Get Mystery Box with random crypto!

ایرانبان کُرد

لوگوی کانال تلگرام iranban_kord — ایرانبان کُرد ا
لوگوی کانال تلگرام iranban_kord — ایرانبان کُرد
آدرس کانال: @iranban_kord
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.41K
توضیحات از کانال

دانشگاهی کوچک برای خوانشی نو بر اساس تاریخ، زبان‌شناسی و باستان شناسی از تاریخ و فرهنگ زاگرس، آشورستان، میانرودان و ارمنستان کهن

Ratings & Reviews

2.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-09-01 17:55:21
منبع لاتین که می‌گوید جلد دوم تاریخ ارمنی در سال 1906 چاپ شده.
@iranban_kord
192 views14:55
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 17:55:20
این مجموعه کتاب ها از سال ۱۸۴۱ تا ۱۹۰۶ در پاریس چاپ میشده این کتاب جلد دوم هستش که در سال 1906 چاپ شده. تو عکس تاریخ چاپ همه سری ها هست.
@iranban_kord
186 views14:55
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 17:55:16 واکنش همیشگی #دوار_پولیس به پاسخ ها و استدلال های ایرانبان چیزی جز شات از کتاب‌های عهد بوق که اعتبار دانشی ندارند و صرفا بازتاب نظرات یک شخص عموما غیر باستان شناس است نیست. باری ما با موردی سر و کار داریم که مردی از تبار ارمنی که قومش توسط این جماعت چادرنشین و مزدور عثمانی نسل‌کشی شده است شاهد ادعای پانکردها بر ماد است! وقتی هم می‌گوییم پانکردها تاریخ نداشته شان را مدیون ایرانی و آشوری و ارمنی هستند ناراحت می‌شوند.
منبع مورد اشاره دوارپلیس متعلق به هشتصد سال پیش است و 116 سال پیش ترجمه شده است. ولی آیا هتوم گاتمیج زبان‌شناس و تاریخنگار بوده است؟ زبان کردی و جغرافیای حضور کردها که منطبق بر مناطق ارمنی و آشوری است ربطی به منطقه ماد ندارد و صلاح الدین هم عرب و در خدمت خلیفه بود.
به راستی چرا وقتی صحبت از رفرنس می‌شود دوارپلیس که باکلاس ترین پانکردها محسوب می‌شود چاره‌ای جز شات از منابع غیر دانشی ندارد؟
خیلی ساده است، بر اساس دانش امروز و حتی صد سال پیش، کرد هیچ ربطی به ماد ندارد و جز شات منابع بوق چاره‌ای نیست!
اما باید چند نکته مهمی را در این میان در نظر گرفت.
: ماد یک نام جغرافیایی است که در دوره‌های گوناگون مرزهای آن تغییر کرده است. طبیعتاً مورخان ارمنی که بر خلاف چادرنشینان سنت نوشتاری داشتند با نام ماد و حکومت ماد هم آشنا بودند آنچنان که موسی خورنی مورخ ارمنی عصر ساسانی، از نابودی آشور توسط وارباکس مادی سخن می‌گوید. بعدها نیز مورخان ارمنی از نام جغرافیایی ماد استفاده کرده اند و سبئوس مورخ ارمنی عصر اموی، رستم فرخزاد که اهل آذربایجان بود را شاهزاده مادی خطاب می‌کند. این درحالی است که ما می‌دانیم رستم پسر فرخ هرمزد از خاندان مهران رازی بود و اصالت این خاندان منسوب به ری بود و از دوره اواسط اشکانی ری دیگر جزو ماد نبود، اما چون رستم در آذربایجان حکومت میکرد و ارمنی ها آذربایجان را ماد می‌شمردند، رستم را هم شاهزاده مادی خطاب کردند.

