باری، دشوار نیست دیدن اینکه زمانهٔ ما زمانهٔ تولّد و گذار به د | Mohammad Imani محمّد ایمانی
باری، دشوار نیست دیدن اینکه زمانهٔ ما زمانهٔ تولّد و گذار به دورهای جدید است. روح با جهانِ تاکنونیِ وجود و فکرتش درهمشکسته و درصدد است که آن را در اعماق گذشته غرق کرده و خود را تجدید کند. با این حال او هرگز نه در آرامش، بلکه در حرکتِ مدام رو به جلوی خود فهمیدنی است...
خللی که در جهان قدیم ایجاد شده تنها بواسطهٔ علایمی منفرد نشان داده میشود، طیره و ملالی که در ارکانِ موجودیّتِ آن رخنه درانداخته است، و حدس و گمانی مبهم از امری ناشناخته، همگی نوید امر دیگری را میدهند که در حال از راه رسیدن است… اما این امر جدید بتنهایی همانقدر اندک، تحقّق اتَمّ یافته است که همانا کودک تازه متولّد شده، و این اساساً چیزی نیست که از آن تجاهل کنیم. نخستین حدوث، نخست بلاواسطگیاش یا مفهوماش است. همان اندازهٔ قلیلی که یک بنا ساخته شده باشد، اگر پی و بنیاد بنا گذاشته شده باشد، به همان اندازهٔ قلیل مفهوم بدست آمده از کلّ، کلّ است. آنجا که میخواهیم درخت بلوطی را در تناوری تنهٔ آن و رشد شاخههای آن و انبوه برگهایش ببینیم، راضی نمیشویم که در این مرتبه دانهای بلوط به ما نشان داده شود. نیز چنین است که علم، این شاخسار جهان روح، در آغاز خود به اتمام و اکمال نمیرسد. سرآغاز روح جدید، محصول زیر و رو شدن دور و درازی از صورتهای گوناگونِ فرهنگ است، بهای راهی بسیار پُر پیچ و خم و نیز اهتمامها و مشقتهای گوناگون. این همان کلّ به خود بازگشته از تناوب و اتّساع، همان مفهوم سادهٔ گشتیافته است. تحقّق این کلّ بسیط اما منوط به آن است که هر هیئتی از هیئتهای گشتیافته در هر برهه خود را مجدّداً از امر جدید، اما در عناصر جدید آن، در معنای گشتیافته بسط داده و تشکّل بخشد.