Get Mystery Box with random crypto!

Casterly_rock

لوگوی کانال تلگرام lannister_hall — Casterly_rock C
لوگوی کانال تلگرام lannister_hall — Casterly_rock
آدرس کانال: @lannister_hall
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 1.36K
توضیحات از کانال

🦁HEAR ME ROAR👑
❄️کانالی برای تمامی دوستداران فانتزی،علمی تخیلی و وحشت🔥
ارتباط با ادمین:
@Shahsavare_ghraib
پیام ناشناس:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-339802-fF3I6Ib
📎پیام سنجاق شده رو چک کنید...

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 102

2021-05-16 22:30:27 ‍ معرفی قلعه های مهم وستروس

سان اسپیر بخش اول

تاريخ سان اسپیر«پیکان خورشید» بسیار عجیب است...

دژ بی قواره ای که در نخستین روزهای قدرت طلبی مارتل ها سندشیپ«مرکب شن»نام داشت،چیزی جز قلعه ای چاق و چمبره زده نبود،که در نهایت،برج های زیبایی با حکاکی های روینی در پبرامونش بالا رفت...

نام سان اسپر«پیکان خورشید»از زمانی که خورشید روینی با نیزه ی مارتل به ازدواج یکدیگر در آمدند،بر آن گذاشته شد...

در طول زمان،برج خورشید و برج نیزه بنا شدند_یکی گنبد طلایی عظیمی است،و دیگری مناره مخروطی بلند و باریکی است که نخستین چیزهایی هستند که دیدارگران از روی خشکی و یا دریا می‌بینند..‌.

قلعه بر زمینی مرتفع جای گرفته که از سه جهت با آب محاصره شده...و از جهت چهارم با سایه شهر...

هرچند ممکن است دورنی ها آن را یک بزرگ شهر بنامند،اما چیزی بیشتر از یک کوچک شهر نیست،و البته که شهری عجیب،خاک گرفته،و زشت است...

دورنی ها آن را در برابر دیوارهای سان اسپر«پیکان خورشید»بنا کردند،و بعد در برابر منزل همسایه هایشان خانه ساختند،و به همین منوال ادامه دادند،تا آنکه سایه شهر شکل امروزی اش را گرفت...

امروزه،این شهر شبکه ای از کوچه های باریک،بازارهایی مملو از ادویه دورنی و شرقی،و خانه هایی است که دورنی ها از آجرهای گلی بنا کرده اند،تا حتی در بحبوحه های تابستان سوزان نیز،سرد باقی بمانند...

دیوارهای مارپیچی در حدود هفتصد سال پیش برافراشته شده اند،و به دور سان اسپر«پیکان خورشید»پیچیده شده و از میان سایه شهر به شکلی مارپیچی عبور کرده،و دیواری دفاعی ساختند که در آن،حتی دلیرترین دشمنان نیز راه خود را گم می‌کنند...

تنها گذرگاه مستقیم به قلعه،عبور از سه دروازه است که از میان دیوارهای مارپیچ می گذرد و در صورت لزوم از این دروازه ها،به شدت محافظت میگردد...

واژه ی«bazaar»که در متن انگلیسی کتاب دنیای یخ و آتش برای بازارهای سایه شهر به کار رفته است،یک واژه برای بازارهای خاورمیانه ای است که احتمالا اشاره به الهامات مارتین از فرهنگ شرقی برای دورن دارد؛همچنین‌ دورن از اسپانیا و ولز نیز الهام گرفته است...

شرح تصویر:سان اسپیر

#قلعه

@lannister_hall
409 viewsedited  19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-05-16 13:34:51
«نگون بخت کسی است که یادآوری خاطرات کودکی،هیچ چیز جز اندوه و ترس برایش نمی‌آورد...

چه بینواست آن که چون به گذشته می‌نگرد،ساعت های متمادی تنهایی را می‌بیند،در دالانهای دلتنگ و طویلی که دیوارهای شان را قفسه های دیوانه کننده ی کتاب های عتیقه پوشانده است؛ساعت های دیواری دهشتناک را می بیند،شامگهان،که درختان غول آسا و ترسناک تاک پیچان،شاخه های خمیده شان را برفرازی نامتصور می‌رقصانند.چه سخی بود خداوند هنگامی که مرا برکت میداد،به من،منِ خیره،منِ ناامید،عقیم،متلاشی...

