سند تاریخی زنده دوم که اثبات می کند کراوات ریشه در ایران دارد. چه شد که یک نماد پادشاهی، نطامی، مذهبی و آیینی ایرانی تبدیل شد به نماد غربی و سرمایه داری؟
سند تاریخی زنده اول که اثبات می کند کراوات ریشه در ایران دارد. چه شد که یک نماد پادشاهی، نطامی، مذهبی و آیینی ایرانی تبدیل شد به نماد غربی و سرمایه داری؟
در مورد ریشه ایرانی بودن کراوات گفته شده که در اوستا ۱۲ چیز را نیاز مرد جنگی دانستهاند که هشتمین آن کوئرس از ریشه کوئرت بود که در زبان پهلوی به آن گریوپان میگفتند و به روی زره بسته میشد. در نقش رجب فارس نرسیده به نقش رستم، که بنا بر نظر هرتسفلد مربوط به بابک، پدر اردشیر بابکان میشود، کوئرت را بر دور گردن بابک به وضوح میتوان دید که به روی زره بسته است. این پارچه پهن را بزرگان و سرداران سپاه به صورت پهن و پیشسینهای استفاده میکردند و نمونه پهن آن در نقوش طاقبستان دیده میشود. نوئل مالکوم، پژوهش گر بریتانیایی، نیز در کتاب خود به نام تاریخچه مختصر بوسنی بر این باور است که کراوات نخستین بار از ایران در زمان ساسانیان به اروپا رفت. این ایرانیان پیروان مانی بودند که برای اینکه از دیگران متمایز نشان داده شوند از پارچهای در جلوی پیراهن خود استفاده میکردند ولی در تاریخ معاصر توسط کرواتها به فرانسه برده شد و به دلیل تفاوتهای زبانی، نام آن به کراوات تبدیل شد و به وسیله همسایه فرانسه یعنی انگلستان بیش تر مورد توجه قرارگرفت و به دنیا معرفی شد.
چه شد که یک نماد پادشاهی،نظامی،مذهبی و آیینی ایرانی شد نماد غربی و سرمایه داری؟
2021-05-13 07:08:43 تیمور لنگ به کشور عثمانی لشگر کشی کرد و عثمانی را شکست داد و پادشاه عثمانی اسیر شد.. تیمور لنگ در کاخ نشسته بود و گفت پادشاه عثمانی را نزد من آورید. پادشاه را آوردند، تا تیمور چشمش به او افتاد شروع کرد به خندیدن. پادشاه عثمانی یک چشمش کور بود گفت به کوری چشمم میخندی؟ تیمور گفت نه. گفت من پادشاه عثمانی هستم و مقامم مثل شماست و شما نباید بخاطر اینکه غالب شدی و من مغلوب منو جلوی بزرگان دربارت تحقیر کنی. تیمور گفت نه من به شما احترام میگذارم خنده من از دیدن شما به سبب تحقیر تو نبود. گفت پس از بهر چه بود؟ گفت به مردم دو کشور ایران و عثمانی میخندم که سرنوشتشان بدست من لنگ و تویی کور افتاده.
چه بد سرنوشتی دارد مملکتی که مشتی کور و لنگ فکری و عقیدتی بر آن حکومت کنند.
2021-05-13 01:43:49 روزی صلاح الدین ایوبی فرمانده مسلمانان در جنگهای صلیبی به خاطر كمبود بودجه نظامی نزد شخص ثروتمندی رفت تا شاید بتواند پولی برای ادامه جنگهایش بگیرد آن تاجر مبلغ مورد نیاز فرمانده مسلمانان را به او پرداخت كرد صلاح الدین موقعی كه خواست از خانه بیرون برود رو به ان مرد نمود و پرسید به نظر شما بین سه دین یهود و مسیح و اسلام كه با هم در جنگ هستند حق با كدامیک است ان تاجر بزرگ گفت بشین تا یک داستان برایت بگویم بعد خودت نتیجه گیری كن،در روزگاران قدیم مرد كشاورزی بود كه صاحب یك انگشتر بود و همه میگفتند این انگشتر نزد هر كس باشد به كمال انسانیت میرسد خداوند به مرد كشاورز سه پسر داد و وقتی پسران بزرگ شدند پدر آنها از روی آن انگشتر دو تای دیگر دقیقا شبیه اولی درست كرد و به هر كدام از پسرانش یكی از انگشترها را داد از این به بعد هر كدام از پسرها میگفتند كه انگشتر اصلی پیش اوست و همیشه با هم دعوا داشتند بر سر اینكه انگشتر اصلی كه باعث كمال انسانیت میشود پیش كدامیک از آنهاست تا بالاخره تصمیم گرفتن برای مشخص شدن انگشتر اصلی پیش قاضی بروند وقتی شرح ماجرا را برای قاضی گفتند قاضی گفت احتمالا انگشتر اصلی گم شده است چون قرار بر این بوده كه ان انگشتر پیش هر كس باشد دارای كمالات انسانی باشد اما شما سه نفر كه هیچ فرقی با هم ندارید و مدام مشغول ناسزاگویی به یكدیگر هستید.
