بیست و هشت پنج سی و دو کالبدشکافی یک زخم ترمیم ناشدهی به تار | ایران فردا
بیست و هشت پنج سی و دو کالبدشکافی یک زخم ترمیم ناشدهی به تاریخ نپیوسته
مجید تفرشی @iranfardamag
در شصت و نهمین سالگرد کودتای 1332، نه تنها این ماجرا به تاریخ نپیوسته، بلکه بیش از پیش همچنان موضوعی تازه و دارای مباحث و مجادلات پرشور از سوی صاحبان همه جناحها و دیدگاهها است.
از یک سو جنبش ملی شدن صنعت نفت و کودتای 28 مرداد در ایران، به بخشی از نبرد نیابتی سیاسی روزآمد و جاری بین صاحبان دیدگاهها و جناحهای مختلف در داخل و خارج از ایران تبدیل شده است. از سوی دیگر، راویان متمایل به چهار دسته چپ، سلطنت طلب، مذهبی و ملی، با همه زیرمجموعهها و گروههای ترکیبی، تلاش دارند تا با قرائت اختصاصی خود، دیگران را مقصر و جناح خود را قربانی صالح و به دور از خطا و اشتباه نشان دهند. علاوه بر این دو معضل، در طول حدود هفت دهه اخیر، به فراخور زمان و نیاز روزگار، درس تجربه و سیلی روزگار، به جای یک بازنگری صادق منصفانه بیملاحظه، این قرائتها در جهت تطهیر شخصی هر گروه تغییر کرده و به شکلی تعدیل و تغییر یافته و روایت متفاوتی توسط این جریانها ارایه شده است.
این گونه مسایل باعث شده که ناگزیر هر سال، به خصوص در سالگرد 28 مرداد، همچنان به این دوره از تاریخ معاصر ایران توجه شده و موضوع نه تنها به تاریخ نپیوسته، بلکه به شکل جریانی تمام نشده و حکایتی همچنان باقی، حتی بیش از پیش به آن توجه فزاینده میشود. *****
کودتای 28 مرداد و روایتهای مختلف
این واقعیت که دولت دکتر محمد مصدق با حمایت و مشارکت کامل و/ یا مقطعی آمریکا و بریتانیا و به دنبال قیام ملی سراسری علیه استعمار و استثمار بریتانیا در ایران، به خصوص در صنعت نفت، سرنگون شده، این که هر کدام از جریانهای دخیل در حوادث آن روزگار، از بدو پیروزی مخالفان مصدق تا سالهای بعد از انقلاب جان باخته، این که موضعگیریهای تاریخی آغشته به حب و بغضهای درست و نادرست و فرا و ورای حوادث تاریخی محض و آکنده از مجادلات استمرار یافته تا امروز است، کار را برای یک قضات متوازن مستقل و فارغ از هیجانات ازپیش تعیین، بسیار دشوار ساخته و موجب شده تا دلبستگان هر گروه، بیشتر به جمعآوری استشهاد از لابهلای اسناد، گزارشها و منابع مختلف، برای مقاصد ازپیشمعلوم بپردازند.
برخلاف ادعای شماری از راویان نحلههای مختلف تاریخ نگاری داخلی منتقد دولت مصدق، در ماجرای واکاوی 28 مرداد و سقوط دولت، همه تقصیرها متوجه دولت یا دیگر گروهها بوده، حال آن که در روایت حامیان دولت مصدق (با همه قرائتها)، سقوط دولت، ماجرایی خلقالساعه، دارای روندی کوتاه مدت بود که در جریان وقوع آن دولت و شخص دکتر مصدق کمترین نقش و مسئولیت را داشته و عمده قصور یا تقصیرها متوجه دیگران بوده است.
از سوی دیگر در روایات مختلف، عمدتا به یکی از تحولات داخلی، منطقهای و بین المللی توجه شده و به دو مقوله دیگر کم اعتنایی یا بی اعتنایی شده است. بخشی از این نظرات، به عدم اشراف و اعتنا به جزییات و کلیات تحولات ملی، منطقهای و بینالمللی و ارتباط منطقی آنها با هم و/یا عدم آشنایی و دسترسی بسیاری از محققان داخلی به منابع و اسناد بین المللی و برعکس عدم آشنایی و دسترسی بسیاری از محققان غیرایرانی یا مقیم خارج، به منابع داخلی ایرانی است. این موارد باعث شده که در تحقیقات داخلی، تحولات بینالمللی کم اهمیت جلوه کرده و برعکس از نظر محققان خارجی، تحولات داخلی کم ارزش دانسته شود.
سوای مساله فقر توجه به منابع و تحولات داخلی، در میان نوشتههای محققان خارجی استفاده و اتکا به منابع غیرقابل راستی آزمایی و غیرقابل ردیابی امنیتی آمریکایی از معضلات جدی است. از یک سو با محققان سابق عضو سرویس امنیت خارجی آمریکا (از قبیل ریچارد کاتم، جان فوران و دانلد ویلبر) و یا محققان مدعی داشتن دسترسی به منابع مکتوب و یادماندههای اطلاعاتی-امنیتی (به خصوص مارک گازیوروفسکی و مالکم برن) مواجه هستیم که نه تنها صحت و سقم داده هایشان که حتی مشخصات دقیق منابع خبری آنان پس از قریب به هفتاد سال همچنان غیرقابل راستی آزمایی است و مخاطب ناگزیر است بدون اعتنا به استانداردهای پژوهشی همه آنها را راست و دقیق تصور کند....