با این وجود،هنوز به طرزی خارق العاده،خویش را راضی می‌کنم و به آن خاطرات یاس آور چسبیده ام؛هر چند ذهنم گهگاه تهدیدم می‌کند که به چیزهای دیگر بیاندیشد...»

#لاوکرفت
داستان کوتاه«خارجی»

معرفی و دانلود اثر:
https://t.me/lannister_hall/1145

@lannister_hall
437 viewsedited  10:34
باز کردن / نظر دهید
2021-05-16 08:56:18
بررسی‌ جزئیات مجموعه ی سرگذشت شاهکش

حاوی اسپویل جلد های یک و دو

در پست های پیشین اشاره کردیم که شاید در چهار صفحه،همان درهای سنگ باشد:
https://t.me/lannister_hall/1244

در فصل ۱۳ ام از ترس مرد خردمند،کواث بار دیگر در بایگانی پذیرفته می‌شود و به سوی آن به راه می‌افتد...

در بدو ورود،کواث درهای ورودی را چنین می‌نامد«stone doors»که میتواند اشاره ای به درهای سنگ باشد...

هرچند درهای سنگ«doors of stone»میباشند،اما این می‌تواند تنها کمی بازی با کلمات و جا به جایی شان باشد...

همچنین اشاره کردیم در فصل ۴۰ ام از ترس مرد خردمند،زمانی که کواث از پاپت در باب در چهار صفحه پرسید،وی پاسخ داد«من فکر نمیکنم که در چهار صفحه ربطی به یه دانش آموز داشته باشه»،و این موضوع باعث مرموز تر شدن در بسته ی بایگانی میگردد...

آیا حقیقتاً در قفل شده یِ بایگانی باستانیِ دانشگاه،می‌تواند همان درهای سنگ باشد؟یا درگاهی به فی است؟

به زودی به این موضوع که چه کسی در پشت درهای سنگ زندانی است نیز،خواهیم پرداخت...

شرح تصویر:کواث و دنا در مقابل در چهار صفحه(صرفا یک فن آرت)

حاوی اسپویل جلد های یک و دو

#شاهکش

@lannister_hall
475 views05:56
باز کردن / نظر دهید
2021-05-15 12:05:04
«هر کسی ممکن بود دشمنانی داشته باشد که هیچوقت چشمش به آنها نیافتد و لوکن هم تعداد زیادی از همین دشمنان داشت.هر کس می‌توانست آدم هایی را بکشد که شخصاً نمی‌شناخت،و لوگن هم اغلب چنین کاری کرده بود.ولی هیچکس نمیتوانست واقعا از کسی متنفر باشد،بدون اینکه قبلاً عاشق او باشد و همیشه هم رگه ای از آن عشق بینشان باقی می‌ماند»

#دیالوگ
افکار لوگن نُه انگشتی خونخوار در واپسین نبرد پادشاهان«جلد سوم از مجموعه ی #نخستین_قانون »

@lannister_hall
257 views09:05
باز کردن / نظر دهید
2021-05-14 22:31:44 ‍ #حقایق_کوتاه

در سال ۲۸۱ ب.ف که به سال بهار دروغین نیز مشهور است،تورنومنت عظیمی در هرنهال تحت سرپرستی لرد ونت برگزار شد؛خاندانی که کمتر از یک قرن بود که به اربابی این دژ عظیم گُماشته شده بودند...

بسیاری از مورخین معتقدند که در حقیقت،تورنومنت تنها نمایشی بود تا ریگار تارگرین بتواند با اکثریت لردهای کوچک و بزرگ مملکت در یک جا ملاقات کند،و یک شورای بزرگ غیر رسمی را در هرنهال دایر کرده و زمینه ی برکناری پدرش،پادشاه ایریس دوم را برقرار سازد...

از جهاتی این روایت میتواند حقیقت داشته باشد،چرا که جایزه های تعیین شده برای مسابقات،سه برابر جوایزی بود که لرد تایوین در تورنومنت بزرگِ پیشین،در لنیسپورت برگزار کرده بود و بی شک خاندانی مانند ونت توانایی پرداخت چنین جوایزی را نداشتند،اما شخصی در پشت پرده بود که طلای کافی را در اختیار داشت...

