Get Mystery Box with random crypto!

دِرَنـــگ

لوگوی کانال تلگرام k1samani_channel — دِرَنـــگ د
لوگوی کانال تلگرام k1samani_channel — دِرَنـــگ
آدرس کانال: @k1samani_channel
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.03K
توضیحات از کانال

از هرچه می‌بینیم به‌سادگی نگذریم؛
گاهی کمی دِرَنگ کنیم و به تماشا بنشینیم.
راه ارتباط:
@k1samani
instagram: k1_samani

Ratings & Reviews

2.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-07-29 23:03:21 چه‌گونه با آمار دروغ بگوییم.

علم آمار، بر خلاف دستور زبان، شهودی نیست و اصول آن را نمی‌توان به‌سادگی از تجربه‌های روزمره آموخت [1]. مسائل احتمال نیز ارتباط نزدیکی با مسائل آمار دارند. ریاضی‌دان بزرگی مثل پرسی دیاکنیس معتقد است که مغز ما اصولاً برای حل مسائل احتمال طراحی نشده است [2].

از طرفی دانش مقدماتی از آمار و احتمال از ضروریات زندگی روزمره در دنیای پیچیده‌ٔ امروز است؛ طوری‌که سواد آماری [3] در کنار انواع دیگر سواد همچون سواد عاطفی، سواد مالی و ... می‌نشیند.

«چه‌گونه با آمار دروغ بگوییم» [4] عنوان کتاب کوچکی است از دارل هاف که علیرغم حجم کم‌اش (حدود ۱۴۰ صفحه) برای افزایش سواد آماری بسیار مفید است. کتاب اولین بار در سال ۱۹۵۴ چاپ شده است؛ بله، ۶۸ سال پیش! با‌این‌همه مطالب‌اش هنوز تازه و زنده است. کتاب پر از مثال‌هایی است که نشان‌ می‌دهند چطور می‌‌توان با سوء استفاده از مفاهیم آماری و با ارائهٔ داده‌های آماری به شکلی خاص و هدف‌مند، خواننده را گمراه کرد. همه‌ٔ مثال‌ها از نشریات و برنامه‌های رادیو و تلویزیون هفتاد سال پیش (عمدتاً در آمریکا) گرفته شده ولی اکثر آن‌ها هنوز تازه‌اند و برای خوانندهٔ امروزی کاملاً قابل درک و شاید تجربه‌شده.

کتاب ده فصل دارد. فصل اول در مورد نمونه‌گیری آماری است و نقش مخرب سوگیری (bias) در نمونه‌گیری. باید دقت کرد که همیشه نمی‌توان نتایج حاصل از نمونه‌های آماری را به‌ کل جامعه تعمیم داد. مثلاً خوانندگان یک وبسایت خبری یا دانشجویان یک دانشگاه نمونهٔ خوبی از کل جامعه نیستند.

فصل‌های دوم و سوم در مورد مفهوم مقدار متوسط و سوء استفاده‌هایی است که می‌توان از آن کرد. مفاهیمی مثلاً میانگین (mean)، میانه (median) و نما (mode) اگرچه ممکن است در موارد زیادی رفتاری مشابه داشته باشند ولی در مواردی هم تفاوت زیادی با هم دارند و کاربرد آن‌ها به‌جای هم گمراه‌کننده است. برای توضیحات بیشتر در مورد میانگین اینجا را ببینید.

فصل چهارم به مفهوم تفاوت یا اختلاف و سوء استفاده‌های ناشی از آن می‌پردازد. گاهی می‌توان تفاوت‌های بی‌اهمیت را به‌شکلی اغراق‌آمیز بزرگ جلوه داد و گاهی تفاوت‌های مهم را ناچیز نشان داد. شاید جمله‌ٔ زیر از این فصل خلاصه‌ٔ خوبی برایش باشد:

A difference is a difference only if it makes a difference.

فصل‌های پنجم، ششم و هفتم به سوء استفاده از گراف‌ها، تصاویر و نمودارها می‌پردازد: استفاده از مقیاس‌های نامناسب یا رسم نمودارها و شکل‌هایی که به‌لحاظ دیداری گمراه‌کننده اند. به‌عنوان یک مثال اینجا را ببینید. گاهی نیز نمودار تغییرات یک کمیت نشان داده می‌شود ولی با ظرافت گزاره‌ای دربارهٔ یک کمیت دیگر بیان می‌شود.

