Get Mystery Box with random crypto!

Casterly_rock

لوگوی کانال تلگرام lannister_hall — Casterly_rock C
لوگوی کانال تلگرام lannister_hall — Casterly_rock
آدرس کانال: @lannister_hall
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 1.36K
توضیحات از کانال

🦁HEAR ME ROAR👑
❄️کانالی برای تمامی دوستداران فانتزی،علمی تخیلی و وحشت🔥
ارتباط با ادمین:
@Shahsavare_ghraib
پیام ناشناس:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-339802-fF3I6Ib
📎پیام سنجاق شده رو چک کنید...

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 103

2021-05-11 13:53:48
#حقایق_کوتاه

در گذشته،در قلمروی که امروزه دریای چمن دوتراکی نامیده می‌شود،فاتحانی قدرتمند با نام سارنوری ها زندگی میکردند؛کسانی که خود را مردمان بلند می‌نامیدند...

سارنور ثروتمند و باشکوه،و پیش از والیریا بنا شده بود،و شاهانش در جنگ های گیس کُهن با والیریا،در هر دو جناح حضور یافتند،اما مدارکی وجود ندارد که نشان دهد اژدها سالاران به قلمرو شاهان سارنوری دست درازی کرده باشند...

در دومین و سومین جنگ میان گیس و والیریا،سارنوری ها در کنار گیس کُهن ایستادند و در جنگ چهارم،ایشان در هر دو جناح حضور یافتند و حتی جنگجویان سارنوری حاضر در این جنگ ها اسیر والیریایی ها شدند...

نکته ی عجیب این است که چرا والیریایی ها که به سوی شمال و شرق و غرب پیشروی کردند،و ملت های بزرگی چون روینار و گیس را به زیر سلطه ی خود در آوردند و آندال ها را شکست دادند،اما به قلمرو سارنوری ها هجوم نبردند...

در هرحال،سقوط این امپراطوری عظیم کمتر از یک قرن طول کشید؛سارنور در جریان قرن خون و نزاع شهرهای آزاد بر سر قدرت،توسط دوتراکی ها سرنگون شد...

اکنون از شهرهای عظیم ایشان تنها ویرانه بر جای مانده است...

@lannister_hall
401 viewsedited  10:53
باز کردن / نظر دهید
2021-05-11 11:15:30
«فک نمیکنی آدم وقتی بهتر قدر عشق رو میدونه که مدت ها بدون عشق و در تمنای عشق زندگی کرده باشه؟»

#دیالوگ زین در چاه معراج،جلد دوم از مجموعه ی مه زاد

@lannister_hall
418 views08:15
باز کردن / نظر دهید
2021-05-10 22:30:32 ‍ بررسی‌ جزئیات مجموعه ی سرگذشت شاهکش

حاوی اسپویل جلدهای یک و دو

در فصل ۳ ام از نام باد و زمان حال،سفارش چوب کواث برای محل گذاشتن شمشیرش از راه می‌رسد؛شمشیری که کواث حماقت مینامدش...

شمشیر در این فصل چنین توصیف می‌شود:کوت شمشیر را بدون ژست خاصی از غلاف بیرون آورد.شمشیر سفید مایل به خاکستریِ مات در نور پاییزی اتاق درخشید.ظاهرش به شمشیر جدیدی می‌مانست.شکافدار و یا زنگ زده
نبود.هیچ خراش مشخصی در امتداد لبه ی خاکستری مات آن به چشم نمی آمد؛آسیب ندیده اما قدیمی بود؛و در حالی که به وضوح یک شمشیر بود،شکل آشنایی نداشت.حداقل در این شهر
به نظر هیچ کس آشنا نمی‌آمد.طوری به نظر می‌رسید که انگار کیمیاگری،دوازده شمشیر را درست کرده و وقتی دیگ ذوب فلز سرد شده،این شمشیر در ته آن قرار داشته است:شمشیری با ظاهری ناب.بلند و باریک و برازنده.همچون سنگی نیز در زیر آب روان کشنده بود...

