Get Mystery Box with random crypto!

جامعه‌شناسی

لوگوی کانال تلگرام iransociology — جامعه‌شناسی ج
موضوعات از کانال:
فردریش
محمدـمختارپور
علی
محمد
محسن
حافظه
محمدجواد
حسن
آرمان
احسان
All tags
لوگوی کانال تلگرام iransociology — جامعه‌شناسی
موضوعات از کانال:
فردریش
محمدـمختارپور
علی
محمد
محسن
حافظه
محمدجواد
حسن
آرمان
احسان
All tags
آدرس کانال: @iransociology
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 40.90K
توضیحات از کانال

🌎جامعه شناسى مطالعه علمى زندگى بشر است.
💢 جستارهایی در:
- جامعه شناسی
- روانشناسی
- اقتصاد
- فلسفه
- ادبیات
- سینما
📞 تماس و تبلیغ:
@irsociology
بزرگترین مرجع علوم‌انسانی کشور

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 25

2023-01-06 10:56:56
این تصویر، نمایشگر پیش‌بینی صندوق بین المللی پول از اقتصاد سال جدید میلادی است.

نمای کلی گویای این است که سال سختی پیش رو است.

در این بین اما، هندوستان، ویتنام، لیبی و نیجریه، هر یک به دلایلی مختلف سال پربار و پربرکتی خواهند داشت.

و حالا این ونزوئلا است که دیگر باید به آن با حسرت نگریست.

بله، این روزها ونزوئلا که سالها در تمام متون اقتصادی و اجتماعی و سیاسی مثالی از فقر و فلاکت بود، حالا شده است مملکتی که باید از آن الگوبرداری کرد - سالی با رشد اقتصادی چشم گیر در انتظار آنهاست.

روسیه هم که خودش نسخه خودش را پیچید و باید منتظر یک سقوط آزاد در رشد اقتصادی باشد.

اگر دنبال ایران خودمان می‌گردید، مثل همیشه کم رنگیم - حوالی ۰ تا در خوشبینانه‌ترین حالت ۲%

با این حجم پولی که در قطار پیشرفت در حال چاپ است و این رشد اقتصادی نزدیک به صفر خدا آخر و عاقبت همه ملت ایران را در سال جدید میلادی بخیر کند.

حامد پاک طینت


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
2.8K viewsedited  07:56
باز کردن / نظر دهید
2023-01-05 18:08:10 «فرهنگ» وجود ندارد
#احسام_سلطانی

آنچه امکان درک یک رخداد را در مراحل آغازین آن دشوار می‌کند، نزدیکی بسیار به آن رخداد است. اساساً اگر قرار است موضوع یا مسئله‌ای قابل فهم شود باید از آن فاصله گرفت. نزدیکی بسیار کوری ایجاد می‌کند، همچنان که دوری بسیار چنین می‌کند. همواره برای فهم و درک مسائل، و حتی یک فرد، قدری فاصله لازم است و نبود فاصله به معنای نبود درک و دریافت دقیق از آن موضوع یا فرد است. این امر ممکن نمی‌شود مگر اینکه در جایگاه و موقعیت یک غریبه یا بیگانه قرار بگیریم. غریبه‌ به همان معنایی که نزد زیمل دارد، همیشه کسی نیست که از بیرون به درون می‌آید. کسی است که اتفاقاً در فضای موجود نفس می‌کشد و زندگی می‌کند. او انسانی خارجی نیست بلکه اتفاقاً خودی است و متعلق به فضای موجود. بنابراین، در اینجا فقط موضوع فاصله‌ی زمانی از رخداد برای فهم رخداد مطرح نیست. در واقع این فاصله از رخداد صرفا حاصل گذر زمان نیست و چه‌بسا سال‌ها از رخدادی بگذرد اما به دلیل نداشتن آن موقعیت مناسب و فاصله نتوان فهم دقیقی از آن به دست آورد. بنابراین، فاصله از رخداد بیش از آنکه مسئله‌ای معطوف به زمان باشد، مسئله‌ای معطوف به مکان و موقعیت ناظر است.
به هر رو، با وجود نزدیکی بسیار از نظر زمانی، با حفظ آن فاصله‌ای که به موقعیت ناظر مربوط است و از آن گفته شد، می‌توان از برخی جنبه‌های آشکار جنبش کنونی و پیام‌های آن، سخن گفت. این جنبش پیام‌هایی با خود آورده است:

