Get Mystery Box with random crypto!

ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین

لوگوی کانال تلگرام khatm14 — ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین خ
لوگوی کانال تلگرام khatm14 — ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
آدرس کانال: @khatm14
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 3.94K
توضیحات از کانال

کانال اشعار ترحیم
https://t.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
@moslemi124
@Sadat_MR
👈ارتباط با مدیران

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها 64

2021-02-07 21:53:53 #ختم_خوانی

#پدر

مجلس پدر مداح حاج صفر صادقی منش از اصفهان.
فلک از دست تو دارم شکایت.
آخرش هم اشعار ترکی.

فلک از دست تو دارم شکایت
ندونم با که گویم این حکایت
زدی تیری به قلبم با خدنگی
که از دردش بنالم تا قیامت
چه دردی و غمی شد همنوازم
که هم باید بسوزم هم بسازم
خوش آن که گل بودی و بلبل
تو گفتی صبر کن کردم تحمل
الهی بشکنه بازوی تقدیر
گل از بلبل جدا شد بلبل از گل
خدایا فصل گل فصل خزان شد
سیه در پیش چشمانم جهان شد
مسلمانان غم دل با که گویم
که بابای گلم در گل نهان شد
کسی در زندگی بابا نمیشه
عزیزی مثل او پیدا نمیشه
صفای خانه و کاشانه بابا
گل یکدانه ی گلخانه بابا
2.9K views18:53
باز کردن / نظر دهید
2021-02-07 21:53:53 #پدر
غزلی جدید در وصف مقام پدر
شاعر: حکمت اله ترکی

پدر دلسوز و خوب و مهربان بود
پدر زیبا گل این بوستان بود
پدر در شادی و غم یار ما بود
پدر در جسم خانه همچوجان بود
به هنگام بلا و رنج و سختی
پدر چون تکیه گاهی بی امان بود
اگر غم‌های عالم در دلم بود
برای درد دل او همزبان بود
وگر از صبر او خواهم بگویم
صبوریش چو دریا بی کران بود
پدر گل بود و با مهر و وفا بود
پدر همچون بهاری بی خزان بود
نه تنها او به خانه باصفا بود
که مردی نیک بین دوستان بود
هم او مهمان نواز و با سخاوت
هم او بر جمع یاران میزبان بود
ز خوبی‌های او هر چه بگویم
دلا کم گفته ام او به ز آن بود
تو«حکمت» ذره‌ای گفتی زوصفش
پدر چون آفتاب آسمان بود
508 views18:53
باز کردن / نظر دهید
2021-02-07 21:53:53 #پدر


زبانحال دختر در سوگ پدر


پدر مرگ تو زد آتش به جانم
ز درد دوریت اندر فغانم
ز داغ مرگ تو ای لطف سرمد
نگر بر روزگار من چه آمد
به کنج غم ازین محنت غنودم
بوقت دادن جان من نبودم
دلم سوزد ازین اندوه و ماتم
که بی تو زندگی گشته جهنم
پدرجان دخترت یاری ندارد
به عالم یار و غمخواری ندارد
نشسستم گوشه ای غمگین و تنها
صدایی می کنم بازآ بابا
شده خاموش از غم اخترانت
یتیم و بی پدر شد دخترانت
بود دختر گل زیبای بابا
انیس و مونس شبهای بابا
به وقت روزگار سرد بابا
بود دختر شریک درد بابا
اگر بابا شود از غصه بیمار
به بالینش شود دختر پرستار
خدایا دختری تنها نباشد
به طول عمر بی بابا نباشد
چو آهن روی آتش می گدازد
ز داغ مرگ او جان می سپارد
پدرجان زنده ای اندر ضمیرم
دعا کن از غمت امشب بمیرم
برویم درگه امید بستی
ز داغ هجر پشتم را شکستی
کسی بعد از تو دیگر یاورم نیست
هنوزم مردن تو باورم نیست
508 views18:53
باز کردن / نظر دهید
2021-02-07 21:53:53 پدر
ستون خیمه ی هر زندگی پدر باشد
خوش آنکه از پدرش سایه روی سر باشد

