آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین:
2.55K
توضیحات از کانال
Admin: @PouyaPana
کتاب خواندن نوعی سبک زندگیست. در این دنیای پوچ و تاریک به دو چیز علاقه دارم کتاب خواندن و سفر. سفر پول زیادی میخواد پس دیوانهوار کتاب میخوانم. شاید روزی دیوانهوار سفر کردم.
@KitapHayattir
@PouyaKetab
📚 تاریخ ایجاد کانال: 2016.01.01
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
0
4 stars
0
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
3
آخرین پیام ها 4
2022-07-24 18:30:11
اگه دوس داری بدونی که توی محلهی پولدارها هستی یا توی محلهی فقیرها، نیگا کن به سطل آشغالشون، اون جایی که نه سطل میبینی نه آشغال، اونجا محلهی خیلی پولدارهاست، اگه سطل دیدی و آشغال ندیدی بدون که پولدارن، اگه آشغال رو کنار سطل دیدی بدون که نه پولدارن نه فقیر، بلکه توریستها از اونجا گذشتن. یه جایی که آشغال میبینی بدون سطل، بدون که خیلی فقیرن.
مسیو ابراهیم
اریک امانوئل اشمیت
صفحه ۶۱ - طاقچه
@PouyaKetab
334 views Pouya Pana , 15:30
2022-07-23 14:30:30
قضاوتهای ما به کلی با تعصب همراه است زیرا که ما در جامعهای زندگی میکنیم که مالکیت خصوصی، منفعتجویی، و قدرت، پایه و اساس هستی جامعه است. تصاحب، مالکیت و منفعتجویی حقوق مقدس و لاینفک فرد در جامعهی صنعتی است.
داشتن یا بودن
اریک فروم
صفحه ۷۷
@KitapHayattir
341 views Pouya Pana , 11:30
2022-07-22 16:30:54
همیشه پس از مرگ کسی، نوعی بهت و حیرت به آدمی دست میدهد، از بس فهم نیستیای که رخ داده و تن دادن به آن دشوار است.
مادام بواری
گوستاو فلوبر
صفحه ۴۳۱
@PouyaKetab
383 views Pouya Pana , 13:30
2022-07-21 17:30:42
ساموئل بکت: «هیچ چیز بامزهتر از بدبختی نیست.»
مقدمهی کیمبریج بر چخوف
جیمز ن لوئلین
صفحه ۲۷۱
@PouyaKetab
447 views Pouya Pana , 14:30
2022-07-20 12:30:45
بزرگترین همهی خطرها این است که آدم تکلیفش را خیلی زود تمام کند... تلاش برای جلوگیری از گذشت زمان و رسیدن به پیری کاری نیست که من وقتم را صرفش کنم. و هر کوششی از این دست همان قدر احتمال موفق شدن دارد که تلاش مسافر قطاری که دو دستی به صندلی جلویی میچسبد تا قطار را متوقف کند: او خود را مشمول گذشت زمان میشمارد و با این حال باز میخواهد از آن جلوگیری کند.
نه، تنها کاری که باید بکند این است که از واگن قطار بیرون شود و جلوی خود را بگیرد و آنگاه همین که قطار را ترک گفت - و هیچ گاه فراموش نکند که تکلیفی که به دوش دارد خویشتنداری است و وسوسهای که در برابرش مقاومت باید کرد وسوسهی تمام کردن این تکلیف زودتر از موعد است.
درسهای کییرکگور برای زندگی
رابرت فرگوسن
صفحه ۹۶
@PouyaKetab
396 views Pouya Pana , 09:30
2022-07-19 19:30:22
سن پل: ما برای درد کشیدن زاده شدهایم.
مادام بواری
گوستاو فلوبر
صفحه ۱۶۰
@PouyaKetab
348 views Pouya Pana , 16:30
2022-07-18 21:30:38
فرق بین شکل داشتن و بودن را میتوان در دو مثال دربارهی گفتگو به سهولت دریافت. مباحثهی دو نفر را در نظر بگیریم: A «دارای» عقیدهی X و B «دارای» عقیدهی Y است. هر کدام پایبند عقیدهی خویشند، و سعی دارند بهترین و رساترین دلیل و منطق را برای دفاع از عقیدهی خود بیابند. هیچ کدام متوقع تغییر عقیدهی خود یا طرف مقابل نیست. هر یک از تغییر عقیدهی خود بیمناک است. دقیقاً بدین سبب که آن عقیده متعلق به اوست، و بنابراین از دست دادنش سبب ضعف و فقر فکری خواهد شد.
آنان که خصلت «بودن» دارند بر آنچه «هستند» متکی میباشند؛ سرزندهاند، و اگر جرات آزاد گذاشتن خود و واکنش داشته باشند افکار نویی زاده خواهد شد. اینان در گفتگو کاملاً بیریا هستند زیرا دربارهی داشتن نگران نیستند و این نگرانی ذهن آنان را کور نمیکند... بنابراین گفتگو له منزلهی تبادل کالا (اطلاعات، معلومات و وضعیت) نخواهد بود بلکه مکالمهای خواهد بود که در آن دیگر درست یا نادرست بودن عقیدهای موردنظر نیست.