این فرهنگ است که به تو چهره و صدا و زندگی می‌دهد. فرهنگ است که می‌سازد اما عده‌ای در تمام این سال‌ها گمان می‌کردند که خود می‌توانند فرهنگ بسازند، «انسان» بسازند؛ غافل از اینکه فرهنگ داشت در همان لحظات، بی‌اعتنا به خواست و اراده‌ی آن‌ها، انسان‌های نو می‌ساخت، صداها و زندگی‌های نو می‌ساخت.
در تمام این چهار دهه تلاش شد با هزینه‌های فراوان فرهنگ خاصی ساخته شود و با اتکا به آن، انسان سازی کنند اما رخداد اخیر نشان داد که «فرهنگ» آنقدر ابعاد ناپیدا و دسترس‌ناپذیر دارد که سلطه بر آن ناممکن است.
یکی از عوامل شکست گفتمان رسمی همین است که گمان می‌کند فرهنگ را می‌توان با دستور و برنامه و پول ساخت اما جنبش اخیر نشان داد که این فرهنگ است که بی‌اعتنا به پول و برنامه و... انسان‌های نو خلق می‌کند.
در عین حال ذکر این نکته مهم است که چیزی به نام «فرهنگ» به طور کلی وجود ندارد؛ فرهنگ‌ها وجود دارند و نه فرهنگ. اما عده‌ای گمان می‌کنند می‌توانند با اتکا به مفهومی انتزاعی به نام فرهنگ، «انسان» بسازند، انسانی واحد.
این جنبش به همه نشان داد که آنچه واقعی، ملموس و عینی است، فرهنگ‌ها هستند و نه فرهنگ و این فرهنگ‌ها هستند که انسان‌های متفاوت می‌سازند و هر انسانی حاصل ارتباط و گفت‌وگوی میان فرهنگ‌هاست و با اتکا به یک فرهنگ خاص نمی‌توان انسان واحدی برای پیشبرد اهداف خود ساخت.


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
1.6K viewsedited  15:08
باز کردن / نظر دهید
2023-01-04 17:27:21 سرمایه‌داری به تنهایی: آینده‌ی نظام حاکم بر جهان
نویسنده: برانکو میلانوویچ


کتاب حاضر گزارش جالب توجهی از جریان ظهور سرمایه‌داری و صعود آن به پله‌های حاکمیت بر جهان به دست می‌دهد، سپس الگوهای مختلف سرمایه‌داری که هر کدام برای رهبری بر کشورهای جهان باهم رقابت می‌کنند را معرفی می‌کند و در آخر نگاهی به آینده دارد.

امروز همه‌ی ما در جهان سرمایه‌داری زندگی می‌کنیم و برای اولین بار در تاریخ جهان، کل دنیا تحت حکومت یک نظام اقتصادی قرار گرفته است. نگارنده‌ی این کتاب به عنوان یک اقتصاددان زبردست، برای خوانندگان توضیح می‌دهد که این گذار مهم تاریخی چگونه به وقوع پیوسته و چه پیوستاری از دوران زمین‌داری و کمونیسم گذشته و امروز به ما رسیده است. وی با بررسی الگوهای مختلف سرمایه‌داری در جهان این سؤال را مطرح می کند که در نظام سرمایه‌داری، که امروزه تنها نظام حاکم بر جهان است، چطور می‌توان به حدی از عدالت و انصاف دست‌یافت. نتایجی که می‌گیرد تأمل برانگیز است ولی طبعاً حقیقت مسلم نیست. سرمایه‌داری اشتباهات بزرگی دارد، ولی منافع چشم‌گیری نیز دارد. در عین حال باید دانست این نظام خود به خود ما را به هیچ‌جای مشخصی نمی‌برد، این ما هستیم که باید آن را پیش ببریم و به مرور بهبود ببخشیم.