فصل هشتم به این موضوع مهم می‌پردازد که همبستگی‌های آماری همیشه نشان‌دهنده‌ٔ رابطهٔ علت‌ و معلولی نیستند.

فصل نهم به انواع دستکاری‌های آماری می‌پردازد: «واقعیت این است که آمار، علیرغم مبنای ریاضی‌اش، بیشتر هنر است تا علم».

در نهایت فصل دهم راهکارهایی برای مقابله با فریب‌ها و سوء استفاده‌های آماری پیشنهاد می‌کند.

اگر به موضوع کتاب علاقه‌مندید، فرسته‌های زیر از همین کانال را هم ببینید:

https://t.me/k1samani_channel/34
https://t.me/k1samani_channel/55
https://t.me/k1samani_channel/86
https://t.me/k1samani_channel/89


[1] Daniel Kahneman, ''Thinking, Fast and Slow'' (2011).
[2] Persi Diaconis, "The search for randomness", Talk (1989).
[3] https://wikipedia.org/wiki/Statistical_literacy
[4] Darrell Huff, "How to Lie with Statistics" (1954).

@k1samani_channel
749 viewsKeivan Aghababaei Samani, 20:03
باز کردن / نظر دهید
2022-06-28 05:57:59 توصیه‌هایی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی (۴)

۴. بنویسید.

معمولاً وجه‌تمایز انسان و جانوران دیگر را در گفتار می‌دانند ولی ناصرخسرو نوشتن را مهم‌تر از سخن گفتن می‌داند: همه‌ٔ انسان‌ها سخن می‌گویند ولی هر انسانی نویسنده نیست [1].

با ناصرخسرو موافق باشید یا نباشید، اگر دانشجو هستید باید نوشتن را جدی بگیرید. وقتی مقاله یا کتاب می‌خوانید، درس‌هایتان را مرور می‌کنید یا در کلاس درس به حرف‌های استاد گوش می‌کنید، همیشه باید قلم و کاغذ همراه داشته باشید. شاید همراه داشتن یک دفترچهٔ یادداشت کوچک ایدهٔ بهتری باشد. هنگام مطالعه، آزمایش، گفت‌وگو و بحث علمی، برنامه‌نویسی و حتی استراحت، سؤال‌ها و ایده‌هایی به ذهنتان می‌رسد. مطمئن نباشید که این‌ها همیشه در ذهنتان بمانند؛ بنابراین بهتر است بنویسیدشان. این‌ یادداشت‌ها بعداً در نوشتن پایان‌نامه، رساله یا مقاله به‌ کارتان خواهد آمد.

برای خودتان گزارش‌های روزانه یا هفتگی بنویسید؛ گزارشی از آن‌چه خوانده‌اید (همراه با ثبت منبع)، سؤال‌هایی که از ذهنتان گذشته، گفت‌وگوهایی که با استادتان یا دیگران داشته‌اید و هر چیز دیگری که فکر می‌کنید ارزش نوشتن داشته باشد.

اهمیت نوشتن البته فقط در ثبت سؤال‌ها و ایده‌ها نیست. نوشتن باعث پالایش و وضوح افکار شما می‌شود؛ افکار درهم‌ و برهم و نامنظم‌تان را منظم می‌کند و روی کاغذ می‌آورد؛ و به‌این‌ترتیب ذهن‌تان را خالی و سبک می‌کند و آماده برای پرداختن به سؤال‌ها وایده‌ها و افکار جدید.

نوشتن را هم مثل مهارت‌های دیگر می‌توان آموخت و بهبود بخشید. برای خوب نوشتن باید خوب بخوانید. نوشته‌های نویسندگانی را که دوست دارید و سبک نوشتارشان را می‌پسندید بخوانید و با دقت بخوانید. حتی برخی متن‌های کهن ادبیات فارسی می‌تواند در تقویت مهارت نوشتن شما مفید باشد. میلاد عظیمی می‌گوید که نجف دریابندری معلمش را در نثرنویسی بوستان سعدی ـ و نه گلستان- می‌دانسته است [2]. طبیعی است که برای نوشتن به زبانی به‌جز فارسی باید از متن‌های معیار همان زبان استفاده کنید. یک مشکل فراگیر در میان دانشجویان فارسی‌زبان نوشتن جملات انگلیسی با ساختار و الگوی جملات فارسی است.

