Get Mystery Box with random crypto!

کتابخانه قلعه جندق

لوگوی کانال تلگرام jandaghlibrary — کتابخانه قلعه جندق ک
لوگوی کانال تلگرام jandaghlibrary — کتابخانه قلعه جندق
آدرس کانال: @jandaghlibrary
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 74
توضیحات از کانال

این کانال با هدف معرفی کتابخانه مسجد جامع قلعه جندق، معرفی کتاب و ترویج فرهنگ کتاب‌خوانی ایجاد شده است.
ارتباط با ادمین:
jandaghlibrary@gmail.com
@JLJandaghlibrary

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2022-02-25 20:43:12
اثر استاد روانشاد علی‌اکبر خان کاوه

@sarmashgh95
83 views17:43
باز کردن / نظر دهید
2022-02-25 20:41:43
https://t.me/shamselangeroodi
@jandaghlibrary
53 viewsedited  17:41
باز کردن / نظر دهید
2022-02-24 08:46:03
خط محمدصالح اصفهانی
@jandaghlibrary
56 viewsedited  05:46
باز کردن / نظر دهید
2022-02-23 16:54:25

صدای‌ات را جرعه‌جرعه می‌نوشم
مستانه سبز می‌شوم و شاخ‌وبرگ می‌دهم
جوانه‌ها دهان می‌گشایند
و نام تو را می‌خوانند
چه لبان شناوری داری
در آب‌های صدا
چشمان‌ام را می‌بندم
و تن به صدای‌ات می‌سپارم
نام کوچک‌ام
در صدای‌ات شکفته می‌شود

شاعر: #عمران_صلاحی [ ۱ اسفند ۱۳۲۵ – ۱۱ مهر ۱۳۸۵ ]

#جهان_شعر_و_ترجمه
@jahan_tarjome
44 views13:54
باز کردن / نظر دهید
2022-02-16 06:42:22
فارسی‌زدایی انگلستان در شبه‌‌قارهٔ هند
و آنچه روسیه با زبان اقوام آسیای میانه کرد.


وقتی [انگلیسی‌ها] به زبان فارسی مسلّط شدند، گفتند: گور بابای زبان فارسی! شما زبان فارسی برایتان خوب نیست. می‌دانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد.
این نظر من نیست که بگویید من یک شوونیست فارس هستم. زبان فارسی در همه کرۀ زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلال‌الدین و شاهنامه و سعدی و حافظ و... شناخته می‌شود، در همۀ دنیا. شکسپیر با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد.
همین کار الان در آسیانه میانه دارد می‌شود
[توسط روسیه]. سه نسل، چهار نسلِ دیگر بگذرد، بچه‌های قزاق و اُزبک و تاجیک، روس هستند.

ما نمی‌خواهیم هیچ زبان محلّی‌ای را خدای‌نکرده [بی‌اعتنایی کنیم] چون این زبان‌های محلّی پشتوانۀ فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبان‌های محلّی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمی‌فهمیم. ولی این زبان بین‌الاقوامی که قرن‌ها و قرن‌ها و قرن‌ها همۀ این اقوام درش مساهمت (همکاری و همیاری) دارند… هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ. 
56 views03:42
باز کردن / نظر دهید
2022-02-16 06:42:22 @shafiei_kadkani

ـــــــــــــــــــــــ
فارسی‌زدایی انگلستان در شبه‌قارهٔ هند
و آنچه روسیه با زبان اقوام آسیای میانه کرد.