و در ادامه ی جلد یکم در فصل ۱۶ ام،کواث با چاندرین برخورد میکند و شمشیر سیندر را چنین توصیف می‌کند:یکی از مردها به عقب پرید و با شمشیری کشیده،بلند شد.شمشیرش رنگ پریده و ظریف بود.هنگام حرکت،هوا را با صداي خشکی می‌شکافت.مرا به یاد سکوت حاکم بر روزهای سرد زمستان می انداخت که نفس کشیدن سخت و همه چیز ساکن بود...

شمشیر سیندر مانند حماقت رنگ پریده است و هر دو شمشیرهایی بلند و ظریف ذکر می‌شوند...

آیا ممکن است که کواث به انتقام مرگ والیدنش،سیندر را کُشته باشد و شمشیر او را تصاحب کرده باشد؟

در جلد دوم و حضور کواث در نزد ایدم،وی صاحب شمشیری بلند و ظریف به همین رنگ می‌شود،اما زمانی که مورخ از او در فصل ۱۳۶ ام از ترس مرد خردمند،می‌پرسد که حماقت همان شمشیر سزیورا است که از ایدم گرفت،کواث پاسخ میدهد که نه آن نیست،و بر طبق گفته های مورخ،توصیفات قبضه ی سزیورا با حماقت متفاوت می‌باشد...

در فصل ۹۹ ام از ترس مرد خردمند،کثی به کواث می‌گوید که سیندر قاتل پدر و مادر اوست و این موضوع خشم کواث نسبت به سیندر را بیشتر می‌کند،و احتمال رویارویی دوباره و درگیری بین ایشان را در جلد سوم افزایش میدهد؛درگیری که میتواند به مرگ سیندر منجر شده و کواث را صاحب شمشیر وی کند...

هر چند که کواث احترام خاصی برای«حماقت»قائل است و زمانی که می‌بیند بست با شمشیر بدون احترام رفتار می‌کند،به او چنین می‌گوید:کواث با نگرانی فریاد زد«مواظب باش،بست!داری به بانو رو حمل می‌کنی،نه یه دختر دهاتی که تو مزرعه تابش بدی.»

اگر حماقت واقعا شمشیر سیندر بود،کواث اینچنین با احترام با آن رفتار میکرد؟با شمشیر قاتل والدینش؟

حقیقت پشت ماجرای سزیورا و حماقت چیست؟

آیا کواث،سزیورا را به ایدم بازگرداند یا اتفاق دیگری برای شمشیر افتاده است؟

شرح تصویر:سیندر

حاوی اسپویل جلد های یک و دو

#شاهکش

@lannister_hall
554 viewsedited  19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-05-10 13:11:42 ‍ #حقایق_کوتاه

پیش تر بارها به نافرمانی داسکندیل و جنونی که به خاطر آن سراغ پادشاه ایریس آمد اشاره کرده ایم...

اما حقیقتاً چه چیزی باعث می‌شود یک لرد به خود جرعت دهد تا پادشاه مملکت را اسیر کند؟

اکثر شایعات به همسر میری لرد دارکلین جوان اشاره دارند...

بر طبق گفته های استاد اعظم یاندل،بانو سرالا،شوهرش لرد دنیس دارکلین را متقاعد کرد تا از پادشاه ایریس درخواست امتیازات ویژه ای برای بندر تحلیل رفته اش کند،و زمانی که این درخواست توسط لرد تایوین رد شد،لرد دنیس از دادن مالیات سر باز زد و پادشاه را دعوت کرد تا به شهر بیاید و علارغم مشورت لرد تایوین،ایریس چنین کرد...

پادشاه به داسکندیل آمد اما اسیر و زندانی شد و ما به خوبی از نتیجه ی آنچه که پس از آن آمد آگاهیم...

برخی از محققان از سرالا در این زمینه حمایت میکنند و اصرار دارند که این حماقتِ خود دنیس دارکلین جوان بوده است که علیه پادشاهش عمل کرده...

