Get Mystery Box with random crypto!

کتاب فانوس ketabfanoos

لوگوی کانال تلگرام ketabfanoospub — کتاب فانوس ketabfanoos ک
لوگوی کانال تلگرام ketabfanoospub — کتاب فانوس ketabfanoos
آدرس کانال: @ketabfanoospub
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 273
توضیحات از کانال

کتاب فانوس: کتاب‌فروشی و دفتر نشر.
نشانی: تهران، خیابان انقلاب، رو‌به‌روی دانشگاه تهران، پاساژ فروزنده، طبقه‌ی منفی دو، واحد ۱۰۶
تلفن: ۰۲۱۶۶۴۱۲۰۱۵
ارتباط با ادمین:
@MalihehBaharloo

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-05-15 16:53:57 در رمان «پاسخ‌ها» شخصیت اصلی زنی‌ست تنها و بی‌پول که بدهی‌هایش سر به فلک گذاشته و دردهای جسمانی‌اش طاقتش را تاق کرده، دردهای عجیبی در نقاط گوناگون بدنش که او را گاهی تا مرز فلج‌شدن پیش می‌برند. برای رهایی از دردهایش به پیشنهاد تنها دوستش درمان عجیبی را آغاز می‌کند که بسیار پرهزینه است. برای پرداخت هزینه‌های درمانش وارد پروژه‌ی عجیب‌تری می‌شود که بازیگر و کارگردان مشهوری طراحی‌اش کرده. هدف از این پروژه یافتن پاسخی‌ست برای مسئله‌ی عشق؛ راهکاری برای ماندگاری عشق و پایداری رابطه‌ی بین دو نفر.
«پاسخ‌ها» کنکاشی مسحورکننده است به ژرفای روان یک زن، و هم‌زمان نگاهی انتقادی دارد به قراردادهای اجتماعی و عادت‌های جاری که به شخصی‌ترین و خصوصی‌ترین لحظه‌های زندگی‌مان راه می‌یابند. هم‌چنان که شخصیت اصلی دست‌وپا می‌زند تا خودش را درک کند، و آدم‌های دوروبرش را، گرفتاری‌های گذشته و بی‌اعتباری و ناپایداری آینده‌اش را، خواننده باید با پرسش‌های ناممکن و دشواری رویارو شود که بن‌مایه‌ی کار لیسی‌ست: چگونه عشق را اندازه می‌گیری؟ به‌راستی می‌توانی یک نفر دیگر را بشناسی؟ اصلاً خودمان را می‌شناسیم که بتوانیم دیگری را بشناسیم؟
«پاسخ‌ها» تا کنون به چندین زبان ترجمه شده و این ترجمه نخستین برگردان فارسی آن است.

#پاسخ‌ها
#کاترین_لیسی
برگردان #ملیحه_بهارلو
نشر #کتاب_فانوس
چاپ نخست، اردیبهشت ۱۴۰۱
t.me/ketabfanoospub
2.0K views13:53
باز کردن / نظر دهید
2022-05-15 10:00:51
«مردی بدون نقشه» داستانِ گم‌شدن‌ها و سرگشتگی‌هاست. مردی بدون برجاگذاشتن هیچ اثری از خود گم می‌شود و همسرش کارآگاه خصوصی‌ای را برای یافتنش استخدام می‌کند. کارآگاه تلاش می‌کند سرنخ‌ها را بیابد و راهی به سوی مرد گمشده پیدا کند؛ ولی هیچ سرنخی وجود ندارد جز یک قوطی کبریت و یک صفحه‌ی کهنه‌ی روزنامه. در نهایت گویی جای کارآگاه و مرد گمشده عوض می‌شود...
#مردی_بدون_نقشه
#کوبو_آبه
برگردان #فردین_توسلیان
نشر #کتاب_فانوس
چاپ نخست، اردیبهشت ۱۴۰۱

