Get Mystery Box with random crypto!

‍ نقدی منبع شناسانه بر سخنان عبدالکریم سروش(بخش سوم) ترک | کردستان نامه

‍ نقدی منبع شناسانه بر سخنان عبدالکریم سروش(بخش سوم)

ترک و کرد و پارسی گو و عرب

فهم کرده آن ندا بی گوش و لب

اسماعیل شمس

در بخش دوم نقد سخنرانی دکتر سروش با استناد به مقدمه و برخی ابیات مثنوی مشخص شد که در نزد مولوی کرد به معنای عامی، بی فرهنگ و جاهل نبوده است. برخی مخاطبان کردستان نامه درخواست کردند که نمونه های بیشتری از اشعار مولوی که واژه کرد در آنها ذکر شده آورده شود و درباره آنها بررسی دوباره ای صورت گیرد. نگارنده ضمن پذیرش خواسته خوانندگان عزیز کردستان نامه تذکر این نکته را ضروری می داند که در بحث از هویت یک قوم یا ملت اساساً نگاه بیرونی به آن ارزش بنیادین ندارد و آنچه که مهم و اصیل است نوع نگاه هر قوم یا ملتی به خود است. مولوی یا هرکس دیگری به عنوان یک غیر کرد و ناظر بیرونی می تواند و آزاد است که در چارچوب دیدگاه فردی و گفتمان حاکم بر زمانۀ خودش به کرد نگاه کند؛ اما نگاه او معیار و شاخصی برای نگاه امروز کرد به هویت تاریخی خود نیست. سرزمینی که امروز کردستان نامیده می شود،در طول تاریخ مقصد و معبر بسیاری از فاتحان و جهان‌گشایان بوده و کردها و دیگر ساکنان دیرین منطقه نیز با آنها جنگیده اند. بیشتر مورخان و شاعرانی که آثارشان امروز در دسترس ماست برای مدح آن جهانگشایان و ماندگار کردن نام و یاد آنان نوشته شده اند. بیشتر این آثار بر مبنای دوگانه دیو و دلبر یا نیک و بد نگاشته شده ؛ دوستداران جهانگشا، پریچهره و ماهرخ و فرشته وش شده اند و مخالفان او هم دیو سیرت و جن کردار و زشت صورت گشته اند. در این جهان بینی دوگانه، حتی آن دسته از نویسندگان کرد هم که در دیوان و دربار آن فرمانروایان بوده اند تحت تأثیر گفتمان مسلط، همنوعان و همتباران خود را با همان صفات رایج توصیف کرده اند و صدها نمونه این چنین را می توان در آثار آنها مشاهده کرد. این انتظار که در چنین منابعی از کرد و کردستان مدح و تعریف شود، طبیعتاً منطقی نیست و قواعد علم تاریخ این حق را به یک مورخ و مفسر نمی دهد که روایتهای آن نویسندگان را، آن هم به شکل دستچین و گزینشی، مبنای قضاوت خود درباره هویت تاریخی کرد قرار دهد.

هرچند دکتر سروش با نفی آن روایتها و ساختگی دانستن آنها و عذرخواهی از بیان آنها به ظاهر بار اخلاقی قضیه را از دوش خود برداشته و راه خود را از کسانی که چنان جعلیات و موهوماتی را پایه قضاوت کنونی خود درباره کرد قرار داده اند، جدا کرده است؛ اما چنان که گفته شد نقد اصلی به کار او تحریف اشعار مولوی، تفسیر نادرست و مصادره به مطلوب آنها برای اثبات فرضیۀ خود است. آن بیت شعری که در عنوان فرعی این یادداشت آمده است به خوبی نشان می دهد که مولوی در آن، کرد را در کنار پارس و ترک و عرب آورده است. یک بار دیگر آن بیت را که در دفتر اول مثنوی، بخش ۴ آمده است، با ابیات قبلی و بعدی مرور می کنیم:
«آن ندایی کاصل هر بانگ و نواست
خود ندا آنست و این باقی صداست
ترک و کرد و پارسی‌گو و عرب
فهم کرده آن ندا بی‌گوش و لب
خود چه جای ترک و تاجیکست و زنگ
فهم کردست آن ندا را چوب و سنگ»
در این بیت وقتی سخن از پارسی گو آمده است، می توان آن سه تای دیگر را ترکی گو و عربی گو و کردی گو دانست. هر خواننده ای می داند که هر حکمی که بر هر کدام از این چهار نام بشود برای بقیه هم صادق است.

مولانا در دفتر دوم مثنوی، بخش ۱۸، در تتمه قصه مفلس ضمن بحث از یک کرد هیزم فروش در محکمه می گوید :
«حاضر آوردند چون فتنه فروخت
اشتر کردی که هیزم می‌فروخت
کرد بیچاره بسی فریاد کرد
هم موکل را به دانگی شاد کرد...
ده منادی‌گر بلند آوازیان
ترک و کرد و رومیان و تازیان».
در این جا هم کرد هرگز به معنای عامی و بیسواد و... نیست و مولانا از کرد در کنار عرب و رومی و ترک به عنوان ساکنان شهر[قونیه] نام برده است.
مولوی همچنین در دفتر سوم ، بخش ۱۴۸، در قضیه فریاد رسیدن رسول(ع)، کاروان عرب را از کسی می گوید که مشکی کوچک از آب بر دوش داشت، اما پیامبر با معجزه کاروان تشنه را با همان آب کم داخل آن مشک کوچک سیراب کرد و همه کاروانیان را از عرب تا کرد از تشنگی نجات داد :
«قافله حیران شد اندر کار او
یا محمد چیست این ای بحر خو
کرده‌ای روپوش مشک خرد را
غرقه کردی هم عرب هم کرد را»
ملاحظه می شود که در این شعر هم کرد به هیچ وجه معنای جاهل و بی فرهنگ ندارد.

در این جا باید از دکتر سروش این پرسش را پرسید که مولوی در کجای دیوان مثنوی کرد را به معنای عامی و بی فرهنگ و جاهل و ساده به کار برده است؟ گیرم که مولوی چنین کاری را هم کرده باشد، باز کردن باب معنای کرد نزد گذشتگان چه نسبتی با نسب حسام الدین چلبی دارد؟ پرسش بعدی این است که اگر در عبارت امسیت کردیا و اصبحت عربیا کرد به معنای جاهل و عامی و بی فرهنگ باشد، آیا دکتر سروش به تبعات چنین تحلیلی برای شخصیت حسام الدین و مولوی اندیشیده است؟

[ادامه دارد]

https://t.me/kurdistanname