2023-10-29 11:07:20
ﻧﯿﻤﻪ شبی تعدادی دوست، برای تفریح، ﺑﻪ ﻗﺎﯾﻖ ﺳﻮﺍﺭﯼ رفتند!
ﻭﺍﺭﺩ ﻗﺎﯾﻖ ﺷﺪﻧﺪ، ﭘﺎﺭﻭﻫﺎ ﺭﺍﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻨﺪ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﭘﺎﺭﻭ ﺯﺩﻥ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺪﺕ ﺯﯾﺎﺩی ﭘﺎﺭﻭ ﺯﺩﻧﺪ!
سپیده که ﺯﺩ ﻭ ﻧﺴﯿﻢ ﺧﻨﮑﯽ ﻭﺯﯾﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ؛ ﺑﺒﯿﻨﯿﻢ ﭼﻘﺪﺭ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﯾﻢ، ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻭ زده ﺍﯾﻢ !
اما ﻭﻗﺘﯽ از نزدیک مشاهده ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺟﺎﯾﯽ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺭﻧﺪ، ﮐﻪ ﺷﺐ ﭘﯿﺶﺑﻮﺩﻧﺪ!
آن ها دیدند و دریافتند ﮐﻪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ! ﺁﻧﺎﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺐ ﺭﺍ ﭘﺎﺭﻭ زده ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﻭﻟﯽ ﯾﺎﺩﺷﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﻃﻨﺎﺏ ﻗﺎﯾﻖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺳﺎﺣﻞ ﺑﺎﺯﮐﻨﻨﺪ!
ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ ﺑﯽ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﻫﺴﺘﯽ، ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻗﺎﯾﻘﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺳﺎﺣﻞ ﺑﺎﺯ نکرده ﺑﺎﺷﺪ
ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭﻫﻢ ﮐﻪ ﺭﻧﺞ ﺑﺒﺮﺩ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺑﺰﻧﺪ، ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﮐﺠﺎ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ!
ﻗﺎﯾﻖ هشیاری ﺗﻮ ﺑﻪ ﮐﺠﺎ ﺑﺴﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ؟
وابستگی هایت؟! ﺑﻪ ﺍﻓﮑﺎﺭﺕ؟! ﺑﻪ احساساتت؟
خواسته ها یا آرزوها؟! خشم و کینه و شهوات مختلف!؟
آرزوها، اشتیاق ها، خواسته، خشم و شهوت !!!
در نهایت فرقی نمی کند، به چه مشغولی، هنگامی که در اسارتِ خودی! تو مشغولیتِ بی فایده، و آسیب زننده ای داری!
برگزاریِ کارگاه یک روزه برای عزیزانِ کم سواد!
چهارشنبه دهم آبانماه
راس ساعت هشت صبح
سالن اجتماعاتِ مسجد قبا
43.2K views08:07