Get Mystery Box with random crypto!

‍ نقدی منبع شناسانه بر سخنان عبدالکریم سروش(بخش پایانی) | کردستان نامه

‍ نقدی منبع شناسانه بر سخنان عبدالکریم سروش(بخش پایانی)

سر أمسیت لکردیا بدان
راز أصبحت عرابیاً بخوان

اسماعیل شمس

در بخش های پیشین مشخص شد که برخلاف دیدگاه دکتر سروش، کرد در کلام مولوی به معنای عامی، بی فرهنگ و جاهل به کار نرفته و شاهد این مدعا ابیاتی است که در مثنوی معنوی آمده اند. در این بخش به این موضوع پرداخته خواهد شد که دکتر سروش در مصداق عبارت «أمسیت کردیا و أصبحت عربیا» هم دچار اشتباه شده و سبب این اشتباه، نگاه گزینشی و یکسویه او به منابع تاریخی بوده است. دکتر سروش بدون ذکر هیچ منبعی از میان چندین روایت منابع تاریخی که در تفسیر روایت أمسیت کردیا... آمده اند، تنها یک مورد را که به پیشفرض او یعنی «هیچ ندان بودن» معنای کرد نزدیک بوده؛ آن هم بدون ذکر منبع، آورده است و می خواهد به مخاطب بقبولاند که تبار جد ادعایی حسام الدین کرد نبوده است.

آخرین بخش از این سلسله یادداشتها تلاش برای نشان دادن این موضوع است که دکتر سروش در این جا هم گرفتار مغالطه گزینش سلیقه ای منابع و استفاده دلخواه از آنها شده است. آن کرد، یعنی همان «هیچ ندانی» که در آرزوی فراگیری زبان عربی شبانگاهان زیر یخ خوابید و صبحگاهان عربی دان شد، هم در منابع و هم در میراث شفاهی مردم، باباطاهر همدانی است و اطلاق صفت عریان به او هم تحت تأثیر این قصۀ عامیانه بوده است(نگاه کنید به مقاله باباطاهر در دانشنامه فرهنگ مردم ایران).
افزون بر روایت منقول توسط سروش، دومین روایت درباره أمسیت کردیا... روایت جامی در نفحات الانس است. او مصداق این عبارت را ابوعبدالله بابویی[ درست آن، بابونی؛ بابون روستایی در نزدیک بغداد به قول جامی؛ یا یکی از طوایف کرد گوران در اطراف همدان به قول ابن اثیر] می داند و داستان را به شیوه دیگری تعریف می کند. به نوشته او بابونی که یکی از کردان بود در مدرسه ای در شیراز از طلبه ای که مشغول بحث و درس بود، پرسید این سخنان چیست که با هم همی گویید، مرا نیز بدان آگاه سازید. طلاّب بخندیدند و گفتند اگر خواهی چون ما از این سخنان باخبر شوی باید رسنی در شب از سقف خانه درآویزی و خویشتن بر آن رسن استوار کنی و تا بامداد این ورد بگویی: کزبره عصفره. از «سلیم دلی وی را این گفته باور آمد» و چنین کرد. سحرگاهان خداوند تعالی دراثر صفای خاطر او ابواب علوم بر وی بگشود و بر همه ٔ غوامض و مشکلات علوم محیط گشت و بساط درس در آن شهر بگسترد.

سومین روایت مشهور در این باره روایت برخی مفسران مسلمان از جمله اسماعیل حقی، نویسندۀ تفسیر روح البیان در اوایل قرن ۱۲ قمری است. او می نویسد که برخی واعظان و علمای عرب که به مراتب عرفانی و محبوبیت یکی از مشایخ کرد حسادت می ورزیدند به امید این که او را رسوا کنند، از او خواستند به عربی موعظه کند. این شیخ کرد زبان که نمی توانست به عربی وعظ کند، بسیار مغموم شد، اما شبانگاهان رسول خدا(ص) را در خواب دید و به مدد او عربی آموخت و صبحگاهان همچون اعراب موعظه کرد.
چهارمین روایت مشهور درباره مصداق أمسیت سخن خود مولوی در مثنوی است که در مقدمه، او را یکی از اجداد حسام الدین ذکر کرده است. روایت مولوی درباره مختصات آن کرد که جایی دیگر آن را در قالب قصه مری کردن رومیان و نقاشی کردن چینیان شرح داده است، با روایت حقی مشابه است و او را نه یک هیچ ندان که صاحب علم مکتسب می داند که به فضل خدا با علم لدنی توأمان شده است. با وجود عدم اشارۀ مولوی به مصداق عبارت أمسیت؛ برخی مورخان قدیم و پژوهشگران معاصر از جمله دکتر عبدالحسین زرین کوب و دکتر نصرالله پورجوادی او را ابوبکر بن یزدانیار اورموی، از مشایخ کرد سدۀ چهارم قمری دانسته اند.

پنجمین روایت تاریخی در این زمینه انتساب مصداق این عبارت به ابوالوفا تاج العارفین کردی، از عارفان سدۀ ۵ قمری است که در کلام سنایی غزنوی و برخی نویسندگان قدیم و جدید هم آمده است. یکی از مهم ترین منابع موجود درباره ابوالوفای کردی که در کلامهای یارسان هم جایگاهی ویژه دارد، کتاب «تذکرة المقتفین فی مناقب أبی الوفا تاج العارفین-پیر شهریار- نوشتۀ شهاب الدین احمد واسطی، مورخ سدۀ هشتم قمری است. این کتاب گرانسنگ که در سال ۲۰۱۶ به همت دکتر عمادالدین خلیل و دکتر زرار صدیق تصحیح و آکادمیای کردی در هەولێر آن را چاپ کرده است؛ اطلاعات ذیقمیتی درباره ابوالوفای کردی مشهور به کاکیس و تعلق او به طایفه کرد نرگسی در اختیار علاقه مندان قرار می دهد.

مجموعۀ این روایتهای تاریخی نشان می دهند که با وجود گزینش تفسیر کرد توسط دکتر سروش به عامی بی فرهنگ و هیچ ندان، از قضا در همه آنها،با وجود اختلاف متن و محتوا، یک چیز مشترک است و آن این که مصداق عبارت أمسیت کردیا، کرد به معنای نژادی بوده است. سر أمسیت کردیا و راز أصبحت عرابیا هر چه باشد، آن چیزی نیست که دکتر سروش با تکیه بر یک روایت از قول گذشتگان آورده است.

https://t.me/kurdistanname