باختم آخرین قمارم را زندگی دود و خاطراتم دود این همه سال زنده | خطنوشتهها | پویاجمشیدی
باختم آخرین قمارم را زندگی دود و خاطراتم دود این همه سال زنده ماندم با استخوانی که لای زخمم بود . توی تلخی آخرین بوسه چشمهایش مرا نوازش کرد روسری باز از سرش افتاد دستهایم دوباره خواهش کرد