لینک کتاب

درباره‌ی نویسنده:
برانکو میلانووچ اقتصاددان ارشد بخش تحقیقات بانک جهانی، دارای چندین کرسی تدریس در دانشگاه‌ها و مراکز تحقیقاتی از جمله دانشگاه مریلند، جان هاپکینز و مدرسه‌ی اقتصادی لندن است. میلانوویچ با بیش از ۴۰ مقاله برای بانک جهانی بیشتر به عنوان محقق و نظریه‌پرداز نابرابری و فقر جهانی شناخته شده است. کتاب «سرمایه‌داری به تنهایی: آینده‌ی نظام حاکم بر جهان» تاکنون در فهرست بهترین کتاب‌های نشریه‌ی فارن افرز در سال ۲۰۲۰ و بهترین کتاب‌های اکونومیست، فایننشال تایمز و چندین نشریه‌ی دیگر قرار گرفته است. همچنین در جولای ۲۰۲۰ مجله‌ی پراسپکت او را در میان ۵۰ متفکر برتر دنیا در سال ۲۰۲۰ قرار داد.

#معرفی_کتاب

جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
3.5K views14:27
باز کردن / نظر دهید
2023-01-03 11:40:43
این نشدنی است! احمقانه است! واقعاً متوجه نیستی که این کارِ شما یک انقلاب است؟

بله، انقلاب است! چرا به‌ نظرت احمقانه است؟

احمقانه است چون دیگر ممکن نیست انقلابی اتفاق بیفتد چون انقلاب ما(این را من می‌گویم نه تو) آخرین انقلاب بود و بعد از آن هیچ انقلابی ممکن نیست اتفاق بیفتد، این را همه میدانند...

عزیزم، تو ریاضی‌دانی یا حتی می‌توانم بگویم تو، یک فیلسوفِ ریاضی‌دانی. بسیار خب، بگو ببینم آخرین عدد چه عددی است؟
منظورت چیست؟ من... من متوجه نمی‌شوم، یعنی چی "آخرین عدد"؟
خب آخرین، بالاترین، بزرگ‌ترین عدد!

ولی این اصلاً منطقی نیست وقتی میدانی که اعداد بی‌انتها هستند،‌ چطور توقع داری بگویم آخرین عدد چند است؟

پس تو چطور توقع داری قبول کنم انقلاب آخری هست؟ آخرینی وجود ندارد، انقلابها بی‌پایان‌اند. "آخرین" به درد بچه‌ها می‌خورد؛ بچه‌ها از بی‌نهایت می‌ترسند و آنها میخواهند بچه‌ها شب‌ها آسوده بخوابند...

#ما
#یوگنی_زامیاتین


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
4.2K viewsedited  08:40
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 23:21:01 سرونامه
گاهنامۀ علمی-تخصصی علوم اجتماعی دانشگاه خوارزمی‌



بازخوانی انتقادی علوم اجتماعی در ایران (۱)

«جریان‌شناسی ترجمه در علوم اجتماعی ایران»