هیچ هنر و مهارتی نیست که با تمرین بهتر نشود. برای بهتر نوشتن باید بیشتر بنویسید. بنویسید و نوشته‌هایشان را بازنگری و تصحیح کنید. و این کار را بارها و بارها تکرار کنید.

گاهی فقط برای خودتان می‌نویسید و گاهی می‌نویسید تا دیگران بخوانند. در این حالت دوم مهم است که بدانید چه می‌نویسید، چرا می‌نویسید و برای که می‌نویسید. اگر می‌خواهید ببینید نوشته‌تان ممکن است چه اثری روی خواننده بگذارد، با صدای بلند بخوانیدش. اگر برای خودتان روان و خوش‌آهنگ نیست، احتمالاً برای دیگران هم چنین است. می‌توانید از هم‌کلاسی یا دوستتان هم خواهش کنید نوشتهٔ شما را بخواند و نظرش را بگوید. بعد از همه‌ٔ این‌ها نوشته‌تان را کناری بگذارید و بعد از چند روز دوباره بخوانیدش. در این مرحله‌ هم احتمالاً تصحیح‌های کوچکی انجام خواهید داد.

به‌عنوان دانشجو، بخشی از نوشته‌های شما به فعالیت‌های علمی‌تان مربوط است: گزارش، مقاله، پایان‌نامه یا رساله. نوشتار علمی باید تا حد امکان ساده و روشن باشد. از جمله‌های طولانی، واژه‌های دشوار و آرایه‌های ادبی بپرهیزید. بکوشید نوشته‌تان خالی از غلو و جمله‌های احساسی و عاطفی باشد. مثلاً جمله‌هایی شبیه «به‌‌ زیبایی نشان می‌دهیم که ...» یا «ما نتیجهٔ شگفت‌انگیزی به‌دست آورده‌ایم» به‌کار نبرید.

نوشتن گزارش، پایان‌نامه، رساله و مقاله هرکدام آداب و قواعد خود را دارد که شرح مفصل آن‌ها گفتار مستقلی می‌طلبد. در این باره می‌توانید با کمی جست‌وجو راهنماها و منابع پرشماری بیابید. برای نمونه نگاه کنید به [3]-[6].

[1] https://t.me/k1samani_channel/2
[2] https://t.me/n00re30yah/782
[3] https://journals.plos.org/ploscompbiol/article?id=10.1371/journal.pcbi.1003453
[4] https://www.nature.com/articles/d41586-019-00359-8
[5] https://www.nature.com/articles/d41586-018-02404-4
[6] https://www.nature.com/articles/nj7317-873a

قسمت‌های قبلی:
۱. هدفتان را مشخص کنید.
۲. ارتباط با استاد راهنما
۳. آزادی و مسئولیت
قسمت بعدی: سمینار، سخنرانی، آزمون شفاهی

@k1samani_channel
1.6K viewsKeivan Aghababaei Samani, 02:57
باز کردن / نظر دهید
2022-06-26 10:25:12 تجربه‌های یک فیزیک‌خوانده

سال ۲۰۲۲ را یونسکو «سال بین‌المللی علوم پایه برای توسعهٔ پایدار» نام‌گذاری کرده است. از جمله‌ٔ اهداف هفده‌گانه‌ٔ توسعهٔ پایدار یکی آموزش است و یکی هم اشتغال. تحصیل و تخصص و اشتغال همیشه از دغدغه‌ها و نگرانی‌های جوانان بوده است. در کشور ما این موضوع به‌ویژه برای رشته‌های علوم پایه پررنگ‌تر است.

اگر شما هم دغدغه‌های مشابهی دارید یا دوست دارید حرف‌های دیگران را در این باره بشنوید، عضو کلاب «تجربه‌های یک فیزیک‌خوانده» در کلاب‌هاؤس شوید. هر دو هفته یک‌بار با یکی از دانش‌آموختگان فیزیک به‌ گفت‌وگو می‌نشینیم و از تجربه‌های تحصیلی و شغلی‌اش می‌شنویم و در فضایی دوستانه دیدگاه‌هایمان را با هم در میان می‌گذاریم.

@k1samani_channel
1.4K viewsKeivan Aghababaei Samani, 07:25
باز کردن / نظر دهید
2022-06-16 22:37:44 توصیه‌هایی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی (۳)

۳. آزادی و مسئولیت

نه آزادی تعریف ساده و فراگیری دارد، نه مسئولیت. در این‌جا هم نمی‌خواهم خود را درگیر تعریف این دو واژه کنم. داریم در مورد آزادی و مسئولیت دانشجو صحبت می‌کنیم و در این بافتار کم‌وبیش منظور از آزادی و مسئولیت روشن است.