اما اگر سرالا حقیقتاً پشت ماجرای نافرمانی شوهرش بوده باشد چه؟

در حدود سال ۲۸۶ ب.ف،دو شهر آزاد میر و تایروش وارد نبردی بر سر تجارت با ولانتیس شدند و لرد تایوین اصرار داشت که وستروس در این درگیری بی طرف باقی بماند،اما پادشاه ایریس سود وستروس را در فراهم کردن ادوات جنگی و طلا برای ولانتیس دید‌‌...

بانو سرالا یک زن میری بود و بعید نیست که نقشش در شورش همسرش به خاطر حمایت پادشاه ایریس از ولانتیس در این نبرد بوده باشد...

حقیقت امر هر چه که باشد،در میان دیوارهای داسکندیل سوخت و از بین رفت...

@lannister_hall
694 views10:11
باز کردن / نظر دهید
2021-05-10 10:48:34
«جوانمردی حقیقی چیه اگه مقام و مرتبه و بی باکی با نسبتی مناسب با هم مخلوط نشده باشن؟»

#دیالوگ فرینجیلا ویگو در بانوی دریاچه،جلد هفتم از مجموعه ی ویچر

@lannister_hall
646 views07:48
باز کردن / نظر دهید
2021-05-09 22:31:58 ‍ شب طولانی

پدیده ای طبیعی،حاصل جادو،یا هر دو؟

بی شک همه ی دوستانی که مجموعه ی نغمه ای از یخ و آتش را مطالعه کرده اند با شب طولانی آشنا شده اند...

یک دوره ی تاریکی و سرمای شدید که در حدود شش تا هشت هزار سال پیش از فتح ایگون رُخ داد و به اندازه ی یک نسل به طول انجامید؛داستان های عوام اظهار میدارند که بسیاری از فرزندانی که در ظُلمت شب طولانی متولد شدند،بی آنکه روشنایی روز را ببینند از دنیا رفتند...

اما شب طولانی تنها مهمانِ وستروس نبوده است...

این واقعه حتی در قلمرو روینار ها و یی تی نیز رُخ داد و باعث شد که رود روین یخ بزند و تاریکی همه جا را فرا بگیرد...

در یی تی اعتقاد بر این است که گناهان امپراطور blood stone(حجرالدم)باعث شب طولانی شد و خورشید چهره اش را از دید جهان پنهان کرد،تا آنکه قهرمانی با شمشیر آتشینش به جنگ تاریکی رفت و نور را بازگرداند...

و در شرق دور،آشائ در حاشیه ی سایه،قهرمانی با نام آزور آهای به این ظُلمت پایان داد...

همانطور که شاهد هستیم،اسناد تاریخی نشان میدهند که شب طولانی در چهار نقطه از جهان نغمه ثبت شده،و مدت آن همچون نامش بسیار به درازا کشیده و با خود سرما و یخبندان را نیز به دنبال داشته است...

استاد بزرگ نیکول در کتابش«حدود روز»سعی کرده تا تغییرات فصلی را با علم به اثبات برساند اما نتوانست نتیجه ی درستی ارائه دهد؛مطلب قابل ذکر در باب او و یافته های اساتید اَرگ،گرد بودن دنیای نغمه است که از آن با نام کره ی زمین یاد کرده اند...

اشاره کردیم که اطلاعات مربوط به شب طولانی در چهار نقطه ثبت شده است:وستروس،یی تی،روینار و آشائ...

چهار نقطه که سه آتش فشان در نزدیکی خود دارند:دراگون مونت در وستروس،چهارده شعله ی والیریا در نزدیکی روینار،و آتش فشان ماراهای در بین آشائ و یی تی...

در دنیای حقیقی،فوران ناگهانی چند ابر آتشفشان میتواند منجر به زمستان آتشفشانی گردد؛مطلب زیر توضیحات ناسا برای مانع شدن از فوران ابر آتشفشان هاست:

حدود ۲۰ ابرآتشفشان شناخته شده روی زمین وجود دارند که به طور میانگین هر صدهزار سال یک بار فوران می‌کنند.تصور می‌شود که یکی از اصلی‌ترین تهدیدهای فوران یک ابر‌آتشفشان خطر قحطی باشد که به دنبال یک زمستان آتشفشانی طولانی رخ می‌دهد و بشر نمی‌تواند برای جمعیت فعلی زمین غذای کافی تولید کند...