@ketabfanoospub
277 views07:00
باز کردن / نظر دهید
2022-05-13 22:19:21
#پاسخ‌ها
#کاترین_لیسی
برگردان #ملیحه_بهارلو
نشر #کتاب_فانوس
چاپ نخست، اردیبهشت ۱۴۰۱
@ketabfanoospub
1.9K views19:19
باز کردن / نظر دهید
2022-05-13 10:43:22
«مترسگ» نخستین رمان «روبرتو آرلت»، نویسنده‌ی آرژانتینی‌ست.
امروزه آرلت را بنیانگذار داستان‌نویسی اجتماعی آرژانتین می‌دانند. پرداختن به زیر پوست شهر و موضوع‌هایی چون پیکار بر سر ماندن، شورش و روان‌شناسی خشونت او را از صف نویسندگان شیک‌پوش و بی‌اعتنا به مسئله‌های اجتماعی زمانه بیرون راند و زبان بی‌پیرایه و گاه گزنده‌اش سبب شد برخی نقدنویسان صفت هرزه‌نویس را هم به او ببندند. اما هواخواهان آرلت نام او را در جهان ادبیات داستانی کنار کسانی چون داستایفسکی می‌نشانند و «روبرتو بولانیو»، یکی از پروپاقرص‌ترین دوستدارانش، از او چنین یاد می‌کند: «بذارین این‌جور بگم؛ آرلت خداست.» نوشته‌های برجامانده‌ی او در برلین نگهداری می‌شود.
#مترسگ
#روبرتو_آرلت
#مرتضی_صانع
نشر #کتاب_فانوس
چاپ نخست، اردیبهشت ۱۴۰۱
@ketabfanoospub
448 viewsedited  07:43
باز کردن / نظر دهید
2022-05-13 10:38:55
#نمایشگاه_کتاب_تهران
نشر #کتاب_فانوس
#راهروی_بیست_و_یک
#کاشی_سی_و_دو
t.me/ketabfanoospub
198 views07:38
باز کردن / نظر دهید
2021-11-24 00:10:28
راستش را بخواهی در این سال‌ها تنها دغدغه‌ام این بوده که چگونه می‌میرم. نه نوع مرگم یا شکل مردنم، که حالم به هنگام مردن، رضایتم از فرارسیدن مرگ. احساسی که در مواجهه با مرگ دارم. ترسم از مرگ نیست. ترسم از این است که چقدر با احساس خشنودی می‌میرم، خشنودی از خودم و آن زندگی که زیسته‌ام. مشهور است که ویتگنشتاین وقتی از پزشکش شنید که تنها چند روز دیگر زنده می‌ماند، چند بار تکرار کرد: «خوب!» و در آن آخرین شب گفته بود که «به آن‌ها بگویید من زندگی عالی و شگفتی داشته‌ام».

رونمایی کتاب #در_جنگل_بلوط
نوشته‌ی #مجتبی_گلستانی
نشر #کتاب_فانوس
پنج‌شنبه چهارم آذر هزار و چهارصد
کتاب‌فروشی «فرهنگان قریب»
ساعت شش تا هشت شب
@ketabfanoospub
731 views21:10
باز کردن / نظر دهید
2021-11-05 21:42:21 لافورت جوان با رمان «هیچ» توانست میان اولین نسل نویسندگان اسپانیایی پساجنگ (نسلی که عمدتا آن‌ها را به نسل 36 می‌شناسند و میان آن‌ها نویسندگان بزرگی چون خوسه سِلا و بایِستِر و دِلیبِس به چشم می‌آید) به شهرت ادبی قابل‌توجهی برسد. حتی ماریو بارگاس یوسا، نویسنده‌ی سرشناس پِرویی، به «هیچ» بسیار توجه کرد و آن را زیبا و دهشتناک خواند. می‌توان گفت که سروصدای «هیچ» کم‌تر از توپ‌های جنگ داخلی اسپانیا نبود. همان سال‌ها لافورت با «مانوئل سِرثالِس» که منتقدی ادبی بود ازدواج کرد. از پنج فرزندی هم که به دنیا آورد سه‌تای‌شان خود را وقف پیشه‌ی مادر کردند و به نویسندگی پرداختند. سال 1952 کتاب «جزیره و شیاطین» و سال 1955 کتاب «زن تازه» را نوشت. به زعم خیلی‌ها این سه رمان (هیچ، جزیره و شیاطین، زن تازه) سه‌گانه‌ای از اندوه زنی‌ست که درون‌مایه‌ی‌شان فردگرایی و اگزیستانسیالیسم مسیحی‌ست. سال 1963 کتاب «آفتاب‌زدگی» را نوشت، اولین جلد از سه‌گانه‌ی «سه گام خارج از زمان» که سال‌های زیادی خود را وقف آن کرد و درنهایت هم فقط توانست جلد دوم آن را به سرانجام برساند که آن هم پس از مرگش به چاپ رسید. سال 1965 قصد عزیمت به ایالات متحده‌ی امریکا را کرد. آن‌جا با «رامون خوسه سِندر» نویسنده‌ی اسپانیایی آشنا شد. بین او و آقای نویسنده رابطه‌‌ی نوشتاری غریبی برقرار شد که سال 2003 مجموعه‌ی نامه‌های‌شان با عنوان «تو آن هم‌پشتی که پشتم گرم دارد» به چاپ رسید. زمانی‌که این نامه‌ها را می‌نوشت زندگی‌اش بر وفق مراد نبود؛ از همسرش جدا شده بود و وضعیت پولی درست و درمانی هم نداشت. لافورت که هیچ دلش نمی‌خواست او را به دنیای سیاستمداران جنگجو نسبت دهند و خوب می‌دانست که دشمن فرانکو و هم‌کیشانش است در بخشی از نامه‌ها از دنیای ادبیات آن روزها شکوه‌ی زیادی می‌کند و آن را پر از حسادت و کینه و دشمنی می‌داند. رامون سِندر هم در نامه‌ای اذعان می‌کند که فرانکو تنها کسی‌ست که از لافورت کینه به دل دارد و به خون او تشنه است. از این بانوی نویسنده، که بی‌رحمانه از تلخی‌های روزگارش نوشت، به غیر از رمان، داستان‌کوتاه و سفرنامه و مقاله هم به جای مانده است. کارمن لافورت، که سال‌های آخر عمر درگیر بیماری آلزایمر شده و حتی قدرت تکلم خود را هم از دست داده بود، سرانجام در بیست‌‌وهشتم فوریه‌ی سال 2004، در شهر مادرید اسپانیا درگذشت.