من در آکسفورد که بودم،آنجا در کتابخانه‌اش، یک فرد انگلیسی که اسمش، همه چیزش انگلیسی بود، عضو کمپانی هند شرقی بود، آمده بود زبان فارسی یاد گرفته بود و به فارسی شعر می‌گفت و شعر در سبک هندی!
شماهایی که زبان مادریتان هست، شما که بعضی‌هایتان فوق لیسانس و دکتر ادبیات فارسی هستید محال است شعر بیدل را بفهمید. بیدل یک منظومۀ بسیار بسیار منسجم و پیچیده‌ای است که کُدهای هنریش را هر ذهنی نمی‌تواند دی‌کُد کند به اصطلاح زبانشناس‌ها؛ و این آدم آمده و به سبک بیدل شعر گفته و چقدر جالب و عالی… آدم باورش نمی‌شود که اینقدر این‌ها... [انگلیسی‌ها]
بعد آن وقتی که مسلّط شدند، گفتند: گور بابای زبان فارسی! شما زبان فارسی برایتان خوب نیست. شما بیایید اُردو را که یک زبان محلّی است، این را بگیرید بزرگش کنید و همین کار را کردند. آنها می‌دانستند که زبان فارسی شاهنامه دارد، مثنوی دارد، سعدی دارد، حافظ دارد، نظامی دارد، می‌تواند با شکسپیر کُشتی بگیرد. ولی زبان اردو چیزی ندارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. بعد از مدتی بچّۀ هندی می‌گوید: گور بابای این زبان اُردو. من که می‌توانم شکسپیر بخوانم، چرا این شعرهای ضعیف و این ادبیات چی چی… را بخوانم اصلاً زبانم را انگلیسی می‌کنم، چنانکه کردند.

ببینید آن‌هایی که روی زبان‌های محلّی ما فشار می‌آورند که من آقا به لهجۀ کدکنی بهتر است شعر بگویم، او می‌داند چکار می‌کند، او می‌داند که در لهجۀ کدکنی، شاهنامه وجود ندارد، مثنوی وجود ندارد، نظامی وجود ندارد، سعدی [وجود] ندارد. این لهجه وقتی که خیلی هم بزرگ بشود چهار تا داستان کوتاه و دو سه تا شعر بند تنبانی میراثش خواهد شد. آن بچه هم می‌گوید من فاتحهٔ این را خوندم. من شکسپیر می‌خوانم یا پوشکین می‌خوانم. الان شما فکر می‌کنید روس‌ها چه کار می‌کنند در آسیای میانه، در سرزمین آسیای میانه روس‌ها الان سیاستشان همین است. هر قومیت کوچکی را پروبال می‌دهند. می‌گویند خلق قزاق و … بگویید گور بابای ادبیات فارسی و سعدی و حافظ. شما بیایید لهجۀ خودتان را موسیقی خودتان را… و ما برایتان کف می‌زنیم، ما برایتان دپارتمان در مسکو تشکیل می‌دهیم. مطالعات قوم قزاق و چی و چی… آن بچۀ قزاق مدتی که خواند می‌گوید این زبان و فرهنگ قزاقی چیزی ندارد. من داستایوفسکی و چخوف و پوشکین می‌خوانم. لرمانتف می‌خوانم. فاتحه می‌خوانم بر زبان و فرهنگ ملی خودم. روس می‌شود.

این نظر من نیست که بگویید من یک شوونیست فارس هستم. زبان فارسی در همه کرۀ زمین با رباعیات خیام و مثنوی جلال‌الدین  و شاهنامه و سعدی و حافظ و نظامی و … شناخته می‌شود در همۀ دنیا. شکسپیر با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. پوشکین با آن نمی‌تواند کشتی بگیرد. اما با آن لهجۀ محلی که تشویقت می‌کنند، بعد از مدتی نوۀ تو، نبیرۀ تو، می‌گوید من روس می‌شوم، انگلیسی می‌شوم. شکسپیر می‌خوانم، لرمنتف می‌خوانم، پوشکین می‌خوانم. این را ما هیچ بهش توجه نمی‌کنیم.

