستش داشت از آشپزخونه بیرون می اومد...
با دیدن من با صورت سرخ شده و چشم ها و صورت اشکی متعجب گفت:
-چی شده نجوا....
ست لباس زیری که تو دستم بود رو جلوی پاهاش پرتاب کردم... با نگاهش دنبالش کرد و وقتی سرشو بالا آورد هنوز همونطور متعجب و کمی هم عصبی شده بود....
با صدایی بم شده و سیبک گلویی که چند بار بالا و پایین شد بالاخره گفت:این چه رفتاریه؟!
گره اخماش به قدری شدید بود که کسی میدید میتر. سید بلند گفتم:

@goodlifefee
2.9K views17:32
باز کردن / نظر دهید
2022-08-02 09:07:19 موضوع اول
دوستی با آقایون جهت تشویق اون ها به ازدواج‌

دکتر
محمدی نیا
معین
روانشناس و
مشاورخانواده
تحکیم روابط زوجین

https://t.me/joinchat/Q4_LswW3BBVUs_md
3.7K views06:07
باز کردن / نظر دهید
2022-08-02 09:05:36 #اطلاعات حقوقی
صیغه ۹۹ ساله

صیغه نود و نه ساله هم همان عقد موقت بوده و طولانی بودن سال های عقد، ماهیت آن را تغییر نخواهد داد . در این نوع از صیغه، زن حق ارث بردن از مرد را ندارد ، همچنین تعیین مهریه برای این عقد الزامی است اما زن در صورتی مستحق نفقه خواهد بود که در ضمن عقد برای زن شرط شده باشد .

@goodlifefee
3.4K views06:05
باز کردن / نظر دهید