داشتن یا بودن
اریک فروم
صفحات ۴۰ - ۴۱ - ۴۲
335 views Pouya Pana , 18:30
2022-07-17 22:31:07
ایوان ایوانیچ: زندگی آنها مملو از دروغهای متعدد است و ایشان را وامیدارد انواع اهانتها و تحقیرها را تحمل کنند، جرئت نداشته باشند از درستکاران جانبداری نمایند، مجبور باشند به خودشان دروغ بگویند و لبخندی دروغین بر لب آرند، و همهی این کارها را فقط به این منظور انجام دهند که لقمهای نان و گوشهای گرم و مقامی جزئی و بیاهمیت به دست آورند که پشیزی نمیارزد...
مقدمهی کیمبریج بر چخوف
جیمز ن لوئلین
صفحه ۱۹۷
@PouyaKetab
345 views Pouya Pana , 19:31
2022-07-16 21:30:39
آنچه در زندگی روی میدهد شبیه اتفاقی است که وقتی برای من روی داد که به پزشکم مراجعه کردم. به او گفتم احساس کسالت میکنم، در جوابم گفت: احتمالاً قهوه زیاد مینوشی و کم پیادهروی میکنی. سه هفته بعد باز به او مراجعه میکنم و میگویم: واقعاً احساس کسالت میکنم اما این دفعه ربطی به قهوهنوشی ندارد چون فعلاً قهوه نمینوشم، به نرمش نکردن هم ربطی ندارد چون تمام روز را پیادهروی میکنم.
و این بار در جوابم میگوید: خب پس لابد علتش این است که قهوه نمینوشی و زیادی پیادهروی میکنی. پس که اینطور: احساس ناخوشیام در دو باری که به پزشک مراجعه کردم یکسان بود ولی وقتی قهوه مینوشیدم علت ناخوشیام این بود که قهوه مینوشیدم و وقتی قهوه نمینوشیدم علت ناخوشیام این بود که قهوه نمینوشیدم. حال آدمها به همین منوال است. کل زندگی ما روی زمین یک جور ناخوشی است.
اگر کسی از خود بپرسد چرا اوضاع چنین است، قبل از هر چیز از او میپرسند زندگیاش را چگونه سازمان میدهد. و همین که طرف به این سوال جواب میدهد به او میگویند - خب، بفرما، علتش همین است. این بندهی خدا از کسی دیگر سوال میکند، و این روند عیناً تکرار میشود. اگر او جوابی سراپا متفاوت بدهد این بار هم باز به او میگویند - خب، بفرما، علتش همین است.
و شخص کارشناس با نگاهی لبریز از غرور میگذارد و میرود، با نگاه کسی که علت همه چیز را بیان کرده است؛ و به محض آنکه از نظر دور میشود دمش را میگذارد روی کولش و در میرود. حتی اگر کسی به من مبلغ هنگفتی میپرداخت، حاضر نمیشدم معمای هستی را توضیح دهم. آخر چه اجباری بود؟ اگر زندگی یک معماست، آن وقت، آخر سر، یقیناً کسی که معما را طرح کرده خودش آن را توضیح خواهد داد.
درسهای کییرکگور برای زندگی
رابرت فرگوسن
صفحه ۸۸
@PouyaKetab
374 views Pouya Pana , 18:30
2022-07-15 14:30:33
از دید اندیشمندان هدف دانستن حصول اطمینان از «حقیقت محض» که انسان با دستیابی بدان احساس ایمنی میکند، نبود، بلکه منظورشان «روندی بود که به وسیلهی آن خرد و شعور آدمی به اثبات و تایید خود میرسد.» جهل برای کسی که «میداند» به اندازهی دانش مفید است، زیرا هر دو بخشی از فرآیند دانستن هستند، ولی این نوع جهل با جهل ناشی از نیندیشیدن فرق دارد. کمال مطلوب دانش در شکل «بودن» هرچه عمیقتر دانستن بوده، و در شکل «داشتن» داشتن دانش بیشتر است.
سیستم آموزشی ما عموماً سعی در آموختن مردم به «داشتن» معلومات به منزلهی مایملک دارد، که روی هم رفته متناسب با میزان منزلت اجتماعی است که باید در آینده داشته باشند. حداقل دانشی که مردم به دست میآورند، در حد نیاز به انجام وظایف اجتماعی است. به علاوه به آنان مقداری «دانش تشریفاتی» داده میشود تا ارزش خود را به نسبت این نوع دانش بالا ببرند. مدرسه کارخانهای است که این نوع دانشها را تولید میکند - گرچه مدارس مدعی هستند که هدفشان تکامل مغز و اندیشه است. دانشکدههای زیادی در این فریبکاری ورزیدگی به خصوصی دارند.
از مکتب هندی تا اگزیستانسیالیسم و سوررئالیسم انواع گوناگون دانش عرضه میشود که دانشجو از هر کدام مقداری را کسب میکند ولی این مکتبها به منظور احترام به اختیار شخصی و آزادی، محصلین را وادار به تمرکز کوشش خود در یک موضوع نمیکنند، حتی از شاگردان خواسته نمیشود که یک کتاب را از اول تا آخر بخوانند. (تنقید رادیکال ایوان ایلیچ نارساییهای زیادی را از مدارس برملا کرده است.)
داشتن یا بودن
اریک فروم
صفحه ۴۹
ایوان ایلیچ یه کتابی داره به اسم مدرسهزدایی جامعه که هنوز به دستم نرسیده فکر کنم همون کتابه که اینجا اریک فروم گفته.
352 views Pouya Pana , 11:30