بگذارید با یک مثال شروع کنم. بسیار پیش می‌آید که دانشجویی برای مشورت در مورد انتخاب رشته یا دانشگاه به من مراجعه کند: در مورد انتخاب‌های پیش رویش و شرایط و محدودیت‌هایش توضیح می‌دهد و نظرم را می‌پرسد. در حد اطلاعاتی که دارم نکات مثبت و منفی هر انتخاب را برایش می‌گویم و تصمیم را به خودش وامی‌گذارم. در بسیاری از موارد، بعد از همه‌ٔ این حرف‌ها دانشجو می‌پرسد: «حالا نظر شما چیه؟ به نظر شما کدومش رو انتخاب کنم؟»
معنی این سؤال این است که دانشجو به‌جای استفاده از آزادی‌اش در انتخاب ترجیح می‌دهد شخص دیگری به‌جای او تصمیم بگیرد و به او بگوید که چه کند. شاید یک حس درونی به او می‌گوید که در این صورت مسئولیت انتخاب هم با او نیست.

چنین رفتاری در دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترا هم، وقتی که دارند روی تزشان کار می‌کنند، فراوان دیده می‌شود. مثلاً استاد موضوع یا سؤالی را مطرح می‌کند و از دانشجو می‌خواهد در مورد آن مطالعه یا محاسبه کند یا برنامه‌ای اجرا کند یا آزمایشی انجام دهد. تا اینجا دست دانشجو کاملاً باز است ولی خودش شروع می‌کند به محدود کردن خودش: مقدار پارامتر آلفا را چند بگیرم؟ برای xهای مثبت حساب کنم یا منفی؟ چند بار برنامه را اجرا کنم؟ شرایط اولیه را چی بگیرم؟ مقادیر بزرگ‌تر از ۱۰۰ را هم در نظر بگیرم یا فقط مقادیر کوچک‌تر از ۱۰۰ کافی است؟ راستی از روش الف استفاده کنم یا روش ب؟ نمودارش را هم رسم کنم؟ ...

اگر استاد به اندازه‌ٔ کافی حوصله داشته باشد که جواب همه‌ٔ این سؤال‌ها را بدهد، دانشجو که حالا دیگر گستردهٔ مانورش خیلی محدود و مشخص شده، خوشحال و خندان بیرون می‌رود و دو روز بعد می‌آید و می‌گوید: حساب کردم، جوابش شد صفر. حالا چی‌کار کنم؟
در این مرحله ممکن است استاد اوقات‌تلخی کند که چرا دانشجو حالت‌های دیگر را امتحان نکرده. و دانشجو می‌گوید: خودتون گفتید برای این حالت حساب کنم!

بسیاری از ما نه آزادی را می‌خواهیم و نه مسئولیت ناشی از آن را. به‌جای این که از آزادی‌مان استفاده کنیم و بهترین گزینه را انتخاب کنیم، ترجیح می‌دهیم کسی (که لابد باید آدم عاقل‌تر یا باتجربه‌تری باشد) به ما بگوید که دقیقاً چه کنیم و ما هم در بهترین حالت همان کار را بی‌کم‌وکاست انجام دهیم. اگر نتیجه مطلوب بود که چه بهتر. اگر نبود، مسئولش ما نیستیم؛ همان آدمی است که فکر می‌کردیم عاقل‌تر و با‌تجربه‌تر است.

دانشجویی که رضایت استاد برایش مهم‌تر از پیشرفت خودش است، دست‌و‌پای خود را می‌بندد تا همانی باشد که فکر می‌کند استاد می‌پسندد. آزادی خود را فدا می‌کند ولی در خیالش از عذاب وجدان ناشی از شکست رها می‌شود. چنین دانشجویی در بهترین حالت یک دانش‌آموز خوب است، نه دانشجو.

دانشجو باید جوینده‌ٔ دانش باشد. بکاود. آزمون و خطا کند. زمین بخورد و برخیزد. فکرش را پرواز دهد. به چیزهای عجیب و ناممکن فکر کند. راه‌‌های نرفته را امتحان کند. و البته مسئولیت نتایج کارهایش را شجاعانه بپذیرد. شهود، اشراق، خلاقیت و آفرینش فقط در چنین شرایطی امکان ظهور و بروز پیدا می‌کند.

