شخص نابینا اگر در چاه بیفتد عذر موجه دارد. نابینایی او عذری اس | 🌷خرابات🌷
شخص نابینا اگر در چاه بیفتد عذر موجه دارد. نابینایی او عذری است که میتوان پذیرفت و بر او خرده نگرفت. اما شخصی که بینایی دارد و در چاه میافتد چه عذر موجهی دارد؟ مراد مولانا از این تمثیل کسانی هستند که به رغم داشتن چشم ظاهر، صحّت عقل و انبانی پر از دانش و علم، به بیراهه میروند و به تعبیری از چشم دل بیبهرهاند. عجب اینجاست که عقل و علم و چشم ظاهر این اشخاص گویی هیچ کمکی به حصول بصیرت و بینش آنان نمیکند. البته مولانا این نقص بزرگ را به قضای الهی نیز نسبت میدهد و میگوید این خواست خداوند است که در دل چنین نابینا باشند. اما سوای تقدیر الهی، انسان اگر با عقل و دانش خود به بصیرت نرسد، جای تعجب دارد. فایده عقل و علم تنها این نیست که امور دنیوی و روزمره را به خوبی رتق و فتق کند. بلکه میبایست به انسان چشم دل و بینشی دهد که چشم ظاهر قادر به دیدن و درک آن نیست.
اگر کسی به رغم صحّت عقل و دانش زیاد به بصیرت نرسد، با کسی که عقلی ناقص و دانشی بسیار کم دارد تفاوتی ندارد.
این عجب نَبوَد که کور افتد به چاه بوالعجب افتادنِ بینایِ راه