: نام ماد هیچگاه بار قومی نداشته است و همیشه نام سرزمین به معنای میانه بوده است. حال باید یادآور شویم که نام ماد بصورت ماه هنوز در عصر ساسانی و حتی اسلامی رواج داشته است و ایرانیان به همدان و کرمانشاه و لرستان و استان مرکزی و اصفهان و زنجان هنوز ماد می‌گفتند. آنچنان که مورخان اسلامی از این مناطق با نام ماهات یاد کرده‌اند و برای نمونه به نهاوند ماه الکوفه و به دینور، ماه البصره می‌گفتند. بنابراین طبیعی است که مورخ ارمنی با نام جغرافیایی ماد آشنا باشد.
: این خصلت مورخان ارمنی هست که مردمان را به نام سرزمینشان خطاب میکردند نه قومیتشان، آنچنانکه در تواریخ ارمنی، از رومی ها با نام یونانی یاد کرده اند، صرفا چون از سمت یونان آمده بودند و یا سبئوس، ساسانیان را چون در میانرودان حکومت می‌کردند ، کلدانیان منحوس (کارکه دومایی) خطاب می‌کند یا سلجوقیان صرفا بابت اینکه از ایران آمده بودند پارسی خطاب می‌شدند!
پس وقتی سلجوقیان بابت حمله از ایران به ارمنستان، پارسی خطاب شدند، چرا کردها که از شمال غرب ایران به ارمنستان یورش می‌آوردند، مادی خطاب نشوند؟
حتی افسانه ارمنی ساسونتسی داویت، درمورد حمله ایوبیان به ارمنستان، از کردها نام نمی‌برد، بلکه ایوبیان را ملک مصر خطاب می‌کند! چون طبیعتاً مهمترین سرزمین در تصرف ایوبیان نیز بود.
: حتی اگر قومی به نام قوم ماد وجود داشته بوده باشد (کذا!) مورخ ارمنی هشتصد سال پیش نمی‌تواند از قومیت مادی صحبت کند! چون مورخان قبلی هم از قومیت مادی یاد نکرده‌اند!
: نمونه دیگر این موضوع اشتباه مورخان بیزانسی و ایرانی است.
مدتی پانترک‌ها به نوشته تئوفان بیرانسی مورخ سده ششم استناد می‌کردند که در جایی گفته بود (ترک ها که همان ماساژت ها هستند). درحالی که ماساژت ها هزارسال پیش از تئوفان می‌زیستند و تئوفان دچار این برداشت اشتباه شده بود که چون سرزمینی که امروز ترکان در آنجا زندگی می‌کنند، پیشتر سرزمین ماساژت ها بود و ترکان نیز مانند ماساژت‌‌ها عشایر سوارکار غارتگر هستند، پس ایشان همان ماساژت ها هستند.
مورخان ایرانی در دوره ساسانی و اسلامی نیز همین اشتباه را کرده‌اند و با استناد به اینکه در سرزمین تورانیان پیشین، ترکان زندگی می‌کردند و ترکان مانند تورانیان عشایر غارتگر و درنده خوی بودند، تورانیان را ترک یا ترک ها را تورانی شمرده بودند.
نتیجه:
این مطلب آقای دوارپلیس درحد همان سخن پانترک هاست که با استناد به اشتباه تئوفان میگفتند ماساژت ها ترک بودند. چراکه از نظر ارمنی ها، ماد یک سرزمین بود و ایشان به هرکسی که از آن سرزمین آمده بود، مادی می‌گفتند! وگرنه این هیچ استنادی بر یکی بودن کرد و ماد نیست آنچنانکه هیچ استنادی بر یکی بودن «رومی و یونانی» و «پارسی و ترک سلجوقی» و «ترک و تورانی» و «ترک و ماساژت» و «کلدانی و ساسانی» نیست.
@iranban_kord
295 views14:55
باز کردن / نظر دهید
2022-09-01 17:55:12
ادعای پانکردها مبنی بر کرد بودن مادها بر اساس کتب عهد بوق
@iranban_kord
167 views14:55
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 13:33:28 اصالت روایت در برزونامه کهن برپایه سنجش دو روایت گورانی و فارسی

آرش اکبری مفاخر 
مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی

چکیده

بخش کهن برزونامه از آثار شاخص ادب حماسی ایران است که دو روایت فارسی و گورانی از آن در دست است. از روایت فارسی 4 دستنویس اصلی در حدود 4200 بیت وجود دارد که عبارتند از: دستنویسهای کمبریج 829 ق، دهلی 831 ق، بایسنقری 833 ق و لنینگراد 849 ق. از روایت گورانی نیز دستنویسی به تاریخ 1345 ق در 2357 بیت موجود است. همسانیهای شگفت دو روایت فارسی و گورانی نگارنده را به سنجش دو روایت و بررسی 3 فرضیه دربارۀ سرچشمۀ شکل‌گیری روایتها واداشته است: 1) وجود یک منبع منثور مشترک برای هر دو روایت که به دلیل فاصلۀ 500 سالۀ کتابت امکان سنجش دو روایت منطقی و علمی به نظر نمی‌رسد. 2) ترجمۀ متن از فارسی به گورانی که با توجه به حذف ابیات شاهنامه‌ای (حدود 2000 بیت) در ترجمۀ فارسی به گورانی امکان‌پذیر نیست. 3) ترجمۀ متن از گورانی به فارسی که باتوجه به بازتاب دقیق واژگان، عبارات و مصراعهای گورانی به فارسی، برابرسازیهای واژگانی و مصراعی برای واژگان و مصراعهای گورانی از شاهنامه و افزودن مصراعها و ابیات افزوده بر متن داستان اصلی از شاهنامه منطقی به نظر می‌رسد و از احتمال بیشتری برخوردار است.
واژگان کلیدی
برزو، برزونامه، رستم و برزو، زبان گورانی، حماسه، ترجمه.