رمان «هیچ» را فرزاد فروتنی از متن اسپانیایی ترجمه و نشر کتاب‌فانوس منتشر کرده است.

#هیچ
#کارمن_لافورت
#فرزاد_فروتنی
نشر #کتاب_فانوس
آبان ۱۴۰۰

t.me/ketabfanoospub
430 views18:42
باز کردن / نظر دهید
2021-11-05 21:41:56
#هیچ
#کارمن_لافورت
#فرزاد_فروتنی
#کتاب_فانوس

@ketabfanoospub
369 views18:41
باز کردن / نظر دهید
2021-11-04 13:06:25 صد سال پیش در ششم سپتامبر سال ۱۹۲۱، در بارسلونای اسپانیا نویسنده‌ای چشم به جهان گشود که امروزه از او به‌ عنوان یکی از مهم‌ترین نویسندگان پساجنگ (غرض جنگ داخلی اسپانیاست) یاد می‌کنند: کارمِن لافورِت. او فرزند اول خانواده‌ای از طبقه‌ی متوسط بود؛ مادرش معلمی می‌کرد و پدرش آرشیتکت بود، مردی که بوی پیپش تا سال‌ها در مشام نویسنده باقی ماند… کارمِن هنوز پا به دوسالگی نگذاشته بود که به‌دلیل مسائل کاری پدر به‌همراه خانواده سرزمین آبا و اجدادی‌اش را ترک کرد و به جزایر قناری رفت. کودکی و نوجوانی‌اش را همان‌جا در خانه‌ای کوچک که دیوارهایش کاهگلی بود و درش رو به منظره‌ی غریب دریا باز می‌شد سپری کرد. دو برادر کوچکش هم، که به‌گفته‌ی خودش جان و جانان خواهر بودند، همان‌جا به دنیا آمدند، اِدوآردو و خوآن. مرگ نامنتظر مادر در سی‌وسه‌سالگی چنان مصیبت بزرگی بود که گویی تمام غم‌های دنیا بر سرش آوار شد، واقعه‌ای تلخ که قلبش را مچاله کرد. بعد از آن، در روزهای غم‌باری که هنوز تصویر پوست‌و‌استخوان مادرش پیش از مرگ همانند مته در مغزش فرومی‌رفت، پدرش دوباره ازدواج کرد. حضور یک نامادری تمام‌عیار که نقطه‌ی مقابل مادر محجوب و مهربان و دوست‌داشتنی‌شان بود حاصلی جز نفرتِ متقابل در خانواده نداشت. لافورت که هیچ‌گاه نتوانست با آن زن سر سازگاری داشته باشد سرآخر در سال ۱۹۳۹، به‌محض اتمام دوره‌ی دبیرستان، برای خواندن فلسفه به سرزمین پدری‌اش بارسلونا برگشت؛ درست زمانی‌که شعله‌ی جنگ فروکش کرده بود و دیکتاتور بزرگ، ژنرال فرانثیسکو فرانکو، افسار اسپانیای زخم‌خورده را به دست داشت. فلسفه را تمام نکرده به مادرید رفت تا تحصیلاتش را در رشته‌ی حقوق ادامه دهد، اما آن را هم نصفه‌و‌نیمه رها کرد تا از آن‌جامانده و از این‌جارانده‌ی درس و مشق شود. شاید یا بهتر است بگوییم البته که دلیلش جنون نوشتن بود؛ چراکه یکی دو سال بعد، زمانی‌که هنوز بیست‌وسه‌ سال هم نداشت، اولین و مهم‌ترین کتابش یعنی رمان «هیچ» را چاپ کرد. کتابی اگزیستانسیالیستی که نمایان‌گر تصویری تلخ و غم‌انگیز و خاکستری‌ست از خانواده‌ای بارسلونایی و جامعه‌ای‌ که دوران پساجنگ را زندگی می‌کند…

t.me/ketabfanoospub
372 views10:06
باز کردن / نظر دهید
2021-11-04 13:05:47
#کارمن_لافورت
#هیچ
#کتاب_فانوس

t.me/ketabfanoospub
345 views10:05
باز کردن / نظر دهید