ما نمی‌خواهیم هیچ زبان محلّی‌ای را خدای‌نکرده… چون این زبان‌های محلّی پشتوانۀ فرهنگی ما هستند. ما اگر این زبان‌های محلّی را حفظ نکنیم، بخش اعظمی از فرهنگ مشترکمان را عملاً نمی‌فهمیم. ولی این زبان بین‌الاقوامی که قرن‌ها و قرن‌ها و قرن‌ها همۀ این اقوام درش مساهمت (همکاری و همیاری) دارند… هیچ قومی بر هیچ قوم دیگری تقدم ندارد در ساختن امواج این دریای بزرگ. ما به این باید خیلی بیشتر از این‌ها اهمیت بدهیم… همین کار الان در آسیانه میانه دارد می‌شود، سه نسل، چهار نسلِ دیگر بگذرد، بچه‌های قزاق و اُزبک و تاجیک، روس هستند (خواهند شد). الان منقطع هستند، با ما هیچ ارتباطی ندارند. پوتین اجازه نمی‌دهد به این‌ها که خط نیاکانشان را یاد بگیرند. نمی‌خواهند گلستان سعدی و بوستان سعدی و نظامی بخوانند، سنگ قبر پدربزرگشان را نمی‌توانند بخوانند این‌ها… [انگلستان] آن شبه قاره هند را هم همینطوری کرد. اول زبان فارسی را از بین برد، بعد گفت: شما اردو بخوانید. اردو چه دارد که با شکسپیر کُشتی بگیرد. خیلی مهم است. ما این را باید بدانیم. این زبان بین الاقوامی ما منحصر در فارسی‌زبانان نیست همۀ اقوام، مساهمت‌کنندگان در خلاقیت این فرهنگ و زبان هستند.

محمدرضا شفیعی کدکنی
اول خرداد ۱۳۹۷
دانشگاه تهران
54 views03:42
باز کردن / نظر دهید
2022-02-05 18:11:23 ⁠⁣شاهنامه و پاسداری از زبان فارسی

شاهنامه چه از نگاه گنجینۀ واژگان و دستور زبان، چه از نگاه شیوایی بیان و چه از نگاه محتوای پرسویۀ آن، ستبرترین ستون زبان فارسی است. به‌ویژه نیاز بزرگی که پس از سرودن شاهنامه در گروه‌های گوناگون مردم از درباریان، مورّخان، سرایندگان، نویسندگان و هنرمندان تا برسد به توده‌های مردم به این کتاب پیدا شد، زبان فارسی را که در آن روزگار سخت در خطر نابودی بود، برای همیشه پایه‌ای نیرومند و استوار بخشید...
به رسم شگون، سخن را با بیتی چند از استاد طوس در سفارش پاسداری از ایران به پایان می‌بریم:

که ایران چو باغیست خرّم‌بهار
شکفته همیشه گُل کامکار

پر از نرگس و نار و سیب و بهی
چو پالیز گردد ز مردم تهی

سپرغم یکایک ز بن برکنند
همه شاخ نار و بهی بشکنند

سپاه و سلیحست دیوار اوی
به پرچینْش بر نیزه‌ها خار اوی

اگر بفکنی خیره دیوار باغ
چه باغ و چه دشت و چه دریا، چه راغ

نگر تا تو دیوار او نفگنی
دل و پشت ایرانیان نشکنی

کزان پس بود غارت و تاختن
خروش سواران و کین آختن

زن و کودک و بوم ایرانیان
به اندیشۀ بد منه در میان

[سخن‌های دیرینه: سی گفتار در مورد فردوسی و شاهنامه، دکتر جلال خالقی مطلق، به کوشش علی دهباشی، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۳۹۷، ص ۱۹۴-۱۹۶]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation
51 views15:11
باز کردن / نظر دهید
2022-02-05 18:11:23 #منوفارسی

مدتی است که کارزار و هشتگی راه افتاده به اسم# منو فارسی و ذیل آن در مذمت ستم زبان فارسی و «رنج اقلیت‌های زبانی در ایران» می‌گویند و می‌نویسند. بی‌بی‌سی فارسی سلسله‌جنبان و آتش‌بیار این کارزار است. پیداست که در پی کدام هدف هستند و چه بیرقی را باد می‌زنند و مرا با آن سخنان کار نیست.

به نظرم اما از این هیاهوها نباید دل بد کرد. بلکه می‌توان از همین تهدیدها فرصت ساخت؛ فرصت تقویت انسجام و وحدت ملی. فرصت بسط وفاق ملی.اگر این کارزاری که ضد ایران و زبان فارسی به راه انداخته‌اند، نتیجه‌اش این باشد که دوستاران ایران و زبان فارسی هشیارتر شوند و بهانه به دست این و آن ندهند، مبارک است. می‌دانم که رندان درهرحال بهانه‌ای خواهند جست اما احتیاط و پرهیز از مواضع تهمت، شرط عقل و حزم است.