"مقاله آماده انتشار"
پژوهش‌نامه ادب حماسی
304 views10:33
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 12:50:25
تحریف نام شاهنامه گورانی این بار در پاوه تحت عنوان
(شاهنامه کردی هورامی)


این تحریف در حالیست که خود شاهنامه سرا یعنی الماس خان کنوله ای بعداز سالها مرارت در راه خلق وثبت این اثر زیبای ادبی وحماسی جاودانه در دوبیت خلاصه وار چنین میگوید که شاهنامه را به زبان شیرن گورانی به پایان رسانیدم.
شُکر ویزدان حی سبحانی
تمام بی داستان لفظ گورانی

ار صد مضمونش ماچان گورانی
ای لفظ گوران شَکر افشانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یزدان پاک بی همتا را شُکر میگویم
تمام شد داستان ورزم نامه به زبان گورانی
گرچه صدمضمونش گورانی گویند
این زبان شیرین شکر فشانیست
847 views09:50
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 12:50:24
برگی از نسخه خطی و مصور شاهنامه گورانی
624 views09:50
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 12:49:15
تحریف شاهنامه الماسخان کنوله‌ای با نام شاهنامه لکی!
در یکی دو دهه اخیر برخی از به اصطلاح کنشگران فرهنگی در کرمانشاه و لرستان تلاش کردند تا شاهنامه گورانی را به ایلات و اقوام خویش منتسب کنند که از نظر حقوق معنوی و ادبی نویسنده کاری غیر اخلاقی است.
البته از دلایل این تاراج بی‌تفاوتی گورانی زبانان، انکار هویت گورانی در پاوه و اورامانات به سود کردایتی و هورامیت و در نتیجه فضای ناسالم فرهنگی و همچنین راه افتادن جریانات قومگرای افراطی است و اینکه مراجع قانونی مانند سازمان میراث فرهنگی و وزارت فرهنگ ارشاد و غیره با این تحریفات به دیده اغماض می‌نگرند و چه بسا به سبب ضعف و فتور گوران و ثقل نسبی سایر اقوام خویشاوند جانب طرف قوی را می‌گیرند .
نمی‌توان انکار کرد در ادبیات گوران عناصری قابل توجه از زبان لک، لر و کلهر دیده می‌شود چرا که ایلات و اقوام ایرانی مانند تار و پود در هم تنیده‌اند چنانکه نمی‌توان لک و کلهر را از گوران جدا کرد، با این حال تا دو سه دهه اخیر این ادبیات چه در داخل و‌چه در خارج به ادبیات گوران مشهور بوده و اطلاق هر نامی جز گوران خلاف دانش و حقیقت است.
رونوشت از کانال گوران
@iranban_kord
563 views09:49
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 12:49:14
تحریف ادبیات گوران در کتاب فعال فرهنگی لرستان جناب اسفندیار غضنفری

متاسفانه آقای اسفندیار غضنفری در کتاب گلزار ادب لرستان با تغییر نام بسیاری از شاعران گوران زبان ازجمله ملاعبدالرحیم تایجوزی (تاوگۆزی) معدومی مشهور به مولوی به ملا عبدالرحیم ماتجوزی اشعار وی را به عنوان اشعار لری معرفی کرده است!
در اینجا جز بیت آخر شعر مزبور مولوی، مابقی ابیات را تغییر داده، با الفاظ لری آمیخته و البته برخی از کلمات لری را جایگزین گورانی شده است.

