قاچاق؛ جعل دولت است |صادق آدینه سرزمینی که ایران نامیده م | Karkhoone | کارخونه
قاچاق؛ جعل دولت است
|صادق آدینه
سرزمینی که ایران نامیده میشود بیش از ۶ هزار کیلومتر مرز خشکی با سرزمینهای اطرف خود و ۲ هزار و ۷۰۰ کیلومتر مرز دریایی در دریای مازندران، خلیج فارس و دریای عمان، دارد. دولتی که در سرزمین ایران حکمرانی میکند در طول مرزهای خشکی خود چند ده نقطه خاص را بعنوان «گذرگاههای مرزی» و چندین بندرگاه را در مرزهای آبی خود مشخص کرده است تا عبور و مرور صرفاً از این مبادی انجام شود. در باقی طول این مرزها، هر چند کیلومتر «پاسگاههای مرزی» تاسیس کرده است تا از عبور و مرور جلوگیری کند. هدف از این کار تشویق مردم و تاجران به استفاده از مبادی رسمی دولتی و تنبیه آنهاییست که از آن مبادی استفاده نمیکنند.
اگر مسئله صرفاً همین بود، شاید میشد گفت که مشکلی ندارد. اما مسئله صرفاً به اینجا محدود نمیشود. حکومت در مبادی رسمی که برای ورود و خروج به سرزمین تعیین کرده است، دم و دستگاهی عظیم به نام گمرک تاسیس کرده است. کار گمرک کنترل ورود و خروج کالاها، ممنوع کردن ورود و خروج بعضی از کالا و پول گرفتن از مردم و تاجرین بابت ورود و خروج کالاها است.برای مثال فرضاً شما به سرزمین امارت متحده عربی سفری میکنید و همینطور اتفاقی میفهمید که بعضی از مدلهای اتومبیل دست دوم ۲۰۱۷، ۲۰۱۸ قیمت دلاری مناسبی دارند و اگر بتوانید آنها را بخرید و از سرزمین امارات به سرزمین ایران بیاورید میتوانید سود خوبی بدست بیاورید. فروشنده در امارات راضی، شما بعنوان تاجر راضی و خریدار در ایران هم راضی (چون خودروی به مراتب بهتری از بنجلهای داخلی را به قیمتی خوبی به نسبت خودروی داخلی، میخرد).ولی شما نمیتوانید این کار را بکنید چون گمرک اجازه نمیدهد، ممنوع کرده است، اگر هم اجازه بدهد آنچنان پولی از شما میگیرد که دیگر عملاً این آربیتراژِ بین بازاری برایتان بیمعنی میشود.یک راه پر ریسک دیگر هم هست: از مبادی غیر رسمی وارد کنید. که البته به خاطر بزرگ بودن کالا و مشکلات پلاکزنی بعدی و ... خیلی سخت است و اگر هم انجام بدهید دولت شما را با لقب واقعاً افتخار آمیز «قاچاقچی» محاکمه خواهد کرد (اگر قبل از محاکمه تیرهای سربازان پاسگاههای مرزی در بدنتان فرو نرفته باشد).
قاچاقچیها تاجرینی با سطح ریسکپذیری بسیار بالا هستند و در نهایت نتیجه عمل آربیتراژی آنها سود رساندن به خلق خدا در دو سرزمین است. یک بازی سه سر برد که احتمالاً باید جزو نیکوترین اعمال یک انسان در نزد پروردگار باشد. اما خب دولتها اینطور فکر نمیکنند! اگر کولهبرهای مرزهای غربی و شوتیهای جنوبی نبودند ما مجبور بودیم به لطف دولت لوازم خانگی را به قیمتهایی بسیار بسیار گرانتر خریداری کنیم. اگر تاجران سوخت و مواد مخدر در مرزهای شرقی نبودند، همین خرده رونق و پولی که در آن حوالی جریان دارد هم نبود و مردم آن نواحی فلاکتزدهتر بودند (پول حاصل از تجارتشان را وارد شهرهای آنجا میکنند که باعث رونق میشود).
نکته: حکومت صرفاً به گمرک اکتفا نکرده است، شما به عنوان تاجر برای استفاده از یک فرصت آربیتراتژی بین دو بازار، مجبورید یک فرایند بوروکراتیک بشدت پیچیده را برای گرفتن «کارت بازرگانی» طی کنید تا مجوز تجارت کردن را بدست بیاورید. در واقع یک نوع ابزار است که دست غیرخودیها را از انجام تجارت کوتاه میکند یا حداقل خیلی سخت میکند.
یک نکته دیگر: عمده تجارت قاچاق (تجارتی که گمرک ثبت نکرده باشد) ظاهراً نه از مبادی غیر رسمی و نه توسط خرده تاجرین ریسکپذیر (قاچاقچیها) بلکه توسط گردن کلفتهایی انجام میشود که مبادی اختصاصی و اسکلههای اختصاصی خود را دارند یا از همان مبادی دولتی بدون ثبت شدن، براحتی رد میکنند. کسی به آنها گیر نمیدهد ولی به تاجر ریسکپذیرِ خرد، به این آربیتراژگران زحمتکش و خدمتگزار خلق خدا، چرا گیر میدهند و گلوله وارد بدنشان میکنند.
پس در چنین شرایطی، درود و هزاران درود بر تاجرین به شدت محترمی که دولت دوست دارد آنها را قاچاقچی بنامد.