برخی موضوعات و سرفصل‌های پیشنهادی:
۱- درباره‌ی نسل‌های مختلف مترجمان علوم اجتماعی در ایران
۲- جایگاه مترجم و ترجمه در نظم دانش علوم اجتماعی در ایران
۳- جریان‌ها و نهادهای ترجمه در علوم اجتماعی ایران
(برای نمونه موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران، مجله ارغنون و...
۴- ترجمه و اقتصاد نشر
چه ترجمه‌هایی توسط چه ناشرانی منتشر می‌شوند.
۵- ترجمه و معیشت
مترجمانی که به‌خاطر کسب درآمد و گذران زندگی ترجمه می‌کنند.
۶- درباره‌ی کتاب‌هایی که عنوان تالیف و یا گردآوری دارند اما در واقع ترجمه هستند.
۷- اعضای هیات علمی دانشگاه‌ها و ترجمه در علوم اجتماعی
۸- آثاری که دو بار و بیشتر ترجمه و منتشر شده‌اند.
۹- جریان‌های روشنفکری و ترجمه در علوم اجتماعی
۱۰- مترجمانی که علوم اجتماعی نخوانده‌اند اما مطالعه‌ی آثارشان از اهمیت زیادی برخوردار است: همچون عزت‌الله فولادوند، خشایار دیهیمی، هاشم آقاجری و...
۱۱- مطالعه‌ی موردی و نقد و بررسی آثار یک یا دو مترجم
۱۲- فیگور مترجم- استاد در دانشگاه
۱۳- ترجمه‌ی مکتب‌های علوم اجتماعی (برای نمونه مکتب فرانکفورت، مکتب آنال و ... ).


مهلت ارسال: ۱۵ بهمن‌ماه ۱۴۰۱


ارسال مقاله: sarvnamehkhu@gmail.com
ارتباط با سردبیر: mostafaie.soren@gmail.com

#سرونامه
@sarvmagazin
1.5K views20:21
باز کردن / نظر دهید
2023-01-02 15:45:17
رتبه ۴ ایران در مهاجرت دانشجویان دکتری به امریکا

بهرام صلواتی مدیر رصدخانه مهاجرت ایران ایران را چهارمین کشور دانشجوی دکتری‌فرست به امریکا توصیف کرد و ادامه داد: ایران اولین کشوری است که نرخ ماندگاری را در این کشور دارند، ضمن آنکه ۹۰ درصد فارغ‌التحصیلان PHD ایرانی در کشور امریکا می‌مانند. کشوری با ۸۵ میلیون نفر جمعیت که ظرفیت اصلی آن نه نفت و گاز بلکه نیروی انسانی است، با نرخ مشارکت اقتصادی ۴۰ درصدی مواجه است و باید این سوال پرسیده شود که چه بلایی سر نیروی انسانی آورده‌ایم. از تعداد ۸۵ میلیون نفر جمعیت که ۶۳ میلیون نفر آنها در سن کار هستند، ۴۰ درصد آنها می‌توانند فعالیت اقتصادی داشته باشند.


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
5.5K viewsedited  12:45
باز کردن / نظر دهید
2023-01-01 20:33:37 درباره‌ی بازشناخت رسالت دیگری، آن دیگران
"خون او، نه خون من"
#نیلوفر_مهابادی

