2023-02-26 01:38:51
کارما و تناسخ
این دو مفهوم، موضوعات مطلوب عرفان شرق و نهضت "آگاهیِ عصر جدید" (New Age) بوده اند. اساس موجودیت آنها این است که انسان از منبع جدا است و یک موجودیت مستقل دارد و از ارادۀ آزاد و انتخابش استفاده می کند تا گناه یا کار نیک انجام دهد و بر این اساس اینجا یا در زندگی بعدی مجازات می شود یا پاداش می گیرد. بینش پیازی طی هزاران سال توسط ادیان، متون مقدس و پیامبران شرطی شده است.
وقتی به اصول بینش مرواریدی برگردیم، می بینیم که انسان صرفاً آنطور فکر و عمل می کند که منبع طراحی می کند. منبع، سوژه (فاعل) است و انسان و همۀ چیزهای دیگر اُبژه (موضوع) هستند. گرچه فاعل و موضوعِ عمل یکی هستند، موضوع به صورت مستقل از فاعل عمل نمی کند. پس کل این تصور که انسان می تواند از خودش، مستقل از منبع، تأثیر خوب یا بد داشته باشد، یا حتی اینکه واقعیتی به صورت خوب یا بد وجود دارد، در نور آگاهی جایگاهی ندارد. حتی دورتر از واقعیت، این تصور است که انسان توسط خدایش برای عملی که در وهلۀ اول انتخاب نکرده است، مجازات خواهد شد یا پاداش خواهد یافت.
حال برای اینکه واقعاً راهی به میان توهم بگشاییم، این مفهوم را به میان می آوریم که یک زندگی برای مجازات یا پاداش دادن به اعمالمان کافی نیست، بنابراین آنرا به زندگی های بیشمار در آینده یا گذشته بسط می دهیم برای جبران بیشتر. درواقع انسان بقدری در باور به خودش به عنوان خود مجزا شرطی شده است و بقدری از تصور مرگ متنفر است که تناسخ یک پس زمینۀ کامل برای جاودانگی خود مجزا –"من"- فراهم می کند.
کارما دم دست است تا ما را از اضطراب شدید درمورد کسانی را که کارهای بدی نسبت به افراد خوب انجام می هند، آسوده کند. آنها سرانجام به آنچه سزاوارش هستند می رسند. بنابراین این عبارت رایج است که "هرچه کنی به خود کنی." حتی اگر در این زندگی آنرا دریافت نکنند، همانطور که به نظر می رسد افراد شر اغلب کامیاب می شوند، لااقل در زندگی بعدی دریافت خواهند کرد.
کارما و تناسخ دو اصطلاح از اطلاعات غلط عمدی هستند که منبع زیرکانه استفاده می کند تا میدان محدودیت را ماندگار کند. آنها بزرگترین منبع محدودیت -موجودیتِ خودِ مجزا- را زنده نگه می دارند. همینکه انسان شرطی شد تا احساس استقلال کند، آنگاه وضعیت نامساعد انسان از ناتوان بودن و هرگز ندانستنِ چرایی رویدادها و زمان وقوع آنها، از تغییر دائمی چیزی نگویم، همه باهم کار می کنند تا محدودیت دائمی و بی وقفه را -که طلب اصلی منبع است- ایجاد کنند.
بنابراین بینش مرواریدی می گوید که هیچ کارما یا خود شخصی وجود ندارد که سرزنش یا تحسین شود یا دوباره متولد شود. متأسفم!
#ساتیام_نادن
از پیاز به مروارید"
@LAHZEHAL
527 views22:38