استاد شما ممکن است تجربه و اشراف بیشتری در موضوع پروژه داشته باشد ولی توجه کنید که - درست به همین دلیل- ممکن است ذهنش به روش‌ها و مسیرهای مشخصی عادت کرده باشد. ذهن شما هنوز اسیر عادت نشده است. ممکن است شما راه‌حل‌ها و مسیرهایی را پیدا کنید که استادتان نتواند پیدا کند. خود را به راه استادتان محدود نکنید. راه خود را پیدا کنید. هیچ دو نفری مثل هم فکر نمی‌کنند. هر کسی می‌تواند روش‌های خاص خود را در مواجهه با مسائل داشته باشد. نقاط قوت و روش‌های خاص خود را پیدا کنید و پرورش‌شان دهید؛ تقویت‌شان کنید. در این زمینه، گفت‌وگوی دکتر ایمان افتخاری با سدریک ویلانی، ریاضی‌دان فرانسوی و برندهٔ نشان فیلدز نکات آموزنده‌ای دارد:

http://math.ipm.ac.ir/~eftekhary/files/Villani.pdf


قسمت‌های قبلی:
۱. هدفتان را مشخص کنید.
۲. ارتباط با استاد راهنما
قسمت بعدی: بنویسید.

@k1samani_channel
1.9K viewsKeivan Aghababaei Samani, 19:37
باز کردن / نظر دهید
2022-06-08 13:32:39 آزمون‌های شفاهی؛ یک نکته

می‌گویند فناوری روی اخلاقیات هم تأثیر می‌‌گذارد. یک مثال آن، که از فرط تکرار کلیشه شده، این است که دو نفری که جلوی در به‌هم تعارف می‌کنند که اول شما بفرمایید، اگر سوار ماشینشان باشند و در یک تقاطع به‌هم برسند، هیچ‌یک اجازهٔ عبور به آن دیگری نمی‌دهد.

تلفن‌های همراه و به‌ویژه گوشی‌های هوشمند این روز‌ها از همه‌گیرترین مصداق‌های فناوری‌اند. آدم‌ها ممکن است ساعت‌ها گرسنگی را به‌راحتی تحمل کنند ولی دقایقی دوری از گوشی هوشمند را هرگز.

با این مقدمه بروم سر اصل مطلب:
‌آزمون‌های شفاهی مانند آزمون ورودی دکتری یا آزمون جامع معمولاً به‌این شکل برگزار می‌شوند که دانشجو در مقابل چند عضو هیئت علمی می‌ایستد و به سؤال‌های آن‌ها پاسخ می‌دهد. بعد، دانشجو جلسه را ترک می‌کند و اعضای کمیته با سازوکاری که از قبل تعیین شده (یا گاهی هم نشده) نمره‌ای برای دانشجو در نظر می‌گیرند.

صحنهٔ آشنایی که در بسیاری از این جلسات دیده می‌شود این است که وقتی یکی از اعضای مصاحبه‌کننده در حال پرسیدن سؤال و گفت‌وگو با دانشجوست، بقیه‌ٔ اعضا سرشان یا در گوشی‌شان است یا در گوش بغل‌دستی‌شان. انگارنه‌انگار که دانشجویی در حال آزمون دادن است و در پایان جلسه قرار است به او نمره بدهند. این کار نه‌تنها از نظر حرفه‌ای ایراد دارد، بلکه ایراد اخلاقی هم دارد.

وقتی با دقت به نحوهٔ پاسخ‌گویی و عملکرد دانشجو در جلسه توجه نمی‌کنید، چه‌گونه می‌خواهید به او نمره بدهید؟ خودتان را بگذارید جای دانشجو: دارید در یک جمع صحبت می‌کنید و بیشتر حاضران سرشان در گوشی‌شان است. چه حسی به شما دست می‌دهد؟ آیا می‌توانید در چنین شرایطی همه‌ٔ داشته‌ها و توانایی‌هایتان را بروز دهید؟ آیا احساس نمی‌کنید به شما بی‌احترامی شده است؟ با این کار چه پیامی به دانشجو منتقل می‌کنید؟

اجتناب از چنین وضعیتی راه ساده‌ای دارد. یا موبایل‌تان را با خود نبرید یا اگر منتظر پیام یا تماسی ضروری هستید، فقط به ضرورت از گوشی‌تان استفاده کنید.

