2020-02-22 16:06:59
.
#در_من روحِ درد
کشیده و غمگینی ست
از شمالی ترین قطب
و دورافتاده ترین سرزمین .
هنوز هم گاهی ،
سکوت و انزوایِ یخ زده اش ،
دنیایِ مرا به هم می ریزد .
میانِ خواب هایِ هراس انگیزم ،
در کلبه ی برفیِ
متروکه ای کز کرده ام ،
آتشی روشن کرده و
تنهایی ام را میانِ سوسویِ
غریبانه اش ، می سوزانم .
هراسِ من از شب هایِ قطبیِ سرد و ساکتی ست ،
که صبح نمی شود !
هراسِ من از آسمانِ بی خورشید ،
هراسِ من از تنهاییِ مرموزی ست ،
که عشق و احساسِ مرا در هم پیچیده ...
و در من ؛
روحِ مهربان و سی هزار
ساله ای ست از قبایلِ سرخپوست .
به دنبالِ آرامشی سحر آمیز ،
به دنبالِ دوستی و صلح ...
من تنهاییِ کوهستان
را خوب می شناسم !
آوایِ جنگل به گوشهایِ
خسته ی من ، بیگانه نیست .
من در دلِ زیباترین
خواب هایم ؛
جایی میانِ دشت هایِ بِکر ،
چادری زده ام ،
بی هیچ حصار ، بی هیچ
اجبار و بی هیچ انزجار ...
آزادی و فراغتم را با فلوتِ کهنه ای ، میانِ تار و پودِ طبیعت می نوازم .
من از چشمانِ وحشیِ گرگ ها
و از نگاهِ مغرورِ بوف ها نمی ترسم !
با خرس هایِ ایستاده و اسب هایِ وحشیِ کوهستان ، عجین شده ام .
من تجسمِ روشنی از عبورم ،
بیزارم از ماندن ، از نشستن ، از تکرار ...
در من تناقضِ بیگانه و ترسناکی ست !
گاهی خوبِ خوبم ،
گاهی درمانده و بی رمق ...
مــــــن ؛
نه انزوایِ سردِ قطب را می خواهم ،
نه وحشت و اضطراب
دنیایِ امروز را .
خستــــــــه ام !
می خواهم به قبیله ام برگردم ...
#نرگس_صرافیان_طوفان
@IRAN_POEMS
104 views13:06