اصل بر تناقض است. اصل، در معنای ابتدا، انتها _و حدفاصل این دو_ از آنچه که هست، وجه می‌یابد و فهمِ تناقض بر دو‌گانگی، ناسازی، برگشت و تغییرِ هست در لحظه‌ای که دیگر نیست، بنا می‌شود. مجموع این دو عدم مطلق‌گرایی را گواه می‌دهد و چه کسی می‌تواند در رد مقید بودن سخن بگوید؟ به نظر می‌رسد حتی کلماتی مجرد نظیر آزادی، شرافت، قداست و ... می‌تواند در چیستیِ وهله، ایفائی دیگرگون پیدا کند و گاه بر فراز بلندی، در تلألو، بی‌نیاز نمایان گردد و جای دیگر پوچ و بی‌آبرو بر زمین جاری شود؛ همچون خون.
"خونِ دیگران" رمانی نوشته‌ی سیمون دوبووار در سال ۱۹۴۵ است. جنگ حکم می‌کند، جهان‌بینی نویسنده حول مکتب "هستی‌گرایی" می‌گردد و این خود پانوشتی‌ را بر معنای بودن و وجود داشتن در گردانش شرایط پیش‌آمده یا خویش‌خواسته رقم می‌زند. دیدگاه، نگاهی دوگانه و بینابین به جریان یا اتفاق واقع شده است و پرسش بنیادین در سهم خویش، دیگری یا آن دیگران زاییده می‌شود.
ژان بلومار، پرسوناژِ یکِ رمان، بورژوایی درونی‌ست. در استدلالی برابری‌خواهانه و در ذیل این پرسش به "امر خطیر" می‌رسد و تصمیم می‌گیرد عضوی از توده‌ها باشد. دبووار او را در هیئت مجسمه‌ی "وجدان بشر" می‌تراشد. تردید ژان از مسئول بودن در برابر خویشتن خویش و بعدتر آن دیگران پیش‌تر می‌رود و تا اندیشه‌ی خواننده رسوخ می‌کند و دست آخر پاسخ، یک سؤال است. ماهیت مسئولیت خویشتن یا آن دیگران در پیش آوردن یک پیشامد یا رویایی با آن پیشامده چیست و چطور پرداخت می‌شود؟ این تفکر آنچنان تیز و برنده است که می‌شکافد، زهرناک می‌کند و انسان ناآرام را در برابر خویش نشانده و نهیب می‌زند آیا آدمی نسبت به وجود داشتن خود نیز مسئول است؟
دوبووار در خلال معنا دادن به زندگی، ضمن طرح رسالت خودی یا دیگری، از پرداختن به قالب‌های زنان دور نمی‌ماند. اصلی‌ترین آن‌ها هلن، همراه ژان در فراز و فرود‌هاست. این همراهی دور و نزدیک می‌شود. برای هلن روی مشترک چنین تضادی، احساسات و عواطف است. هر چند ژان نسبت به اِبراز، خوددار، گیج می‌خورد. او زنی‌ست که فهمش ساده است. در ابتدای امر تحت‌تأثیر نیست، صریح است و "من" را بر دیگری ارجح می‌داند. بعدتر درمی‌یابد که تأیید یا رد نوعِ بودن ژان تأثیر چندانی بر او ندارد. زیرا ژان در آگاهی‌‌اش راسخ است. با این وجود به واسطه‌ی حضور ناگزیر در میدان زندگی که ضررورت زنده بودن است و در کشاکش جنگ، طی همذات‌پنداری با دیگران راه مبارزه را مسئولیت خود می‌بیند. با این همه پیدا نیست هلن سرانجام دنباله‌رو است یا به باور مبارزاتی رسیده است؟ چرا که شانه خالی کردن ژان نسبت به پرهیز از جریان مبارزات، هلن را برنده نمی‌کند و او در تردید ژان نسبت به مسئولیتش تحت عنوان عاملی محرک ضمن القای تفکر مبارزاتی یا تصمیم آنی و خودخواسته‌‌ی فردی‌اش به مرگ می‌رسد.
در تعریف سلسله مراتب جریانات، گاه برای نیل به منتهای یک اصل، خرده روایات حذف می‌شوند. نگاه ژان در فراز یک تفکر ادامه‌دار به همین جا می‌رسد و پیدا نیست این انتخاب در سایه‌ی اختیار است یا جبر پیشامده‌ی دیگران او را به ناچار در مقام تصمیم برای توده‌ها می‌کشاند؟ تا آن‌جا که در مکان و زمان جنگ و اشغال میهن با دوگانه‌ی پرهیز از کشتن دیگران برای اصل و اخلاق یا اقدام به ریختن خون دیگران برای نجات جان آن دیگران متوقف می‌شود و ناچار به گزینش میان یکی از این دو است.
دوبووار با حلقه‌هایی تو در تو از پرسش، هزارتویی حول خواننده می‌‌سازد و از این تنگه عبورش می‌دهد. سؤال از پس سؤال زاییده می‌شود و به نظر می‌رسد پاسخ یک پرسش، خود سؤالی جدید است. روایتی که با مرگ دیگری آغاز می‌شود، با مسئولیت نسبت به آن دیگران ادامه پیدا می‌کند و در مرگی مردود برای نجاتِ آرمان برمی‌انگیزاند و مگر نه این است که این‌ها همه در ورقی کاغذی با عنوان خودگوهرگری پیچیده شده است؟


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
1.9K viewsedited  17:33
باز کردن / نظر دهید
2023-01-01 00:16:15
2022 هم تمام شد
آنچه بر جهان گذشت در چند دقیقه....

