Get Mystery Box with random crypto!

خارخاسک هفت دنده

لوگوی کانال تلگرام kharkhasak7dandeh — خارخاسک هفت دنده خ
لوگوی کانال تلگرام kharkhasak7dandeh — خارخاسک هفت دنده
آدرس کانال: @kharkhasak7dandeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 2.34K
توضیحات از کانال

درآدمی عشقی و دردی و تقاضایی و خارخاری هست.
@GA_farid

Ratings & Reviews

2.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

1


آخرین پیام ها 2

2022-08-11 16:14:35 اسم دبیرکل جنبش اسلامی فلسطین " زیاد نخاله " است.
ما خودمون کم نخاله داریم، بقیه نخاله های دنیا هم چشم امیدشون به ماست.
نه ببخشید آویزون ما می شن.

@kgarkhasak7dandeh
1.4K viewsedited  13:14
باز کردن / نظر دهید
2022-08-10 11:40:24
یکی از غم انگیز ترین و دردناک ترین غمنامه هایی که می توان برای ملتی نوشت، مرگ شاعران و نویسندگان و فرهیختگانش در موطنی غیراز مام وطن و آغوشی غیر از ملت خود است. کفران نعمتی که هیچگاه از مسببان و مسئولان و آمرانش بخشیده نخواهد شد.
افسوس که شاعران را می رانند و مداحان دروغین را ارج می نهند.
" #هوشنگ_ابتهاج " نیز رفت سایه ای که هیچگاه مثل و مانندش نخواهد آمد.
نشسته ام به در نگاه می کنم
دریچه آه می کشد
تو از کدام راه می رسی
خیال دیدنت چه دلپذیر بود
جوانی ام در این امید پیر شد
نیامدی و دیر شد

@kgarkhasak7dandeh
1.5K viewsedited  08:40
باز کردن / نظر دهید
2022-08-09 22:43:30 امروز برای یک امر بسیار حیاتی و چالشی به دفتر مدیرعامل فراخوانده شدم، مدیرعامل با کارمند محبوبشان ( همان خانمی که بنظر می آید با هم صنمی دارند اما من زور می زنم که قضاوت نکنم) نشسته بودند.
به من گفتند؛ در مورد فلان چیز توضیح بده ببینیم چه شده؟
من شروع کردم به توضیح دادن.
یک وقتی دیدم آقای مدیرعامل دست انداختند یک جوش چرکی روی گردن را شروع کردند به فشار دادن!
من را می گویید، چنان خوفی برم داشته بود که نکند جوش را بترکاند و محتویات بپاشد توی سرو کله من! نگاهی انداختم به کارمند محبوب دیدم خیلی دلبرانه نگاه می کنند و عین خیالشان نیست.
من اما دستپاچه شده بودم و به حالت هوووعوق!
مبحث را نصف و نیمه بریدم و گفتم؛ جناب می خواهید حالا که کار دارید دستتان بند است من بروم، یکی دو ساعت دیگر برمی گردم با مستندات! مساله را برایتان دقیق تشریح می کنم.
مدیرعامل که بلاخره توانسته بود جوش روی گردن را بترکاند و بچلاند! گفت: نه بابا بمان همین حالا کار تمام شود. من بعدازظهر باشگاه دارم نمی توانم بیایم.
خلاصه من کمی عقبتر کشیدم و گفتم؛ چشم! و دوباره شروع کردم
اینبار اما مدیرعامل دست انداخت وسط ریش و شروع کرد به چلاندن یک جوشی وسط ریش میش ها!
لامصب دست بردار!
من دوباره چشمهایم سیاهی رفت. به خدا من اینقدرها هم حساس نبودم قبلاها یک نفر جلویم می کشید پایین می رید آخ نمی گفتم، اما نمی دانم چرا با جوش چلاندن این بشر این اندازه تیتیش مامانی برخورد می کردم. آنچنان که دوبار به حالت هووعق رفتم و برگشتم.
آخر لعنتی نکن این کار را! آن جوش لامصب را بگذار یک وقت بهتری بچلان که خوب حالش را ببری، وسط جلسه، با آن غیض، با آن گند.
اصلا تو را چه به باشگاه رفتن مرد حساب تو نیاز به یک پروزه کامل پاکسازی پوست داری.
اه دوباره حالم بد شد، از ظهر گند خورده است به روزم. مدام یاد کلیپ های جوش چلاندنی می افتم که خواهر کوچیکه من باب سرگرمی و چزاندن من برایم می فرستد. او می بیند و کیف می کند. من می بینم و حالم بهم می خورد.


