Get Mystery Box with random crypto!

مرز شکننده ی بین روشنفکری و فاشیسم رضا مجد همیشه در نقد ا | کژ نگریستن

مرز شکننده ی بین روشنفکری و فاشیسم
رضا مجد


همیشه در نقد ایدئولوژی باید بین سه ساحت ایدئولوژی تمایز قائل بشی، بین ایدئولوژی در سطح یک فانتزی و خیال، ایدئولوژی در سطح ایده، و ایدئولوژی در سطح شعائر، برای اینکه به درک درستی از این مبحث داشته باشید بگذارید یک مثال داغ تنوری برایتان بزنم، یک شخص می تونه در سطح فانتزی و ساحت خیالی، خودش را آدم فرهیخته ای بداند، کسی که عمرش را بر سر آگاهی بخشی و فلسفه و زودن جهل گذرانده، حتی در سطح ایده هم بخاطر توهم ایدئولوژیک تفکرش را ضد فاشیستی و ضد استبدادی بدونه، و چه بسا بر این باورش هم صادقانه پافشاری بکند، اگر کسی به او بگوید مواظب باش داری روی خط باریکی راه می روی که هرلحظه خطر غلتیدن به تفکر فاشیستی درش هست، و طرف مقابل از این حرف برآشفته بشود، مثل داستان من و آکادمی مارزوک، طبعا بانو مارزوک انسان فرهیخته ای هستند، و اقامتشان در آلمان هم برق و درخشندگی و جلای این فرهیختگی را دوچندان هم بکند، ولی طبق تجربه ای که در آنجا داشته ام، کاملا متضاد چیزی است که مشهور و مشهوده، و آن قدم زدن مدام این بانوی نازنین روی خط بسیار باریکی که دو ساحت فرهیختگی و روشنفکری و فاشیسم عینیت یافته ی درونمان، به قول فوکو جنگیدن با فاشیسم بیرونی خیلی خیلی راحت تر است، این فاشیسم درون ذهن های تک تک مان است که هم شناسایی و پذیرفتنش سختتر از جنگیدن و از پا انداختنش است، و جالب است که میدان جولان و ترک تازی این نوع فاشیسم دقیقا در ساحت شعائر و مناسک ایدئولوژیک ماست، دقیقا اینجاست که هر شخصی بین دو ساحت کاملا متمایز و منفک از هم دو شقه می شود، ساحت ایده و تخیل و تصور، ساحت پراتیک و شعائر و عمل که نیروی اصلی اش را الگوهای اخلاقی و مناسک ایدئولوژیکی که از دوران کودکی در ما نهادینه شده است و بخشی بنام شخصیت را در ما برساخته است، پس شخص می تواند در بحث ها و دنیای مجازی و گروه های تلگرامی شخصی کاملا فرهیخته باشد طرفدار عدالت و آزادی و حتی ادعاهایش هم صادقانه باشد، اما در ساحت پراتیک و عمل گاها به ساحت فاشیستی درونش بلغزه و اعمال و شعائرش دیگر نه تابعی از اندیشه های متعالی بلکه اعمالش تابع الگوهای ناخودآگاه و درون فکنی ای باشد که در واقع شخص چون کارگزار بی اختیاری در برابر قدرت این الگوهای رفتاری و شخصیتی نباشد، حال برویم سراغ ابژه ی واقعی نمود این الگوواره ها در اشخاصی بسیار فرهیخته و حتی فرنگ نشین. من مدتی ادمین گروه آکادمی مارزوک بودم، نمی خواهم به حاشیه بروم و فقط می خواهم داستان امشب و ظهور نشانه های خطرناک این تفکر فاشیستی را در شریف ترین شخص که مالک یک گروه مشهور فلسفی نیز می باشد پی بگیرم، اولا تفکرات توتالیتری و فاشیستی نیرو و توانشان را از تصورات و توهماتی چند می گیرند یکی از این تصورات، تصور برحق بودن است، اینکه نوع استقرار شخص در دل یک سری مناسبات در او این تصور را دامن می زند که مثلا از آنجایی که تو صاحب یک گروه سه هزار و خرده ای اعضا هستی پس برحقی در پاره ای موارد (آنهم با توجیه بخاطر پشرفت و مدیریت گروه) در هر زمینه ای مستقیما دخالت بکنی. حالا ببینیم در ساحت واقعیت اجتماعی این اتفاق چگونه رخ می دهد و تبعات این تفکر در سایه چه می تواند باشد. همانطور که گفتم من مدتی ادمین این گروه بودم و طبعا یکسری وظایف هم به عنوان ادمین داشتیم برقراری نظم در گروه و در هنگام مباحث و غیره. خانم مارزوک قبلا هم در پاره ای موارد رفتارهای این چنینی از خود بروز داده بود ولی من با این تصور که صرفا یک رفتار اتفاقی بوده و دیگه تکرار نمی شود از کنارش گذشته بودم. ولی اینبار دیگه این تفکر در سایه، تبدیل شده بود به یک دست فاشیستی که توان حذف و چکاندن ماشه بر قلبی را دارا شده بود که سابقه ی ماه ها و بلکه سالها همکاری و همفکری را باهاش داشته. آنهم به چه جرمی؟ به این جرم که اون شخص که من باشم در کنفرانسی در مورد اسپینوزا، هنگام پرسش و پاسخ به یک پرسشی که بر زمین مانده بود و جوابی داده نشده بود، یک توضیح مختصری نگاشتم، که از طرف مدیریت(بانو مارزوک) توبیخ شدم که حین سمینار مطلب نفرستم گروه و نگهدارم برای بعد از سمینار، هرچند من توضیح دادم که مطلب من جزئی از مسایل همین سمینار بوده و نیز استاد برگذار کننده ی سمینار با گذاشتن وویس و اینکه براش خیلی جالب بوده شکل پرداخت من به موضوع، ولی بانو مارزوک قانع نشده و همچنان بر موضعشان پای فشردند، بماند که این شکل مواجهه و رفتار چقدر من رو که این روزها هیچ حال مساعدی هم ندارم برآشفت، ولی از همه بدتر تبلور و نمود عینی یافتن اون فاشیسم درون در این بانو بود که بیشتر بر خشمم دامن زد، می خواهم اون لحظه ای را تصور بکنید که در جامعه واقعا قدرت دست این فرهیختگان محترم بیفتد تبعات آن را بتوانید لااقل تصور کنید،
@Kajhnegaristan