مردان نشسته روی نوک پنجه، بار دیگر سر به زیر انداختند. - میخو | یادداشتهای یک روانپزشک
مردان نشسته روی نوک پنجه، بار دیگر سر به زیر انداختند. - میخواید ما چه کار کنیم؟ ما نمیتونیم سهممونو از محصول کم کنیم. همین حالا هم نیمه قحطی زده هستیم. بچه هامون همیشهی خدا گرسنه هستن. هیچ لباسی برای پوشیدن نداریم، همش پاره پوره هست. اگر وضع همهی همسایهها مثل هم نبود، خجالت میکشیدیم جلوی هم آفتابی شیم.