روزگار غریبی است. روزگار خیال‌اندیشی و کژبینی. روزگار سیطرهٔ سیاست بر همه‌چیز. باید با هزار دقت و وسواس گام زد. برای مثال می‌گویم. شوخی با لباس و زبان و لهجهٔ اقوام، در فیلم و سریال، موجب برخی کژخوانی‌ها و سوءتفاهم‌ها می‌شود و دستمایهٔ تفتین بدخواهان. این بهانه را کاملا باید از دست آنان گرفت. در این موضوع باید احتیاط و وسواس فراوان داشت.

نتیجهٔ این کارزار و هشتگ برای ما باید این باشد که ایمان بیاوریم که تقویت زبان فارسی، به‌عنوان زبان رسمی و رابط بین‌الاقوامی، هیچ ملازمتی با تضعیف زبان‌ها و گویش‌های دیگر ندارد. که فرهنگ بومی و فولکلور و زبان مادری اقوام ایرانی سخت مغتنم و محترم است. سرمایهٔ ملی است و حفظ و ترویج آن وظیفهٔ ملی است.

باید مکر بدخواهان را به خودشان برگرداند. راهش هم دعوا و مجادله نیست. راهش احترام است و مهربانی و مدارا. از خودمان آغاز کنیم. به فرهنگ بومی و زبان مادری و لحن و لهجهٔ هم احترام بگذاریم.

تا دل ملت ایران، با هر قوم و دین و زبانی، با ایران و فرهنگ مشترک ملی و زبان فارسی است، بیمی نیست. اما اگر مردم را از دست بدهیم، همه چیز را باخته‌ایم.

https://t.me/n00re30yah
39 views15:11
باز کردن / نظر دهید
2022-02-03 10:34:36 ⁠⁣چهاردهم بهمن‌ماه سالروز درگذشت عباس زریاب خویی

نخستین‌ بار که نام عباس زریاب را دیدم پای مقاله‌ای بود در روزنامۀ سیاسی و بسیار مشهور داریا که دوست من حسن ارسنجانی منتشر می‌کرد و آوازۀ سبک و قلم آن روزنامه‌نویس مبرّز در همۀ شهر پیچیده بود. پس انتشار مقاله در روزنامۀ او اهمیتی اعتباری می‌داشت. مقالۀ زریاب دربارۀ این مطلب بود که نظامی ترک نبوده است و بالمآل جوابی بود به داعیه‌داران چنان ادعا و مدعیان پان‌تورکیستی. مقاله‌اش جنبۀ روزنامه‌نویسی نداشت و به قلم روزنامه‌نگارانه نبود. نوشته‌ای بود پژوهشی و علمی. با آوردن اشعاری از سرایندۀ خمسه استدلال کرده بود گویندۀ چنین ابیاتی نمی‌تواند ترک بوده باشد. ناچار آنها که ادعای ترک بودن او را دارند سخن درستی نمی‌گویند.
زریاب این مقاله را موقعی نوشت که دار و دستۀ پیشه‌وری در آذربایجان غوغا درانداخته و خودسرانه راه حکومت کردن پیش گرفته بودند و این گونه ادعاها طبعاً جراید چپ‌نویس و جوانان طرفدار آن حرکات را خوشایند بود. زریاب برای دور بودن از این گونه مدعاها از آذربایجان به تهران پناه آورده بود، اما روحیۀ حقیقت‌جو و علمی او را آرام نگذارد که چنان مطلب واهی را ببیند و آرام بنشیند. با اینکه مقاله‌نویس نبود طبیعت وطن‌پرستی و فطرت علم‌دوستی وادارش کرده بود آن مقاله را بنویسد و به داریا بفرستد. ارسنجانی هم چون نوشته را استوار و پرمغز یافت در جای خوبی از روزنامه نشر کرد.
پدر من که در آن جریان از مدعیات سیاسی فرقۀ دموکرات نگران بود و هماره در مجلۀ آینده به جوانب مسئلۀ وحدت ملّی توجه داشت آن مقاله را پسندید و به من گفت در مجله چاپ شود. مقالۀ زریاب کوتاه شد و زبده‌اش در مجلۀ آینده (سال سوم، شمارۀ آخر) به چاپ رسید. من مفتخر شدم به اینکه نخستین مقاله به قلم زریاب را برای آینده غلط‌گیری مطبعه‌ای کردم و یکی از اولین ترشحات قلمی و فکری او را به چاپ رسانیدم.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۱۲۲-۱۱۲۳]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation
45 views07:34
باز کردن / نظر دهید
2022-01-13 14:34:36 ⁠⁣بیست و سوم دی‌ماه زادروز سیّد محمّدعلی جمال‌زاده