آیا این شخص تایوین لنیستر بود که از ریگار حمایت می‌کرد،و یا خود شاهزاده ی دراگون استون به نوعی مخارج را تامین کرده بود؟

اما ایریس با حضور قریب الوقوعش در تورنومنت موجب بُهت همگان شد،چرا که پس از نافرمانی داسکندیل به سال ۲۷۷ ب.ف،وی هرگز قلعه ی سُرخ را ترک نکرده بود...

پادشاه معتقد بود که حضورش پر تورنومنت باعث می‌شود تا بار دیگر نزد اربابان مملکت محبوب شود،اما هر آن کس که ایریس را در موهای ژولیده و ناخون های بلند دید،دچار هراس شد و همگان به جنون سرورِشان پِی بردند...

اما حرکتی احمقانه از جانب ریگار تارگرین در تورنومنت باعث شد تا وی حمایت شمال و طوفان را با گذاشتن تاج شهبانوی عشق و زیبایی در دامان لیانا استارک از دست بدهد،و چند ماه بعد،ربودن،یا فرار ریگار و لیانا با یکدیگر،عاملی شد که هفت پادشاهی را درگیر نزاعی خونین کرد...

نزاعی که به قیام رابرت مشهور شد و سلسله ی تارگرین را پس از حدود سه قرن فرمانروایی از میان برچید،و نقشه های آخرین اژدها برای تغییر اوضاع مملکت همراه خودش در رود ترایدنت ناپدید گشتند...

@lannister_hall
405 views19:31
باز کردن / نظر دهید
2021-05-14 17:41:38
مرگ و تری پرچت

#جهان_صفحه
@lannister_hall
453 views14:41
باز کردن / نظر دهید
2021-05-12 22:30:25 ‍ ‍ ‍ معرفی رمان های فانتزی

تک جلدی شوالیه های بدنام از سری حماسه ی درنای

نویسنده:دیوید گمل

منتشر شده توسط:انتشارات تندیس

به دنبال یک فانتزی حماسی تک جلدی با کیفیت می‌گردید؟شوالیه های بدنام منتظر شما هستند...

اثری که شما را با خود به قلب اسطوره های سرزمین گابالا میبرد،که اکنون با قتل و جادوی سیاه آلوده شده،و شایعاتی مبنی بر حضور شیطان سر زبان ها افتاده است...

شوالیه های بدنام جلدِ نخست از مجموعه ی حماسه ی درنای هستند،اما نیازی نیست که تمامی کُتب این مجموعه را مطالعه کنید و می‌توانید هر داستان را به طور مجزا مطالعه فرمائید،چرا که خطوط زمانی و داستانی متفاوتی را نقل میکنند...

نخستین رُمان دیوید گمل با نام اسطوره در سال 1984 به چاپ رسيد.پس از آن داستان‌هاى بسيارى از او منتشر شده كه به بالاترين ميزان خودش دست يافته است.از جمله آثار وی میتوان به حماسه ی درناى،رمان هاى جان شانو و مجموعه داستان هاى سنگهاى قدرت اشاره کرد...

وی به عنوان یکی از سلاطین رمان هاى اسطوره‌اى فانتزی انگليسى شهرتی بسیار دارد...

خلاصه ی داستان:
سوار در بالای قله گردنه مکث کرد،باد در اطرافش می‌چرخید و در میان کوه زوزه می‌کشید.در زیر پایش زمین های سرسبز و شاداب گابالا گسترده بود،نوار جویبارها و رودخانه ها،تپه ها و دره ها،جنگل ها و بیشه ها،همگی همان طور که به یادش می‌آمد،رویاهایش را بازتاب می‌دادند و او را فرا می‌خواندند...
زیرلب گفت«خونه، کوآن»،اما باد کلماتش را تاراند و اسب بلند خاکستری صدایش را نشنید.سوار پاشنه هایش را به پهلوهای اسب فشرد و هنگامی که اسب سراشیب بلند را آغاز کرد،خودش را روی زین عقب کشید...
هنگامی که به قلعه بوردر،با دروازه های چوب بلوط و حلقه های برنزی و لولاهای شکسته نزدیک شدند،از شدت باد کاسته شد.عقاب گابالا از روی دروازه به سرقت رفته بود.فقط نوک یک بال روی چوب پوسیده باقی بود و روی آن را نیز زنگاری گرفته بود که آن را تماما با چوب دروازه یکی کرده بود...