آیا این امکان وجود دارد که شب طولانی حاصل فوران تمامی آتش فشان ها و جمع شدن دودشان در سراسر کره ی زمینِ جهانِ نغمه بوده باشد؟

آتشی که ظهورش،یخ و سرما را به دنبال بیاورد؟

یا تنها جادو در بروز شب طولانی دخیل است؟

شرح تصویر:آدرها در شب طولانی...

@lannister_hall
937 viewsedited  19:31
باز کردن / نظر دهید
2021-05-09 13:33:07
خطر اسپویل پایان بندی مجموعه ی مه زاد

در وسط گل ها،دو پیکر را روی زمین دید...

وين ردای مه زادی،بلوز و شلوار همیشگی اش را به تن داشت...

الند نیز یونیفرم سفید و شنلی به تن داشت...

درحالیکه در میان گل ها بر روی زمین بودند،دست یکدیگر را در دست داشتند...

هردو مرده بودند...

خطر اسپویل پایان بندی مجموعه ی مه زاد


@lannister_hall
939 views10:33
باز کردن / نظر دهید
2021-05-09 11:03:56
حکومت متعلق به خودش بود؛سرسی قصد نداشت تا وقتی تامن به سن مناسب برسد آن را واگذار کند.«من صبر کردم،پس اونم میتونه.من نصف عمرم رو صبر کردم.»

او نقش دختر وظیفه شناس،عروس خجالتی و همسر قانع رو بازی کرده بود.او دست مالی کردن های مستانه رابرت،حسادت های جیمی،تمسخرهای رنلی،وریس و پوزخندهایش و دندان ساییدن های بی انتهای استنیس را تاب آورده بود...

او با جان آرین،ند استارک و برادر کوتوله یِ قاتلِ پستِ خیانتکارش ستیز کرده و در تمام مدت به خودش وعده داده بود که روزی نوبت او خواهد شد...

«اگه مارجری تایرل خیال کرده میتونه توی روز روشن من رو فریب بده،واقعا بهتره تجدید نظر کنه.»

#دیالوگ
افکار سرسی لنیستر در ضیافتی برای کلاغ ها

@lannister_hall
927 viewsedited  08:03
باز کردن / نظر دهید
2021-05-08 22:31:36
‍ نامگذاری بخش دوم و آخر نام ها ما را شکل می‌دهند و ما نام ها را(دیالوگ استاد الودین در فصل ۱۲ ام از ترس مرد خردمند) نامگذارای به دو روش انجام میگیرد:نخست کسانی که با تحقیق،پژوهش و آموزش می‌توانند نام ها را فرا بگیرند،که این روش در دانشگاه قدیمی تدریس…
959 views19:31
باز کردن / نظر دهید
2021-05-08 16:27:12
#حقایق_کوتاه

برخی محققین اظهار داشته اند که اژدهاسالاران تمامی مذاهب را به شکلی یکسان،نادرست می‌دانستند،و باور داشتند که خودشان از هر خدا و الهه ای قدرتمندترند...

ایشان کشیشان و معابد را یادگارِ دورانِ نخستین می‌دیدند،که هرچند برای تسکین دادن برده ها،وحشی ها و فقرا مفید بودند،چرا که به آنان وعده ی آمدن زندگی بهتری می‌دادند...

به علاوه،فراوانی خدایان کمک می‌کرد که رعایایشان از یکدیگر جدا باشند،و شانسی برای اتحاد زیر پرچم یک دین واحد،برای سرنگون کردن اربابان بالا دستشان،نداشته باشند...

برای ایشان،بردباری دین داران،عنصری در جهت بود حفظ صلح در سرزمین های تابستان طولانی بود...

البته که دین هایی بودند که توسط اژدهاسالاران ممنوع اعلام شدند؛مذهب هفت آندال ها از این دسته بوده است...

@lannister_hall
109 views13:27
باز کردن / نظر دهید