https://t.me/kharkhasak7dandeh
1.3K views19:43
باز کردن / نظر دهید
2022-08-09 19:14:18
@kharkhasak7dandeh
1.5K views16:14
باز کردن / نظر دهید
2022-08-08 06:30:43 آن سیرابی های کوفتی را یادتان می آید که وسط آشپزخانه ول شده و ریدمان زده بودند به زندگی؟
همانها که آقای نهم آمده بود ولشان کرده بود آن وسط و خیلی مطمئن می گفت؛ من زیرشان روزنامه گذاشته بودم نباید اینطوری می شد!
پس چرا اینطوری شد مرد حسابی؟ پس حتما روزنامه هایت کم بوده یا شاید، کله پاچه و سیرابی ات خیلی آبدار!
همان سیرابی های گاو یا گوساله که با یک فک پایین و یک فک بالای گوسفندی نسبتا جوان و چهار فقره دست و پاچه همان گوسفند یا گوسفندی دیگر همراهی می شد.
حالا همه آن جانوران که آن روز گند زده بودند به آشپزخانه، توی قابلامه هستند.
بوی کله پاچه و سیرابی چنان به خورد جوارحم رفته است که دلم می خواهد در این روز عزیز یا بع بع کنم و یا ماع ماع.
از صبح نشسته ام به غر زدن و زیر لب فحش و فضیحت دادن به زندگی، علی الخصوص به آقای نهم.
دیشب گفتمشان؛ مرد حسابی این وقت شب کله پاچه بار کردنت چیست؟
من حلیم درست کرده ام، ببین چه بوی خوب دارچینی می آید.
یک پاتیل حلیم! همه فک و فامیل و دوست و آشنایت را حلیم بدهی باز هم هست.
چه اجباری داری عاشورایی فک و فامیلت را کله پاچه بدهی؟
آقای نهم، اما ذوق مرگ شده گفتند، نه بابا داداشی ها از خارجه آمده اند ( برادر دوم و چهارمشان ) و من بهشان قول داده ام ظهر بهشان کله پاچه بدهم.
در دل می گویم؛ ای کارد بخورد....، لااله الا الله، همین کارمان مانده که ظهر عاشورایی کله پاچه بدهیم به خانواده یزید.
و بعد با حالتی از تهوع و دلشوره از این همه بوی امعاء و احشاء و اعضاء و جوارحی که در قابلمه می جوشد.
می روم سراغ پاتیل حلیم کم گوشت و بلکه هم بی گوشت خودم، بازهم مقدار دیگری دارچین توی پاتیل می ریزم و چپ چپ نگاهی می اندازم به قابلمه کله پاچه آقای نهم، دور و اطراف را نگاهی می اندازم آقای نهم این حوالی نیست، چوب درشت دارچینی برمی دارم و می اندازم توی قابلمه جانوران و بلند می گویم؛ ای تف توی روح این کله پاچه، شنیدی مرد! ای تف توی روح این کله پاچه ات!

https://t.me/kharkhasak7dandeh
1.1K viewsedited  03:30
باز کردن / نظر دهید
2022-08-06 14:19:14 بله همانطور که مشاهده می کنید اسراییلیا شروع کردن به کوبیدن غزه. ( یادتونه که گفتم برجام منافع این جماعت دشمن و اون جماعت نفوذیشون رو به خطر می اندازه فلذا نمی خوان که اصلا توافقی باشه؟)
از آن سو هم غزه ایها لابد با موشکهای ایرانی شروع کردن کوبیدن به در گنبد آهنین.
و اما نکته ای که می خوام بگم اینا نیست.
یه نیم قیلوله ای زده بودم دراز به دراز روی مبل بزرگ.
داشتم اخبار و عوالم تمام کائنات رو فشرده شده تو قوطی کبریت می دیدم که یهو خبری توی تلویزیونی که نمی دونم از کجای عالم آویزون بود منعکس گردید.
مبنی بر امضای تفاهم نامه دوباره برجام و به ثمر نشستن چندین و چند سال مذاکرات.
بعد من توی خواب بلند شدم الله و اکبر و قربان صدقه گویان، کل مسئولین مملکت رو با یک چرخش صد و هشتاد درجه مورد عنایت قرار دادم و فریاد زدم آخه شما چقدر خوبید قربونتون بشم که از حق خودتون گذشتید و مملکتی رو از بدبختی و فساد و تباهی نجات دادید و حق خودتون رو گذاشتید تو حلق ملتی.
و همینطور از این حرفها....
که یهو دیدم بیزبیز در عالم بیداری داد می زنه، ماماااااان بیا ببین بابا چه گندی زده.
بعد من چنان از خواب پریدم که یهو شیرینی به ثمر نشستن برجام برام کمپلت به زباله دان تاریخ رهسپار شد.
رفتم دیدم چه نشستید آقامون! سیراب شیردون گرفته آورده گذاشته وسط در وسط آشپزخونه، آب عنالودی هم زده و اومده از زیر سیرآبی ها بیرون، کل آشپزخونه رو بو برداشته.
القصه بدو بیراه گویان به آقای نهم که ای مرد، این چه کاریه برای جز زدن به جیگر من هراز چندگاهی مرتکب می شی و گند می زنی به فضای بسته!؟ ( دفعه پیشم مرغ خریده بود گذاشته بود تو ماشین یه کمی آب مرغ ریخته بود تو صندوق عقب و ایشون بی خیال شده و پاک نکرده بودش و بعد یک روز چنان بوی لاش مرده ای از در و پیکر ماشین بیرون می زد که هیچکس نمی تونست باور کنه این بو فقط بوی دو قاشق آب مرغ باشه و ماجرا رو به قتل عام یا چیزی تو مایه سگ کشی های شهرداری و حمل کردنش توسط آقای نهم نسبت می دادن.)
خلاصه
امروز هم چنین.
القصه خواب خوش از سرم پرید.
لذا با دو تعبیر خواب مواجه هستیم.
یا اولی که برجام امضا می شه و منتش سر ما کوبیده میشه و ما شرمنده حکومت می شیم.
یا دومی که امضا نمی شه و عوضش یه کاری می کنن که بوش عالم و آدم رو برداره.