اثری با دنیای جذاب،سیستم جادویی سخت و جالب،شخصیت پردازی های مناسب و داستانی حماسی...

این اثر و سایر آثار دیوید گمل در ایران توسط انتشارات تندیس ترجمه شده و از ترجمه ی نسبتاً خوبی نیز برخوردار هستند که می‌توانید به صورت چاپی از سایت های فروش کتاب،یا الکترونیک از نرم افزار فیدیبو تهیه فرمائید...

شرح تصویر:شوالیه های بدنام

#کتاب

@lannister_hall
261 viewsedited  19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-05-12 13:43:01
«هیچی مثل روز اولش نمیشه.چه یک ثانیه بگذره،چه صد سال.همه چی تغییر می کنه و عوض میشه.آدم ها هم مثل اقیانوس عوض میشن.»

#دیالوگ
اقیانوس انتهای جاده اثر نیل گیمن

معرفی اثر:
https://t.me/lannister_hall/1240

@lannister_hall
112 views10:43
باز کردن / نظر دهید
2021-05-12 09:23:26 ‍ #حقایق_کوتاه

با وجود آنکه کاثی ها تاریخی طولانی دارند،اما نمی‌توان با قطعیت از سرگذشت ایشان سُخن گفت_مردمانی که اکنون به جز بازمانده هایی در شهر کارث،باقی از دنیا محو شده اند...

آنچه می‌توان گفت این است که کاثی ها از سرزمین های چمن برخواستند و شهرهایی بنا کردند،و با سارنوری ها وارد ارتباط و گهگاهی نزاع شدند...

ایشان در اغلب این جنگ ها بازنده بودند،و به همین دلیل بیشتر و بیشتر به سمت جنوب رانده شدند،و جمهوری_شهر های تازه ای برپا ساختند...

یکی از آن شهرها،کارث بود،که در کرانه های دریای تابستان بنا شد..‌.

با این حال،سرزمین های جنوبی اسوس ثابت کردند که از آن نواحی که کاثی ها رها کرده بودند،نامهربان تر هستند،و حتی زمانی که ایشان پایگاه های خویش را برپا میکردند،در حال تبدیل شدن به صحرا بودند...

مردمان کاثی همچنان در حال سقوط بودند که تقاص رُخ داد،و هر امیدی که در استفاده از هرج و مرجِ که در دریای تابستان،در جهت منفعت خویش داشتند،با تهاجم دوتراکی ها از بین رفت،و ایشان تمامی شهرهای کاثی به جز کارث را از بین بردند...

هرچند ویرانگری دوتراکی ها به نوعی باعث هدایت کارث به سوی تجدید حیات شد...

اصیل زادگانی که بر کارث حکومت می‌کردند، مجبور شدند که نگاه شان را به دریا معطوف کنند،و به سرعت ناوگانی ساختند و اختیار دروازه های یشم_تنگه ای میان کارث و موراک عظیم،که دریای تابستان را به دریای یشم متصل میکند_را به دست گرفتند...

درحالیکه ناوگان والیریا از بین رفته بود،و توجه وُلانتیس به غرب بود،هیچکس باقی نمانده بود که با ایشان بر سر تسلط را بر مستقیم ترین مسیر میان شرق و غرب رقابت کند،و آنان بی اندازه،هم از تجارت و هم از عوارض گذرگاهی امن بهره مند شدند...

هرچند کاثی و سارنور هر دو در نزدیکی والیریا قرار داشتند،اما عجیب است که گزارشی از تهاجمات اژدهاسالاران به این دو امپراطوری وجود ندارد...

@lannister_hall
197 viewsedited  06:23
باز کردن / نظر دهید
2021-05-11 22:30:52
فلوریان

#شاهکش

@lannister_hall
299 views19:30
باز کردن / نظر دهید