در طی سه ماه گذشته، حداقل سه مورد انفجار مالی جدی رخ داده است. مانند شکافهایی که قبل از فوران آتشفشان ایجاد میشود؛ این انفجارها اگرچه مجزا هستند، میتوانند هشدار اولیه برای سیاستگذاران و بازارهای مالی باشند.
1.اولین مورد Gamestop بود که حوادث پیرامون آن منجر به از بین رفتن حداقل یک صندوق پوشش ریسک شد. در اینجا، سرمایهگذاران خرد توانستند با استفاده از پلتفرم فین تک Reddit با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و در مقابل پوزیشن صندوق پوشش ریسکی که معروف به فروش استقراضی سهام Gamestop بود به صورت دستهجمعی اقدام به خرید گسترده این سهم کنند. نتیجه این تبانی دستهجمعی، بالا رفتن قیمت سهم و کال مارجین شدن و ضرر 6 میلیارد دلاری صندوق پوشش ریسک بود که منافعش در پایین آوردن ساختگی قیمت این سهم بود!
2. مورد دوم مربوط به Greensill Capital ، سرمایهگذار مستقر در انگلستان میباشد. این شرکت در سال 2011 به عنوان "تامین کننده مالی زنجیره تأمین" (Supply Chain Financing) تأسیس شد اما به سرعت تبدیل به یک غول مبتنی بر بدهی گردید. اگرچه ظاهرا گریسنسیل دغدغه فین تک بودن را داشت، اما تأمین مالی زنجیره تأمین آن چیزی جز فاکتورینگ مرسوم و قدیمی نبود. با این حال به نظر می رسد فعالیت این شرکت چیزی فراتر از صرفا تأمین مالی زنجیره تأمین بود چرا که به "تأمین مالی مبتنی بر فاکتورهای پیشبینی شده در آینده" زنجیره تامین مشتریان خود که بسیارهم متمرکز بودند میپرداخت و آهسته آهسته به "یک بانک سایه" تبدیل شده بود منتها با نظارتهای بسیار کم! طبق گزارشها عمده تامین مالی برای GFG Alliance که یک تولیدکننده فولاد مستقر در انگلستان میباشد صورت پذیرفته است. آنچه باعث فروپاشی گرینسیل شد؛ امتناع بیمهگر اصلی آن از ادامه بیمه برای تأمین مالی سرمایه در گردش بود و تبعاً بدون بیمه، بانکها تمایلی به ادامه تزریق منابع مالی نداشتند و در نتیجه Credit Suisse یعنی سرمایهگذار اصلی، 10 میلیارد دلار منابعی را که تأمین کرده بود، مسدود نمود.
در اوایل ماه مارس 2021 ، گرینسیل که با تاخیر در پرداخت GFG Alliance روبرو شد، هنگامی که در پرداخت برنامهریزی شده نسبتاً ناچیزی به Credit Suisse نکول کرد، بلافاصله ورشکست شد. در واقع یک موسسه چند میلیارد دلاری با نکول در میزانی کم از بازپرداخت برنامهریزی شده؛ متلاشی شد. همیشه اهرم بالا، یک انعطافناپذیری همراه خود دارد.
فاکتورینگ؛ یک معاملهی مالیست که در آن، یک شرکت حسابهای دریافتنی خود را به یک شرکت مالی میفروشد. شرکتها در صورتی فاکتورینگ را انتخاب میکنند که بخواهند زودتر از موعد اصلی به پول خود دست پیدا کنند.
3. سومین و احتمالاً فجیعترین مورد؛ انفجار Archegos بود؛ یک بنای مالی 50 میلیارد دلاری ساخته شده بر اساس اهرم که ظرف چند روز نابود شد. این نهاد که به عنوان یک دفتر خانوادگی در سال 2013 تاسیس گردید، از اینکه نه بانک بود و نه صندوق پوشش ریسک میتوانست از نظارتهای مقرراتی فرار کرده و از طریق مشتقاتی مانند قرارداد مابه التفاوت یا (Contract for Difference) و مبادله بازده کل سهام، شرط بندیهای میلیارد دلاری روی چند سهام انجام بدهد.
این ابزارها در ازای پرداخت هزینهای ناچیز؛ به یک معاملهگر این امکان را می دهد تا سهام اصلی را تملک نماید. به بیان ساده، با مبادله کل بازده سهام، در ازای پرداخت پرمیوم، جریان نقدی معادل مجموع سود و افزایش/کاهش قیمت سهم برای یک دوره معین دریافت میگردد.
قرارداد مابه التفاوت یا Contract For Difference به اختصارCFD نوعی قرارداد مشتقه معاملاتی است که به موجب آن خریدار و فروشنده توافق میکنند، اختلاف نرخ بین قیمت باز و بسته شدن یک قرارداد معاملاتی بر اساس دارایی پایه مشخصی را به یکدیگر بپردازند. به زبان ساده، شما در معاملات CFD مالک واقعی دارایی نخواهید بود و صرفاً بر اساس پیشبینی خود از آینده قیمت آن، موقعیت معاملاتی خرید یا فروش اخذ میکنید. در واقع این یک ابزار معاملاتی است که امکان نوسانگیری از تغییرات قیمت بدون تحویل فیزیکی و پرداخت کامل ارزش دارایی را برای سرمایهگذاران بازار مالی فراهم میآورد.
اهرم ذاتی این ابزارها به این معناست که آرکگوس میتوانست با سرمایهای اندک؛ در معرض سهامی به بزرگی بیش از 50 میلیارد دلار قرار گیرد. طرفین این معاملات مجددا بانکهای سرمایهگذاری مانند Credit Suisse بودند.