حکومت وحشت : پارانویا از جنس تمامیتخواهی محمدامین سلیمانی | 📶درسگفتارهای جامعه شناسی
حکومت وحشت : پارانویا از جنس تمامیتخواهی
محمدامین سلیمانی
بدون شک جهان معاصر با سبکوسیاق قرن بیستم متفاوت است.تاکید بر این تفاوت بدین معنا نیست که باید از کلیه میراث فکری دست بشوییم و منکر ان شویم.بلکه باید "حال" را در نتیجه فرآیندی از تغییر و تحول "گذشته" درک کرد.
یکی از اسیبها و کژفهمیهایی برای خوانندگان کتاب "١٩٨٤" نوشته "جرج اورول" میتواند رخ دهد,بلعیدن کلیه ویژگیها و خصائص حاکمیت تمامیتخواه اقیانوسیا در سال١٩٤٨ و قی کردن ان بر روی شرایط کنونی حاکمیت ماست.لذا گمان میکنم اکنون باید دست به بازتعریف مفهوم توتالیتاریسم به سبک و سیاق دیگری زد و انرا از شکل رمانگونه و قرن بیستمیاش بازپس گرفت.
در خانههایمان نه خبری از تلهاسکرینهایی است که بخواهد موبهمو افکارمان را بخواند و پایش کند;نه خبری از قطعات مکانیکی است که بخواهند با کار گذاشتن در مغز معاندان فراخوانده در "وزارت حقیقت" , انان را غلام حلقه به گوش خود کنند.
شیوع این خوانش طوطیوار از ارول تنها انرا لوس و بیفایده میکند.ارول فرزند زمانه خویش بود.زمانهای که تصفیههای استالین, کولاگهای شوروی , اوشویتسهای نازی و انقلابفرهنگی چین کاملا واقعیت داشتند.اکنون دیگر کم و کیف توتالیتاریسم در این حد اغراق امیز نیست.ولکن شکل دیگری به خود گرفته است.اندیشمندان قرن بیستمی از "لوییجی استورزو" گرفته تا "واتسلاف هاول" حاکمیتهایتوتالیتر را مورد تحلیل قرار داده انذ,اما نباید از مواجه خود حاکمیتها با این تحلیلها غافل شد.چرا که هم تحلیلکنندگان و هم تحلیلشوندگان از یک جهان برخواستهاند و در یک جهان زیست میکنند.
پس وحشت عوام از گفتوگو و پرهیز از انجام کار تشکیلاتی از کجا برمیخیزد?
به گمانم "اثر توماس" بتواند ترس ما از سایه حکومت پلیسی و فرصتسوزیهارا شرح دهد.ترسی که خود بیش از حکومت پلیسی عامل انفعال و خودسانسوری خودمان است.
بنابر "اثر توماس" علی رغم انکه واقعیت به ان شدت وجود ندارد,اما ترس و توهم از واقعیت منجر به وقوع پیوستن پیامدهایواقعیت میشوند.جمله قصاری با همین عنوان بر زبان عوام است:
از هر چه بترسی,بر سرت میاید.
زندگی تودهها,تجربیات انهاست.گر چه این تجربیات تمام و کمال برخواسته از ذهنیات و کنشفعال انها نیست و عواملی خارج از ان قرار دارد,اما همین رویدادهای مستقل نیز از مجرای قوه شناخت ما باید عبور کند تا با قالبی دخل و تصرف یافته , بر ما تاثیر بگذارند.لذا این رویدادها خارج از اراده تودهها هستند,اما نحوه پاسخدهی به انها در حیطه اراده ماست.
تا حد بسیاری عامل وادادگی و انفعال در برابر حاکمیت پلیسی نه خود این تشکیلات که ترس ما از سازوبرگ سرکوب است.در نتیجه این همدستی ناخواسته است که به قول "ایزاک توماس" پیامدهایواقعیت خود بدل به واقعیت میشوند.
ختم کلام انکه "دروغهایی را که به خود میگوییم,باور میکنیم...
@kavosh_garan