Get Mystery Box with random crypto!

‍ تاریخ فراموش شدۀ کرد در مجمع الانساب شبانکاره ای اسماعیل | کردستان نامه

‍ تاریخ فراموش شدۀ کرد در مجمع الانساب شبانکاره ای

اسماعیل شمس

مجمع الانساب یکی از منابع مهم و معتبر تاریخی سدۀ 8ق/14م است. نویسندۀ این کتاب، محمد بن حسین شبانکاره ای در سال 697ق در شبانکاره به دنیا آمده و کتابش را در سال 736ق نوشته و به سلطان ابوسعید آخرین پادشاه ایلخانان و وزیر او غیاث الدین رشیدی هدیه کرده است. متأسفانه آنچه که از مطالب کتاب در نسخۀ چاپی آمده ناقص است و جا دارد که بار دیگر تصحیح جامع و کاملی از این منبع ارزشمند صورت گیرد(برای آگاهی بیشتر درباره این کتاب و نویسنده اش، نگاه کنید به  کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، خرداد و تیر 1380 ، شماره 44 و 45).

اهمیت مجمع الانساب در کنار ذکر تواریخ عمومی پیش از خود و تاریخ مغول، آن است که تاریخ اتابکان لر و شبانکارگان و ملوک هرمز و سایر ملوک جنوب را که در سایر منابع کمتر آمده، ذکر کرده است. مطالب شبانکاره ای دراین باره دسته اول و منحصر به فرد هستند و هر مطالعه ای درباره این سلسله ها بدون توجه به این کتاب ناقص است.

شبانکاره ای در مقدمه فصل اتابکان لر(ص 206)، بر فراموش شدن تاریخ ملوک کرد تأکید می کند و تاریخ خود در این زمینه را بدیع و متفاوت می داند. او در این باره می نویسد: « اگرچه ذکر ملوک کرد جایی مورخ و مسطور نشده و مطالعه نرفته، اما چون ایشان ملوکی به غایت بزرگ اند و آثار ایشان در جهان، مشهوراست و امروز در هیچ بلد ملوک قدیم نمانده اند و همان قاعده و رسم ملوک ایران زمین دارند و علوهمت و رتبت و مرتبت ایشان اظهر من الشمس است، واجب آمد به قدر وسع آنچه از اخبار ایشان استماع افتاده تقریر دادن، اما مفصل احوال ایشان چنانچه رسم این مختصر نهاده ام، معلوم نشده، امل فسیح که من بعد به دست آید».

تصویری که شبانکاره ای از ملوک کرد ارائه می دهد با آنچه که امروز در برخی مباحث می آید و آنان را شبان و غیر شهری معرفی می کنند، کاملاً متفاوت است. از آنجا که ذکر دیدگاه او در یادداشتی تلگرامی نمی گنجد، خوانندگان عزیز را به خود کتاب ارجاع می دهم و مطالب شبانکاره ای را درباره اتابک نصرت الدین پیراحمد(695- 732ق ) که معاصرش بوده است، با نقل قول مستقیم و بدون تغییر می آورم:

« اتابک فرشته سیرت نصرة الدین پیر احمد تغمده اللّه بغفرانه‌ كه قرة عین اتابكان و خلاصه خاندان بود و تا ملوك ایران زمین بر تخت مملكت نشستند در هیچ قرن و هیچ ایام، همچون او پادشاهی بزرگ با خلق با احسان نیكو اعتقاد پای بر پایه سریر ننهاد و در هیچ اخبار و تواریخ مثل این عطا و صدقات و انعام كه از او در جهان منتشر گشت و به چشم خود مشاهده كردیم؛ ندیدیم و نخواندیم. و او در عدل و انصاف آن كرد كه عُمر كرد؛ در سخا و مروت و جود آن رسم نهاد كه مآثر آل برمك و آوازه حاتم و معن زایده منفی گردانید؛ چه از آن، ایشان اگر روزی مالی بخشیده‌اند كه بسیار بوده یك نوبت یا دو نوبت بوده و آن نام مانده، از آن آن پادشاه نیكو اعتقاد دائما انعام و كرامات و صدقات او در عالم در حق جمیع الناس شامل و شایع بودی؛ و او را خصلتی نیكوتر آن بود كه انعام بیشتر در حق مردمان اصیل بزرگ كردی كه از دولت به محنت و از توانگری به درویشی افتاده بودندی. و عادت او آن بود كه هر كس كه یك سال به خدمت بارگاه او پیوستی و در حق او انعامی فرمودی نام او و ولایت او در جراید صدقات ثبت كردی و اگر سال دیگر باز آمدی و وظیفه خود بستدی خیر و الا همان قدر مال به ولایت وی فرستادی و اگر زنده بودی به وی رسانیدندی و اگر مرده بودی به ورثه و ذو الارحام او تسلیم كردندی. و از مشرق تا مغرب روی به درگاه او نهادند و هرگز از جود و انعام ملول نشدی. و زیادت از پانصد بیتكچی[مأمور مالیات] بدین كار مرتب فرموده بود كه حساب انعام و صدقات مردم نوشتندی و انعام او كوچك نبودی؛ بیشترش ده هزار دینار بودی از جامه و دیبا و نقد و جنس و زر و درم و كمترش پانصد دینار و از این كمتر خود نبودی و چون بدادی منت بر جان خود نهادی و ایشان را عذر خواستی. و با وجود آنكه ایل و منقاد مغول بود و زحمت و كشاكش دیوان و گزاردن مال قراری می‌كشید و آزق[آذوقه] لشكر لورستان می‌داد و رعایت جانب اقربا و پادشاه زادگان لر می كرد این همه انعام در حق بندگان خدای می‌فرمود.بزرگا پادشاهی كه او بود، خدای تعالی روح پاك او را در روضه رضوان با حور و غلمان همنشین كناد. وفات او در شهور سنه اثنین و ثلاثین و سبع مائه بود».
@kurdistanname