@kharkhasak7dandeh
1.3K viewsedited  11:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-06 11:17:04 نامه یکی از خوانندگان
با این توضیح که والله به خدا قلب ما برای تک تک رزمندگان و ایثارگران عزیزمون می تپه که بدون اونها مرزهامون برقرار نبود و همین هویت نصفه و نیمه هم برامون باقی نمی موند. و با توضیحاتی که خودت دادی، شرمنده که یک پرانتز باز نکردم و تبصره ای کنارش نگذاشتم.

با درود، خارخاسک عزیزم. منم پدرم مثلا در جنگ زخم کاری برداشته. البته من سهمیه ای نبودم و به جایی هم نرسیدم! فعلا هم در مملکتی غریب شغل شریفی دارم که هیچ ربطی به تحصیلات دانشگاهی و حتی علاقه ام ندارد!
اما حداقل انتظاری که از شما عزیزِ جان دارم، لطفا برای بیان معضلات جامعه حداقل به انسانهای باشرفی که روزی از روی اخلاص بدنشان را جان عزیزشان را و هرآنچه که در چنته داشتند را با کم توجهی و گاها بی توجهی ها فراموش شدند مورد تمسخر قرار ندهید. می‌دانم و دیده ام گروهی حتی برادران و همسران و اعضای خانواده درجه دو و سه شان را به جایی بسته اند. اما همه آنها مثلا در جنگ زخم کاریی برداشته اند. متاسفانه عدم مدیریت باعث شده، هر زمان مشکلی رخ میدهد همه هموطنان بجای اینکه علت را جویا شوند همدیگر را به باد شماتت قرار دهند.
خواهشا به جانبازان جنگ با دید مهربانتری نگاه کنید. آنها هم اکنون زندگی ساده ای دارند و در کنار زخم های جنگشان بدون چشم‌داشتی زندگی میکنند.
زمانیکه هر چه مادرم درست میکرد و من مقداریش را برای پدرم در یخچال نگه میداشتم همه کنار پدرانشان بودند!
زمانیکه حدودا 4الی5 ساله بودم و پدرم با پایی در گچ و عصایی وارد خانه شد برایم غریبه بود! اما دیگر دختران روی شانه های پدرانشان بودند.
من و خواهرانم هم بخاطر اعتقادات پدرم-چرا که معتقد بود زخمش برای اعتقاد و مملکتش بوده-از هیچ سهمیه ای استفاده نکردیم.
سپاسگزارم اگر متن مرا تا آخر میخوانید و من یکی از خوانندگان قدیمی و پر پا قرص نوشته هایتان هستم.
روز و روزگار بر شما خوش.

@kharkhasak7dandeh
1.2K views08:17
باز کردن / نظر دهید
2022-08-05 11:08:05 هیچ تردیدی وجود نداره که برجام به نتیجه نمی رسه. واقعیتش اینه که به ثبات رسیدن ایران منافع روسیه و اسراییل رو تامین نمی کنه
یعنی حتی اگه در ایران هم اراده ای برای پذیرفتنش باشه، به احتمال قریب به یقین توسط نفوذی های این دو کشور در ایران یه اتفاقی می افته که نمی شه به سرانجام رسیدن برجام رو متصور شد.
می گید: نه!.
نگاه کنید.
ته نوشت: والا چرا همیشه ملت متهم به همراهی با جاسوسا و دشمنا باشن. بنظرم کاملا مشهوده که کیا و با چه هدفی دارن به روسیه و اسراییل وا می دن و به این دشمنان قسم خورده اجازه جولان و عرض اندام تو سرزمینمون رو می دن.

@kharkhasak7dandeh
1.3K viewsedited  08:08
باز کردن / نظر دهید
2022-08-05 10:47:34
در این روزهای خاص یه کمی هم تم اخلاقی و مذهبی و دینی ایمانی داشته باشیم.

@kharkhasak7dandeh
1.4K views07:47
باز کردن / نظر دهید
2022-08-04 22:24:43
مقایسه گفته های کارشناسان طالبان در ایران و افغانستان .

@kharkhasak7dandeh
1.2K views19:24
باز کردن / نظر دهید