این حمله به روش استعلایی کانت با توسل به چشم انداز گرایی، همگا | کژ نگریستن
این حمله به روش استعلایی کانت با توسل به چشم انداز گرایی، همگام با حمله ی نیچه به ایدهآلیسم افلاطون پیش می رود، دلوز با در نظر گرفتنِ «شکل پرسشی» که به تحقیق فلسفی جان می بخشد، به این مسئله نزدیک می شود به باور دلوز پرسش مرکزی تحقیق افلاطونی عبارت است از « Qust-ce quqae» یا چیست؟ زیبایی چیست؟ عدالت چیست؟ و غیره؟ بنابراین، نیچه میخواهد پرسش اصلی را به Qui یا چه کسی تغییر دهد:«چه کسی زیباست؟» یا به عبارتی،«کدام یک زیباست بار دیگر، کانون حمله روش استعلایی است». «چیست» پرسش استعلایی تمام عیاری است که خواهانِ ایدهآلی در فراسو است؛ به مثابه قاعده ای فراحسی که به معرف های مادی گوناگون حکم میدهد-- «چه کسی» پرسش ماتریالیستی است که به حرکت نیروهای واقعی از چشم اندازی خواست نظر دارد. در واقع، این دو پرسش برای پاسخ خود به جهان های متفاوت اشاره دارند، دلوز بعدها پرسش ماتریالیستی را «روش نمایش دادن» می نامد.و تاکید میکند که این شکل اصلی تحقیق در سراسر تاریخ و فلسفه است (البته شاید به استثنای کارهگل)، بنابراین، روش تئاتری گری شرح و بسط چشم انداز باوری به منزله ی بخشی از نقادی نحو و ارزش است:«طرح پرسشِ انتزاعیِ حقیقت چیست کفایت نمیکند». باید بپرسیم «چه کسی»«کی»،«کجا»،«چگونه»، و چقدر حقیقت می خواهد؟ هدف حمله در پرسش «چیست» فضای استعلایی است که در بردارد و پناهی را فراهم می کند برای ارزشهای مستقر برای در امان ماندن از قدرت بیانگر تحقیق و نقادی این غذای استعلایی مصون از نقادی جایگاه نظم است یقیناً در این استقلال می توان نوعی الهام برسونی را دید پرسش چیست انتزاعی باقی می ماند چون حاوی دو خطاست یک به جای پویایی حرکت در ماهیت ایستاده جورای ذات است بنابراین تنها میتواند تفاوت درجه را آشکار کند نه تفاوت طبیعت را دو علتی صوری یا وای شکل عدالت و حقیقت عادلانه و حقیقی را به منزله قاعده تعیین کننده واقعیت در نظر میگیرد پرسش چه کسی که ما را به قلمرو اراده ورزش میبرد خواهان نوعی کولایی درون بودی هستی و نوع نیروی درونی و موثر متفاوت سازی است. گرحوصله ای بود ادامه خواهد داشت