همکار ارجمند، اگر نمی‌پسندید با شما چنین رفتار کنند، ‌شما هم با دیگران چنین رفتار نکنید، به‌خصوص با دانشجویانی که قرار است از شما بیاموزند و الگو بگیرند.

@k1samani_channel
1.2K viewsKeivan Aghababaei Samani, 10:32
باز کردن / نظر دهید
2022-06-05 10:08:03 توصیه‌هایی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی (۲)

۲. ارتباط با استاد راهنما

پروژه یا تز شاید مهم‌ترین بخش‌‌ِ یک دوره‌ٔ تحصیلات تکمیلی باشد؛ چه کارشناسی ارشد، چه دکتری. بنابراین به‌میزانی که امکان‌اش را دارید در انتخاب استاد راهنما دقت کنید. دقت در این انتخاب به‌ویژه برای دوره‌های دکتری مهم‌تر است، زیرا مدت زمانی که باید با استاد راهنمایتان سپری کنید بسیار بیشتر از دوره‌ٔ کارشناسی ارشد است و نوع و سطح کار هم متفاوت است.

در انتخاب استاد راهنما قطعاً باید معیارهایی مثل زمینه و علاقه‌مندی‌های پژوهشی، کارنامه و پیشینهٔ پژوهشی و توانایی راهنمایی را در نظر بگیرید. ولی فقط این‌ها نیست. نحوهٔ تعامل استاد با دانشجو، مقدار وقتی که صرف دانشجویان می‌کند، میزان در دسترس بودن او و حتی اخلاق و رفتار او، همه می‌توانند در انتخاب شما نقش داشته باشند. می‌توانید از دانشجویان قبلی استاد برای این کار کمک بگیرید. و البته هدف‌تان از ادامهٔ تحصیل هم قطعاً نقش مهمی در انتخابتان خواهد داشت.

وظیفهٔ استاد راهنما تعریف یک موضوع یا مسئله‌ٔ پژوهشی و راهنمایی دانشجو در مسیر حل مسئله است. گاهی ممکن است حتی تعریف مسئله هم با مشارکت دانشجو انجام شود. کاری که استاد می‌تواند برای شما انجام دهد، بیش از راهنمایی نیست. ولی شما به‌عنوان دانشجو می‌توانید بهرهٔ بیشتری از این همکاری پژوهشی ببرید.
اینشتین می‌گوید: «اگر می‌خواهید چیزی از فیزیک‌دانان نظری درباره‌ٔ روش‌هایی که به کار می‌گیرند دریابید، من به شما توصیه می‌کنم که محکم به یک اصل بچسبید: به حرف‌های آن‌ها گوش ندهید؛ توجه خود را معطوف به اعمال آن‌ها کنید.»
بنابراین توجه و دقت به روش‌های پژوهشی استادتان، رهیافت‌هایی که برای حل مسئله دارد و عملکرد کلی او به‌عنوان عضو هیئت علمی شاید برای شما مفیدتر باشد تا گوش دادن به حرف‌ها و توصیه‌هایش.

بکوشید با استادتان رفتاری صادقانه، صریح و محترمانه داشته باشید. رودربایستی و خجالت و رفتار محافظه‌کارانه معمولاً به خراب شدن رابطه می‌انجامد، نه بهتر شدن آن.

وقت‌شناس باشید، حتی اگر استادتان وقت‌شناس نیست.

تشویق و انگیزه‌بخشی استاد می‌تواند مفید باشد ولی مهم‌تر از آن نقشی است که می‌تواند در بهبود عملکرد شما داشته باشد. ایفای این نقش تا حدی بستگی به شما هم دارد. بگذارید مثالی بزنم:

سمیناری در حضور استاد راهنما و دیگران ارائه می‌کنید. بعد از پایان جلسه استادتان را می‌بینید.

سؤال غلط: استاد سمینارم خوب بود؟ راضی بودید؟
سؤال درست: ممکنه نقاط ضعف و قوت سمینارم را بگید؟ یا چیزی بهم بگید که باعث بشه سمینار بعدی‌ام را بهتر ارائه کنم؟

متأسفانه برای بیشتر دانشجویان رضایت استاد راهنما مهم‌تر از پیشرفت و ارتقای خودشان است؛ یعنی ترجیح می‌دهند استاد از سمینارشان تعریف کند تا نکاتی را به آن‌ها تذکر دهد که موجب ارتقای عملکردشان شود.

