2023-06-06 22:56:15
به من حق ندادند
که اگر این آدمهایی که در این خیابانها میآیند و میروند، تیغ نیستند
پس من چرا تکه تکه به خانه برمیگردم؟
به خصوص این طبیب
که هر چه نور میاندازد توی گلویم
تیغهایی را که خوردهام را نمیبیند
اصلا من چرا باید
دو لنگهی در را دو لنگهی تیغ ببینم؟
دست که میبرم در تصور موی معشوق
میترسم از گوشوارههایی که دو تیغ آویزان صورتتراشیاند
سرباز این پرچمی بودم که وطنم بود
پس این خون که میچکد از باد چیست؟
زندگی کردن در میان دو آروارهی سوسمار
پیشنهادی مدنیست برای پناه بردن از تیغ به تیغ
متولد فصل تخمریزی تیغ توسط سوسمارم
صورت فلکی من جامعهای است که ستارگانش بر خاک وطن افتادهاند
باران بارید و هر قطرهی باران تیغ بود
برگ میریخت و هر برگ تیغ بود
و در هر دانهی برف تیغ بود
و هر آجری که در خانههای شخصی به کار میرفت تیغ بود
نِی را
آنقدر تراشیدند که به زبان فارسی حرف زد و خط بنوشت
نوشت:
نستعلیق تیغ آبدیده
نستعلیق تیغ آفتاب
نستعلیق سه تیغ کوه
نستعلیق تیغهی آجر
نستعلیق تیغه دیوار
نستعلیق تیغ زدن
به من حق ندادند
که اگر زبان فارسی من ناامن نیست
پس این خون که میچکد از نستعلیق چیست؟
*
روزگاری در یکی از شهرهای جنوبی ایران
روزی
جوجهتیغی غلتانی
که یک عمر خاردار زندگی میکرد
در آن گوشه خیابان
از درون خودش به درآمد گفت:
به من حق ندادید که این چهار راه واقعیت دارد
تیغها
روی پوست دلم تظاهرات کردهاند
کورش کرمپور
کانال هوای حوا @Havaye_Havva
795 views19:56