شیوَی بالاکَت شیوَی بالاکَت
هَر وقت دیم وچَم شیوَی بالاکت
بوسَم خاک پاک گَرد پالاکَت
بینم شکل خاص شان و والاکَت
آنه کل سودای کامرانیمن
آنه گشت هدیه ی شادمانیمَن
وَر نه من عُمری هون دل وَرده
قَد وژیر بار هجران خَم کَرده
دَرون و مَودای دوریت بیَن ریش
هَی خاکم وَ سَر سوقاتم پَی چیش
رونوشت از کانال گوران
@iranban_kord
424 views09:49
باز کردن / نظر دهید
2022-08-25 12:49:13 تحریف ادبیات گورانی و شخصیت میرزا الماس‌خان کندوله‌ای

به تازگی قوم گرایان و پان‌ زاگرسی‌ها که انبان ادبی خود را تهی یافته‌اند دست به جعل و دزدی ادبیات گورانی و منتسب کردن این اشعار به قومیت خود می‌زنند

اما نسب و تبار الماس‌خان کندوله‌ای

الماس خان از شعرای بنام گوران سرا در عصر نادری است که اهل کندوله بوده است، امروزه قوم گرایان با انتساب وی به ایل کلهر، لک و لر که نه زبان اشعارش و نه زبان و تبار وی و مردم کندوله هیچ سنخیتی با زبان این اقوام و ایلات ندارند تلاش بر مصادره این شخصیت ادبی دارند. در حالی که مردم کندوله هنوز هم به زبان گورانی یعنی زبان شاهنامه گورانی الناس خان سخن می‌گویند اینکه قوم گرایان لر، لک و کرد جنوبی هر سه مدعی هستند الماس خان کندوله‌ای از ایلات آنهاست و به زبان آنها اشعارش را نوشته از نوادر روزگار ماست!
برخی تبار الماس‌خان را از ژاورود می‌دانند ، جایی که اجدادش به کندوله مهاجرت کرده‌اند، و برخی دیگر وی را اصالتا اهل خود کندوله می‌دانند که تبار آنها به مردم زنگنه بر می‌گردد و در هردو حالت وی نمی‌تواند ربطی به ایلات و اقوام مدعی داشته باشد.
برغم اینکه مردم زنگنه در ایران (جز در کندوله) زبانشان به کردی و لکی دگرگون شده، اما نمی‌توان زنگنه را به سبب تشابه زبانی برخی از تیره‌های آن با کردی جنوبی آنها را با ایلات کرد یکی دانست ، در کتاب شرفنامه ایل زنگنه، چگنی، سیاه منصور و پازوکی را جزو گوران آمده است و بنابر تاریخ گلستانه دو ایل کلهر و زنگنه در کرمانشاه رقیب هم بودند. حتی اگر فرض سومی مطرح شود و الماس‌خان را مانند میرزا شفیع کلیایی بدانیم، بازهم ایل کلیایی، گروس و عبدالملکی هم ربطی به کلهر ندارند، از نظر زبانی سروده‌های الماسخان کندوله ای گورانی هستند و اگرچه عناصری از لکی یا کردی جنوبی بنا به فراخور زبان شعری در آن‌ها دیده می‌شود چنانچه عناصر عربی و فارسی در آن بسیار بیشتر از کردی و لکی است ، اما فعل، حروف اضافه و ربط در یک چارچوب کاملا گورانی سروده شده‌اند و خود شاعر به گورانی بودن زبان اشعار خود تاکید شدید دارد.

شُکر ویزدان حی سبحانی
تمام بی داستان لفظ گورانی

ار صد مضمونش ماچان گورانی
ای لفظ گوران شَکر افشانی

اینکه در جایی دیوان وی بنام «میرزا الماسخان کلهر» چاپ شده، چیزی از واقعیت را تغییر نمی‌دهد ، زیرا فقط نشان دهنده اشتباه و یا تحریف از سوی ناشر است، کمااینکه در سالهای اخیر دیوان همین شاعر تحت نام «کردی هورامی» هم به چاپ رسیده است که اینهم اشتباه و تحریف می‌باشد .
به هر حال اگر ادبیات گورانی حقیقتا کردی جنوبی یا لکی و لری می‌بود هیچ نیازی به تحریف اشعار برای تبدیل افعال و واژه ها و نزدیک کردن آنها به این گویش ها لازم نبود! قوم گرایان و ایل گرایان به خوبی می‌دانند شاهنامه گورانی به آنها ربطی ندارد ولی چون خود را در ناخودآگاه ایرانی و وارث ادبیات ایرانی نمی‌دانند و به دنبال قوم گرایی و ایل گرایی افتاده‌اند می‌خواهند چیزی از خود داشته باشند که تنها معرف ایشان باشد.
رونوشت از کانال گوران
@iranban_kord
432 views09:49
باز کردن / نظر دهید