و اما در مورد احترام: احترام به استاد راهنما صرفاً خطاب کردن او با عنوان دکتر یا پروفسور، یا یک‌خط‌درمیان تشکر کردن و عذرخواهی کردن از او نیست. احترام به استاد راهنما این است که از حرف‌ها و تجربه‌ها و روش‌هایش یاد بگیرید، مقاله‌ها و کتاب‌‌هایش را بخوانید، در جلسات درس و سخنرانی‌اش به دقت گوش کنید و بعد از همه‌ٔ این‌ها به او بازخورد دهید، نقدش کنید و نظرتان را صریح و محترمانه به او بگویید. این چیزی است که به او کمک خواهد کرد استاد راهنمای بهتری شود.

و توصیه‌ٔ آخر: هرگز پیش از دانش‌آموختگی به استادتان هدیه ندهید.

قسمت قبلی: هدفتان را مشخص کنید.
قسمت بعدی: آزادی و مسئولیت

@k1samani_channel
1.4K viewsKeivan Aghababaei Samani, 07:08
باز کردن / نظر دهید
2022-06-01 20:16:20 توصیه‌هایی برای دانشجویان تحصیلات تکمیلی

مقدمه

بیش از بیست سال است که عضو هیئت علمی دانشگاه هستم و بیش از سی سال از روزی که به‌عنوان دانشجو وارد دانشگاه شدم می‌گذرد. در تمام این مدت در محیط دانشگاه بوده‌ام و با دانشجویان سر و کار داشته‌ام: از تدریس و تحقیق و راهنمایی گرفته تا گفت‌وگوهای رسمی و غیر‌رسمی، گردش، ورزش، گوش سپردن به گلایه‌ها، مشاوره‌‌های فردی و جمعی.

آزمون و خطا کم نداشته‌ام. گاهی لبخندی بر لبی نشانده‌ام و گاهی اشکی از چشمی درآورده‌ام. کسانی را با تلنگری و تشویقی راه انداخته‌ام و کسانی را با بدخلقی و عتابی رنجانده‌ام.

فکر کردم خوب است بخشی از تجربه‌های این سال‌ها را در قالب توصیه‌هایی برای دانشجویان، به‌خصوص دانشجویان تحصیلات تکمیلی، مکتوب کنم؛ شاید به‌ درد کسی بخورد. بعضی از این توصیه‌ها حاصل تجربه‌های شخصی خودم است؛ برخی را از استادان، دوستان، همکاران و دانشجویانم آموخته‌ام، در کتاب یا مقاله‌ای خوانده‌ام، یا از کسی شنیده‌ام.

می‌کوشم در هر یادداشت به یک یا دو نکته بپردازم و از پراکنده‌گویی بپرهیزم. هیچ‌ کاری کامل و بی‌نقص نیست. امیدوارم بازخوردهایی که از خوانندگان عزیز می‌گیرم به تکمیل و اصلاح این یادداشت‌ها کمک کند.

این هم یادداشت اول:

۱. هدفتان را مشخص کنید.

نسیم طالب در کتاب قوی سیاه می‌گوید اگر می‌خواهید تصمیمی بگیرید یا گزاره‌ای را اثبات کنید به‌دنبال شواهد تأیید‌کننده نگردید؛ به دنبال مثال‌های نقض بگردید! زودتر به نتیجه می‌رسید.

شما هم اگر قصد ادامهٔ تحصیل دارید پیش از هر چیز از خودتان بپرسید چرا می‌خواهید ادامهٔ تحصیل بدهید. آیا کار بهتری نمی‌توان انجام داد؟ اگر به‌طور معمول در آزمون ورودی کارشناسی ارشد یا دکتری شرکت کرده‌اید و پذیرفته شده‌اید، به‌طور جدی به انصراف فکر کنید. این به شما کمک می‌کند که ببینید واقعاً قصدتان از ادامهٔ تحصیل چیست. آیا تحت تأثیر اطرافیان یا جوّ غالب نیستید؟ چه‌قدر برایتان مهم است که روزی آقا یا خانم دکتر صدایتان کنند؟ چه تصویری از آیندهٔ شغلی خودتان دارید؟ می‌خواهید شغل دانشگاهی داشته باشید؟ می‌خواهید به خارج مهاجرت کنید؟ دوست دارید کارآفرین باشید و برای خودتان شرکت بزنید؟

فکر کردن به این سؤال‌ها باعث می‌شود که تصمیم درست‌تری بگیرید، در طول مسیر انگیزه‌تان را از دست ندهید، خسته و سرخورده نشوید و اگر لازم شد، مسیرتان را اصلاح کنید. ایرادی ندارد که آدم در مقطعی از زندگی به این نتیجه برسد که هدفش را به‌درستی تعیین نکرده یا مسیر درستی را انتخاب نکرده و باید اصلاحش کند ولی نمی‌شود که اصلاً هدف نداشته باشد و خودش را به جریان روزگار بسپارد.