نکتۀ اهمّ دربارۀ جمال‌زاده پیشگامی اوست در وارد کردن داستان‌نویسی نوین به میدان ادب فارسی. هر نقد و عیبی که در اسلوب او گرفته‌اند و باز هم بگیرند این خصوصیّت بلامعارض را از او نمی‌توان زدود که در این راه بی‌گمان پیش‌کسوت بود. از موجدان تجدّد ادبی بود. نخستین گام اساسی را با انتشار یکی بود و یکی نبود در جنبش ادبی نوین ایران برداشت. صبوری کرد و داستان‌نویسی را در زبان فارسی باب کرد.
عجب است که مشوّق او در راه تجدّد ادبی سیّد حسن تقی‌زاده و محمّد قزوینی دو دانشمندی بوده‌اند که همگان نسبت به ذوق و درک آن دو در زمینۀ ادبیات جدید بی‌اعتقادند و آن دو را متحجّر در شمار می‌آورند. اما تقی‌زاده منتشرکنندۀ نخستین داستان‌های جمال‌زاده در کاوه و ناشر یکی بود و یکی نبود به صورت کتاب بود. محمّد قزوینی هم نوشته‌های او را پسندیده و ستایش کرده است.
نکتۀ دیگری که دربارۀ جمال‌زاده گفتنی است این است که او در زمینۀ پژوهش تاریخی نیز از مبتکران و آغازکنندگان است. از همان‌گاه که در مجلۀ کاوه به همکاری قلمی پرداخت از نشر مقاله‌های پژوهشی به همراه نویسندگی ادبی غفلت نداشت. رشته مقاله‌های «تاریخ روابط روس و ایران» نمونه‌ای شایسته از این گونه فعالیت اوست. هم تقی‌زاده و هم قزوینی کارهای پژوهشی او را ستوده‌اند.
کار بزرگ و ماندگار او که از آبشخور تحقیق سیرابی یافته است و هنوز کتابی بهتر از آن در موضوع تاریخ اقتصادی ایران نوشته نشده است، کتاب گنج شایگان (۱۳۲۵ قمری) است.
این مرد عمرش در سرزمین‌های بیگانه گذشت و دلبستۀ آسایش و زندگی داشتن کنار دریاچۀ لمان (ژنو، سوئیس) بود، اما بدانید به چیزی جز ایران نمی‌اندیشید؛ خانه‌اش سراپا ایرانی بود؛ معاشرانش ایرانی بودند؛ مرکّب قلمش هماره نام ایران و زبان فارسی و مآثر دیگر آن را بر صفحات مطبوعات ایرانی جاری می‌کرد.

[نادره‌کاران: سوگنامۀ ناموران فرهنگی و ادبی (۱۳۰۴-۱۳۸۹)، ایرج افشار، زیر نظر بهرام، کوشیار و آرش افشار، به کوشش محمود نیکویه، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، ۱۴۰۰، ج ۲، ص ۱۲۲۷-۱۲۲۹]

بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار؛ تعمیم زبان فارسی و تحکیم وحدت ملّی

@AfsharFoundation
71 views11:34
باز کردن / نظر دهید