پناه خانه بود در شداید ایام
بهر بلا که رسد بهرشان سپر باشد

تلاش وکار کند بهر راحتی همه
اگر چه پیش رهش مانع وخطر باشد

وجود اوست که بخشد به خانه گرما را
زاعتبار پدر خانه معتبر باشد

رضایت پدرست باعث رضای خدا
ز نارضایتی اش بایدی حذر باشد

خداکند که یتیمی نصیب کس نشود
به خانه ها ز وجود پدر اثر باشد

به خانواده شود سخت زندگی بی او
به کام خانه پدر همچنان شکر باشد

ببوس دست پدر را که بوسه بر دستش
سبب به قرب خداوند دادگر باشد
2.0K views18:53
باز کردن / نظر دهید
2021-02-07 21:53:53 گره افتاده درکارم زداغت    بگو بابا کجا گیرم سراغت       گل گلخانه ام بابا توبودی چراغ خانه ام بابا تو بودی

پس ازباباغریب خانه ام من غریب خانه وکاشانه ام من       کجا رفتی کجا رفتی عزیزم  که هم باید بسوزم هم ...

بهرجا وبهرسوسرکشیدم    زبابامهربانترمن ندیدم        چراغ خانه ها گردیده روشن  جدا ازما چرا گشتی کجایی

صفای خانه وکاشانه بابا    گل یکدانه گلخانه بابا    زداغ هجر تو سیه پوش  چرا بابامراکردی فراموش

بگلزاری که دیدی باغبان نیست  گلی خواهی که انجا چون خزانیست

الهی  شو بشه افتو بره کوه   که بابای جونیم ازدربیاد تو    شده نامت پدرورد زبانم   زده اتش غم هجرت بجانم

سرقبرت کنم خاک عزا سر   که تورفتی ازاین کاشانه دیگر  بگوش جان نمیاید صدایت  کجایی جان منبابا فدایت

کنون من امدم خاکت ببوسم    باشکم تربت پاکت ببوسم     بجز تو کس نباشد یاور من  که باشد بعد تو بال وپر من

زداغت دیده ام دریاست بابا    دلم چون لاله صحراست بابا   چه زود ازخانه وکاشانه رفتی فتادم ایپدر ازپا کجایی

بپاخیز وببین کاشانه ما       زهجرت ساکت وتنهاست بابا  تو رفتی ودر امید بستی  زداغ دوریت پشتم شکستی

بسوز ای شمع ازغم درکنارم  که شددرخاک همه داروندارم   فلک با من نگر اخر چها کرد اجل امد ترا ازمن جا جا کرد

بسوز ایدل که ان ارام دل رفت    عزیز ومونس من زیر گل رفت    چهل روزه که محنت یارما شد 

بسوزایدل غریبی بد بلاییست    بلای جان من دردجدایست          زماتم اه وزاری کارما شد

بسوزایدل عزیزان دل غمینند همه ازداغ او ماتم نشینند              چهل روزاست گلم برباد رفته

عزیزجانم ازروزی که مردی    دل وجان مرا همراه بردی        بچرخ ازقلب ما فریاد رفته

دم مرکت تماشایت نکردم نگه برروی زیبایت نکردم              پدر غمخوار ویارماتوبودی

گره افتاده در کارم زداغت    بگو باباکجاگیرم سراغت           بعالم افتخار ما توبودی

 کسی درزندگی بابانمیشه     عزیزی مثل او پیدا نمیشه            چهل روزاست وما بابا نداریم

  چهل روزه که ازما دیده بستی زداغ خود دل ماراشکستی           بغیراز ناله وغوغا نداریم

چهل روز است بابا زیر خاک است

دل وابستگان اندوهناک است

چهل روزه چراغم گشته خاموش

چهل روزه گلی پژمرده دارم   

چهل روزه دلی افسرده دارم

.
566 views18:53
باز کردن / نظر دهید