شاید خیلی‌ها دوست داشته باشند مدرک دکتری داشته باشند ولی معلوم نیست برای شما هم دکتر شدن بهترین انتخاب باشد. خودتان را از قید رقابت و چشم‌وهم‌چشمی و از زیر فشار نگاه و انتظار اطرافیان برهانید و برای خودتان و آیندهٔ‌ خودتان تصمیم بگیرید. بهترین تصمیم شما لزوماً بهترین تصمیم دوستتان نیست.

اگر به‌ همه‌ٔ این‌ها فکر کردید و قانع نشدید که انصراف دهید و هنوز مصمم هستید که ادامهٔ تحصیل دهید، خیلی هم عالی. بند کفش‌هایتان را سفت کنید، قدم در راه بگذارید و از سفرتان لذت ببرید.

قسمت بعدی: ارتباط با استاد راهنما

@k1samani_channel
1.8K viewsKeivan Aghababaei Samani, 17:16
باز کردن / نظر دهید
2022-05-16 10:25:19 ادبیات جنگ

انگار در وجودمان سرشته شده است که خودمان را در میدان جنگ ببینیم. انگار عادت کرده‌ایم که همیشه در حال مبارزه باشیم. اطرافمان را که نگاه می‌کنیم همه را دشمن می‌بینیم که عزم‌شان را جزم کرده‌اند نگذارند ما به هدفمان برسیم.

با هنرمند و ورزشکار و صنعتگرمان هم که مصاحبه می‌کنند، می‌گوید من یک سربازم و تا آخرین نفس به وطنم خدمت خواهم کرد. واژگان‌مان واژگان جنگ است. حتی رئیس دانشگاه هم که در مراسم روز معلم صحبت می‌کند خود را سرباز می‌داند و از خدا طلب می‌کند که قوت و توان مبارزه به او بدهد.

چرا؟

مگر نمی‌توان با ادبیات صلح سخن گفت؟ مگر موفقیت و پیشرفت و پیروزی ما حتما باید به‌معنی شکست دیگران باشد؟ مگر کار و تلاش و کوشش حتماً باید معنی مبارزه و جنگ و جهاد داشته باشد؟ مگر کوشش و تلاش نمی‌تواند برای تعامل و گفت‌وگو باشد، نه برای زدوخورد و تقابل؟

ما با کلمات و واژه‌ها فکر می‌کنیم. کارها و رفتار و روش زندگی ما هم نتیجهٔ افکارمان است. وقتی واژگان ما واژگان جنگ و ستیز و تقابل باشد، نمی‌توان نتیجه‌ای جز آشوب و ویرانی انتظار داشت.

تو مگو همه به جنگ‌اند و ز صلح من چه آید
تو یکی نه‌ای هزاری، تو چراغ خود بر افروز

@k1samani_channel
1.5K viewsKeivan Aghababaei Samani, 07:25
باز کردن / نظر دهید
2022-03-20 11:28:17
نوروز ۱۴۰۱ مبارک

@k1samani_channel
1.5K viewsKeivan Aghababaei Samani, 08:28
باز کردن / نظر دهید
2022-03-19 21:12:09 نیاز متقابل، زبان مشترک

یونسکو سال ۲۰۲۲ را «سال بین‌المللی علوم پایه برای توسعه‌ٔ پایدار» نام‌گذاری کرده است. این نام‌گذاری بهانه‌ای است برای توجه بیشتر به نقش علوم پایه در پیشرفت و توسعه‌ و توسعه‌ٔ پایدار. وجود ارتباط مؤثر میان نهادهای علمی و جامعه یکی از ضرورت‌های چنین‌ نقش‌آفرینی‌ای است و لازمه‌ٔ ارتباط زبان مشترک است.

در این یادداشت به اهمیت وجود یک زبان مشترک برای ارتباط میان دانشگاهیان و شهروندان و راهکارهای ایجاد این زبان مشترک پرداخته‌ام.

@k1samani_channel
1.9K viewsKeivan Aghababaei Samani, 18:12
باز کردن / نظر دهید