[جود]: آخه خونوادم چه طور به این راحتی گذاشتن رفتن؟» -[مولی]: | یادداشتهای یک روانپزشک
[جود]: آخه خونوادم چه طور به این راحتی گذاشتن رفتن؟» -[مولی]: خب، اون یارو که از طرف بانک اومده بود، به شیرینی کیک حرف میزد. هی میگفت: «شما ناچارید از این جا برید، به خدا من بی تقصیرم.» من ازش پرسیدم: پس بگو تقصیر کیه؟ میرم با کله میخوابونم تو صورتش.» طرف گفت: «شاونی کن و شرکت دام و طیور. من فقط دستوراتو اجرا میکنم.» من گفتم: «شاونی کن و شرکت دام و طیور کیه؟» یارو گفت: «کسی نیست. اسم یه شرکته.» خلاصه آدم دیوونه میشد. هیشکی نبود که بتونی براش کمین بذاری. بیشتر اهالی اونقدر حرص و جوش زدن که دیگه خسته شدن... (خوشههای خشم، ستاین بک، اسکندری) پ.ن: یکی از دستاوردهای دنیای مدرن اختراع شخصیتهایی به اسم "شخصیت حقوقی" است. شما به عنوان یک "شخصیت حقوقی" هر کاری بکنید، شخصا مسوولیتی ندارید. مسوولیت شما را "شرکت" بر عهده میگیرد!! حالا کسی تنش میخاره بره از "شرکت" شکایت کنه، بره از بانک شکایت کنه، بره از اداره مالیات شکایت کنه!!!! اصلا کسی نیست که بشه یقهش رو گرفت! واقعا شخصیتهای حقوقی هیولاهای عجیبین. شخصیت حقیقی را دست کم میشه یه فحشی بهش داد. @hafezbajoghli