امیرکبیر وقتی بین سالهای ۱۲۵۹ تا ۱۲۶۳ به عنوان سفیر در عثمانی حضور داشت، در یکی از شورش ها در شهر ارزنه الروم مردم به خانه محل سکونت امیرکبیر یورش بردند. امیرکبیر به حرمت نان و نمک مردم عثمانی حتی یک گلوله به سمت آنها شلیک نکرد و پس از مدتی سربازان عثمانی غائله را خواباندند. از امیرکبیر خواستند که لباس عثمانی به تن کند تا بدون هیچ دردسری از شهر خارج شود،امیرکبیر پاسخ داد: هیهات با چو من پخته ای ، زهی خیال خامی است که کرده اید ، من بدون لباس ایرانی حتی به بهشت جاودان هم نخواهم رفت.
شاید اگر بعضی مدیران اختلاسگر فعلی بودند با لباس عثمانی که سهل است بلکه با لباس زنانه از آن غائله فرار می کردند.
2021-05-12 21:36:35 ابابیل در قرآن،لشکر خسرو انوشیروان بود یا پرندگانی در آسمان؟
ابابیل از کلمات نادر است و تنها یکبار در قرآن در سوره فیل که به داستان حمله سپاه فیل به مکه و نابودى آنها به وسیله گروهى از پرندگان پرداخته، به کار رفته است:وَ أرسَلَ عَلَیهِم طَیراً أبابِیل" بر سر آنها دستهدسته پرندگانى را فرستاد" و به همین جهت در کتابهای لغت و تفسیر بحثهای مفصلی در مورد آن شده است.به نظر سعید نفیسی نویسنده ایرانی ، ماجرای حمله ابرهه به کعبه برگرفته از تسخیر یمن به دست ایرانیان در زمان خسرو انوشیروان است هرچند که او برای این موضوع هیچ سند و مدرکی ارائه نمی کند و صرفا تصور بر این دارد که این ماجرا از لحاظ تاریخی منطقی تر بنظر می رسد،البته فرض او پیشتر توسط تاریخدانان بنامی همچون هانری کربن" به علت عدم هماهنگی و زمانبندی مناسب تاریخی رد شده است، تاریخنگاران برای رد فرضیه ضعیف نفیسی به این استناد میکنند که سوره فیل،سوره ای مکی است و اگر فرض نفیسی صحیح بود،بزرگان و مشرکان مکه که در زمان حمله ابرهه زنده بودند، می توانستند به سادگی به سوره فیل ایراد وارد کنند و با استناد به این حقیقت فرضی، پیامبر اسلام را به دروغگویی و شیادی متهم کنند ، اما حتی یک سند تاریخی وجود ندارد که ادعا کند ، بزرگان مکه به سوره فیل از لحاظ تاریخی ایرادی وارد کرده باشند. نفیسی عقیده دارد در زمان پادشاهی انوشیروان شاهزادهای از خاندان پادشاهی حمیر به دربار ایران پناهنده شده و ماجرای تسخیر سرزمین یمن به دست ابرهه را برای او بازگو میکند. حبشهایها در آن زمان مسیحی بودند و کلیساهایی نیز از زمان پادشاهی آنها در صنعا به جا ماندهاست. در هر صورت خسرو نیز از پناهنده شدن شاهزادهٔ مزبور استفاده کرد و وهریز نامی را با قشونی برای تصرف یمن فرستاد. این سردار در سال ۵۷۶ میلادی از راه خلیج فارس به یمن رفت و عدن را تصرف و حبشیها را از یمن اخراج کرد و سلطنت خانوادهٔ حمیر را در یمن برقرار نمود. پادشاهان حمیر از این به بعد دست نشاندهٔ ایران گشتند. زمانی که وهریز یمن را ترک کرد، دوباره ابرهه به یمن یورش برد و بر آنجا مسلط شد.اسنادی از جنوب عربستان پیدا شده که پیروزی ابرهه را جشن میگرفتند، خسرو دوباره وهریز را با سپاهی به یمن فرستاد و حبشهایها را برای همیشه از آنجا بیرون راند و خود نیز آنجا ماند و پس از آن فرزندانش در یمن به آزاد زادگان یا بنیالاحرار معروف شدند. منابع تاریخی می گویند:ایرانیان آنها را با پنجه گان تیرباران کردند ویمنیها که تا آن زمان پنجه گان ندیده بودند شکست خوردند. در قرآن و روایات مردم مکه و طائف گفته شده،سپاهیانی ازپرنده از راه دریا برسرشان فرستاده شد و پرنده ها سنگ ریزه هایی را برسر حبشیان افکنده آنها را تارو مارکردند. لازم به یاداوری است، پنجه گان ارتش ساسانی نوعی اسلحه بود که برروی مچ دست بسته می شد و تیر اندود به قیر و آتش با قدرتی فراوان پرتاب میشد. تا ما ندانیم که معنای دقیق ابابیل در قرآن چیست هرگز نخواهیم دانست که واقعیت عام الفیل چه بوده است.