کاری از هنرمند فرانسوی ceeroo


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
2.2K viewsedited  21:16
باز کردن / نظر دهید
2022-12-31 17:45:19 در سکوت "اساتید"
فرشاد غریب پور

"انسان فقط در قبال گفته هایش مسئول نیست، در قبال سکوت هایش هم مسئولیت دارد." عزیز نسین

حجم ویرانی در ایران به حدی است که فقط آن انسان دانشگاهی که دستش آلوده و بر سر سفره خون نشسته باشد می تواند سکوت کند. جز معدود اساتید شریف و مبارزی که بخاطر سوابق قبلی همسویی با مردم زیر ذره بین اند، سکوت اکثر قریب به اتفاق اساتید (بخوانید کارمندان هیئت علمی) دانشگاه و همراهی نکردنشان با مردم و دانشجویان توجیهی ندارد، و اکثرا بخاطر رزومه ننگین شان است، فقط بخاطر ترس از اخراج نیست. بخشی از اینها می ترسند که اگر حرفی بزنند کارهای غیراخلاقی شان را رو کنند. از پروژه های غیرشرافتمندانه گرفته تا بعضا آزار دانشجویان، استثمار دانشجویان برای نگارش و ترجمه کتابها و چاپ مقالاتی که با خون دل خوردن دانشجو از پایان نامه و رساله استخراج شده و نام کارمندان هیئت علمی راهنما و مشاور او آن هم به عنوان نویسنده اول و دوم (که امتیاز بیشتری دارد) در آن درج شده است.

اینها از بس که در چرخه فساد آکادمی فرو رفته اند جرات دهان گشودن ندارند. برخی شان که می خواهند کارشان را توجیه کنند با لبخندی می گویند خب استادها محافظه کارند. این تجاوز به کلمات استاد و محافظه کار است. محافظه کار با ترسو فرق دارد همانطور که استاد با کارمند هیئت علمی فرق دارد. وقتی به معنی کلمه "استاد" و سکوتشان در شرایط اسفناک امروز جامعه ایران فکر می کنم گفته هاینریش بل در ذهن تداعی می شود: بعد از هیتلر همه آلمان درک کردند که او چه بلایی بر سر کشور و زیربناهای آن آورده است… اما یک چیز نابودشده هم بود که فقط ما آن را می‌فهمیدیم و آن خیانت به «کلمات» بود. خیلی از کلمات شریف دیگر معانی خودشان را از دست داده بودند، پوچ و مسخره شده بودند، ... آشغال شده بودند!

احتمالا بسیاری از شما نیز مانند خود من، حین خواندن این جملات می گویید خب اینها که چیز جدیدی نیست، عادی است. و فاجعه عظیم رخ داده در دانشگاه های ما همین است، عادی شدن فاجعه! یکی از ابزارها برای هویت زدایی از دانشگاه و خنثی کردن آن در فهم جامعه و اثرگذاری اجتماعی و سیاسی بر آن از همین طریق بوده است. تلاش برای مفلوک سازی دانشگاه بوده است؛ از طریق مهاجرت دادن یا مایوس کردن دانشجویان نخبه و پاکسازی اساتید باسواد و دلسوز و سپردن کرسی استادی به این کارمندان هیئت علمی. این کارمندان هیئت علمی باید متوجه باشند که در کشوری که دانشگاه تولید ثروتی ندارد و با فروش (بخوانید هدر دادن) سرمایه های ملی و کاستن از سفره مردم اداره می شود کسی که به اندازه دستمزد ۳ تا گاه ۶ خانوار کارگر زحمتکش از ثروتهای جامعه رنج کشیده و زخمی ایران را در قالب حقوق و مزایای استادی میل می کند سکوت خیانت بارش به این مردم درمانده مایه خفت و شرمساری اش در پیشگاه مردم و تاریخ است. به قول شاعر جاودان کاستیللو:
روزی، روشنفکران غیرسیاسی سرزمین من
به دست ساده ترین مردمان، استنطاق خواهند شد، از آنان پرسیده خواهد شد
شما چه کردید آن دم که ملتتان خاموش می شد آرام آرام
چونان شعله کوچکی نحیف و در تنهایی
...
و شما در شرمساری و ننگ
خاموش و لال می مانید

جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
1.9K views14:45
باز کردن / نظر دهید
2022-12-30 13:51:37 مرگ خودخواستۀ جوان فرهیخته و برومند، با شعار «زن، زندگی، آزادی» در تعارض بود؟ پایان‌دادن به زندگی، با زندگی در تضاد نیست؟
#کاوه_بهبهانی

«زندگی!» در آن شعار یعنی اشاره به اینکه شرایط زندگی، نادرخور است و این وضعِ نادرخور مسببان مشخصی دارد. زندگی باید درخورِ‌زیستن (livable) باشد تا بشود به آن گفت زندگی.

البته گاه می‌شود که کیفیت زندگی کسی آنقدر پایین و نادرخور است که مرگ را بر آن زندگی ترجیح می‌دهد. ولی زندگیِ این جوانِ تاریخ‌دان و زبان‌دانِ شهروند فرانسه، چنان‌که خودِ او به‌تصریح می‌گوید، چنین نبود. می‌گوید مشکل روان‌شناختی هم ندارد. پس گیرِ کار در کجاست؟

مسئله اینجاست که زندگیِ نیک (بهروزی) صرفاً امری فردی نیست. من نمی‌توانم شادکام و سعادتمند باشم وقتی تو، وقتی شما تلخ‌کام و ماتم‌زده‌اید. تلخ‌‌کامی ما انسان‌ها به زُکام می‌ماند و به دیگران سرایت می‌کند. بدبختی و خوشبختی مُسری‌اند. آزادی و شادکامی صرفاً اموری فردی نیستند.

چارلز دیکنز این را به بهترین شکل در رمان خانۀ متروک به تصویر می‎کشد. او با توصیفِ حال و روزِ کارگر فقیر و بیماری به نام تام، که همۀ سیاستمدارها از او سخن می‌گویند اما کسی در عمل به فکر وضع او نیست، می‌نویسد:

«تام انتقام خود را گرفت. حتی باد پیامبر او بود و در این تیرگی در خدمتِ او. قطره‌ای از خون آلودۀ تام نبود که عفونت و مرض را همه‌جا منتشر نکند» (فصل 46)

خودکشی محمدعزیز نوعی کنش‎گریِ سیاسی بود، با این پیام که زندگیِ بی‌کیفیت برای تو، زندگی بی‌کیفیت برای من است. ما اندام‌های یک کالبدیم. او رفت برای حسرت یک زندگی معمولی برای همه.

به من اگر بود به او می‌گفتم به ما تاریخ و زبان فرانسه یاد بدهد، که آموختن و آموزاندن برنده‌ترین سلاح برای ستیز با استبداد و تباهی است. که ستیز با خودکامگی ستیز با جهل و نادانی است و محتاج شکیبایی و صبوری بسیار. ماکس وِبِر بزرگ می‌گفت «سیاست یعنی رخنه‌کردنِ آرام و قدرتمند در دل صخره‌های سخت.»

«من او را ستایش می‌کنم با ذکر تذکاری: گفته‌اند او که نخستین‌بار گفت «شتک زده است به خورشید خونِ بسیاران» شاعر است و دیگرانی که چنین بگویند مُشتی پیرو! اما از این دست سیاست شاعرانه بیش مباد! فریدریش نیچه هشدار می‌داد که «در ستایش استثناء سخنی باید گفت، به‌شرط آنکه هرگز به قاعده بدل نشود.» (GS, II, 76)

راه چه دور و صعب و پیچاپیچ است. همرزمانت آرزو دارند که کاش کنارشان بودی. نامِ نیک‌ات ولی با آن‌هاست.


جامعه‌شناسی
@IRANSOCIOLOGY
1.6K viewsedited  10:51
باز کردن / نظر دهید