Get Mystery Box with random crypto!

‍ ‍ ‍ عشایر سازی از کرد؛ چرا و چگونه؟ یک بررسی تاریخی اسم | کردستان نامه

‍ ‍ ‍ عشایر سازی از کرد؛ چرا و چگونه؟ یک بررسی تاریخی

اسماعیل شمس

در روزهای اخیر برخی خوانندگان محترم کردستان نامه این پرسش را با نگارنده در میان گذاشته اند که آیا در طول تاریخ صفت "ایلات، عشایر و طوایف " به مردم کرد اطلاق شده است یا نه؟ از آنجا که این پرسش به شکلی دیگر توسط چند نفر از حاضران در کلاس شرح شرفنامه نیز مطرح گردید، تصمیم گرفتم که در کلاس درباره آن صحبت کنم و فایل صوتی آن را در کانال انتشار دهم.
یکی از عجایب موضوع آن است که کمتر از یکصد سال پیش نخستین اقدام رضاشاه برای تحقق دولت متمرکز و تقویت هویت ملی در ایران به زعم خود، عشایر زدایی از کشور و تخته قاپو کردن مردمان کرد و لر و ... بود؛ اما امروزه نوه او و یارانش همان مردم را به نام ایلات و طوایف و عشایر می خوانند و البته در عمل هم از عشیره سازی و توسعه نظام قبیله ای در کردستان حمایت می کنند. عمق و گستره نگاه به کرد به مثابه عشیره و قبیله در ذهن برخی از آنان چنان است که وقتی به صورت اتفاقی گسترش شهرنشینی و نهادهای مدرن و شهری در کردستان را می بینند، ناخودآگاه آه از نهادشان بر می خیزد و سخنانی به زبان می آورند که برای اهل نظر ترجمه ساده اش این است که کرد را با شهرنشینی و مدنیت نسبتی نیست.

در فایل صوتی پیوست بر این نکته تٲکید شده است که واژگان قبیله، عشیره، طایفه و قوم، عربی هستند و کلمه ایل هم ترکی است و هیچ یک در گونه های زبان کردی ریشه ندارند. حتی اصطلاحات هۆز و خێڵ نیز که در کردستان معادل ایل هستند، کردی شده واژگان خیل و حوز در زبان عربی می باشند. به لحاظ تاریخی نیز در دوران ساسانی سازمان اجتماعی جامعه کردی مبتنی بر اجاق و دودمان بود و از بطن خانواده، تیره های مختلف و نهاد خاندان شکل می گرفتند و در آن چارچوب نامگذاری می شدند. همچنین در این دوران، مردم کرد هرگز دارای نظام عشیره ای و ایلیاتی که مختصات اصلی آن تکیه بر خون به جای خاک و بیابانگردی و کوچ نشینی به جای یکجانشینی است، نبوده اند. کرد به سبب زندگی در نواحی کوهپایه ای و دسترسی همزمان به کوهستان و دشت؛ ضمن داشتن یک نقطه ثابت برای زندگی، در همان نزدیکی میان گرمسیر و سردسیر کوچ فصلی کرده است. این سبک زندگی حتی در میان پادشاهان ساسانی هم رواج داشته و آنان زمستانها در تیسفون بودند و با گرم شدن هوا به سردسیر خود در کرمانشاه می رفتند.دهها شهرآباد و بزرگی که ساسانیان در کردستان ساختند، تٱیید کننده این دیدگاه است.

با انقراض دولت ساسانی و آمدن قبایل عرب به کردستان نظام شهری ضعیف شد و یک فورماسیون جدید اجتماعی مبتنی بر نظام قبیله ای شکل گرفت. قبایل حکومتگر عرب، مردم کرد تحت امر خود را در قالب "ولاء" و نظام موالی گری به اطاعت خویش درآوردند و بعدها همین افراد دارای هویتهای خاص قبیله ای شدند که قدرت مسلط بر آنان تحمیل کرده بود.پس از دو قرن سلطه عربی، کردها اندک اندک از حاشیه به متن آمدند و سرانجام در آغاز سده ۴ هجری حکومتهای منطقه ای خود را تشکیل دادند.آنان تا ظهور سلجوقیان در ۱۵۰ سال بعد، ضمن آباد کردن شهرهای کهن و ویران شده، شهرهای بزرگ جدیدی را بنیان نهادند که در منابع مختلف به آنها اشاره شده است.

تهاجم ترکان سلجوقی در سده ۵ هجری سبب نابودی وانقراض آل بویه و ۶ حکومت منطقه ای کردی شد که در دوره آنها شهرنشینی و مدنیت به اوج رسیده و علم و عقلانیت گسترش یافته بود. در دوران سلجوقیان سران قبایل غز و ترکمان، کردستان را به صحنه جنگهای داخلی خود بر سر کسب قدرت تبدیل کردند و آن را به ویرانی کشاندند. آنان بار دیگر سبک زندگی قبیله ای و عشیره ای را در بین کردها گسترش دادند و شهرنشینی و مدنیت را تضعیف کردند. در سده ششم، ایوبیان کرد تبار بر کردستان در ترکیه و عراق و سوریه کنونی حاکم شدند و ترکمانان را از قدرت بیرون راندند و توانستند بار دیگر رونق و آبادانی و آرامش را برگردانند.همچنین امارت کردستان در زاگرس میانی تشکیل شد و اتابکان لر کوچک و بزرگ؛ و شبانکارگان هم در قلمرو خود اقدامات عمرانی بزرگی انجام دادند که شرح آن درمنابع آمده است، اما باز هم با آمدن مغولان صحرانشین این روند متوقف گردید و نظام ایلی و عشیره ای دوباره بر کردستان حاکم شد. تداوم نظام عشایری ترکی- مغولی در قالب سلسله های ایلخانی،جلایری، چوپانی، تیموری، تاتاری، قره قویونلو، آق قویونلو، قزلباش و عثمانی در سده های بعد سبب شد که نظام ایلی و عشایری در جامعه کردی تثبیت شود و شهرنشینی کمرنگ گردد.

در خاتمه، باید یادآور شد که نه شهرنشینی فضیلت است و نه زندگی عشایری دون شٱن؛ هردو شکلهای مختلف معیشت اند و در متن تاریخ حضور داشته و به یک میزان قابل احترام اند.

https://t.me/kurdistanname