Get Mystery Box with random crypto!

Casterly_rock

لوگوی کانال تلگرام lannister_hall — Casterly_rock C
لوگوی کانال تلگرام lannister_hall — Casterly_rock
آدرس کانال: @lannister_hall
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 1.36K
توضیحات از کانال

🦁HEAR ME ROAR👑
❄️کانالی برای تمامی دوستداران فانتزی،علمی تخیلی و وحشت🔥
ارتباط با ادمین:
@Shahsavare_ghraib
پیام ناشناس:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-339802-fF3I6Ib
📎پیام سنجاق شده رو چک کنید...

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 106

2021-05-01 22:30:46 ‍ مطالب زیر حاوی اسپویل جلد های اول و دوم مجموعه ی شاهکش هستند

ایمیر
بخش اول

بر طبق داستان اسکارپی که در فصل های ۲۶ و ۲۸ ام از نام باد به شرح شان پرداخته شد،سیلتوس پس از غارت و نابودی شهر میرتارانیل،با همراهی تعدادی از رواک ها(بازماندگان امپراطوری ارگن از جنگ خلقت)محفل ایمیر را بنیان نهاد تا بر علیه هالیاکس و چاندرینش مبارزه کند(ایمیر اهداف دیگری نیز داشته اند)

در پست های پیشین شرح پایه گذاری ایمیر را توضیح دادیم:
https://t.me/lannister_hall/1017

بر طبق گفته های استاد لورن در فصل ۳۸ ام از نام باد،ایمیر شوالیه های کلیسای تهلین بوده اند که تقبیح می‌شوند،و لورن از کواث میخواهد که در باب ایمیر و چاندرین تحقیق نکند،که همین موضوع باعث می‌شود تئوری ای به وجود بیاید که استاد لورن را از ایمیر بدانیم(محفل انسانی ایمیر)که در پست های پیشین به توضیح این مطالب نیز پرداخته ایم:
https://t.me/lannister_hall/1068

بر طبق فصل ۳۵ام از ترس مرد خردمند،بر روی کوزه ای که خانواده ی ماتن آن را در گورپشته پیدا کردند،نقش یک ایمیر بود که سعی میکرد تا مانع چاندرین شود...

در فصل ۲۳ ام از ترس مرد خردمند،آوری به کواث میگوید که شبیه ایمیر شده است،یکی از سیریدی ها(ciridae)؛کواث از این حرف آوری بسیار متعجب میگردد،اما نمی‌تواند هیچ اطلاعاتی از او در باب ایمیر به دست آورد...

شمار اعضای ایمیر پیش از تقبیح توسط کلیسا،به حدود سه هزار تن میرسیده اما ایشان پس از منحل شدن،ناپدید شدند و بیشتر اطلاعات مربوط بهشان نیز گُم شده است...

شعار محفل انسانی ایمیر«برای خیر بزرگ تر»است،که معرف تصمیماتی است که ایشان برای مصلحت مردم می‌گیرند...

اعضای محفل،خالکوبی های خاصی دارند که به آنان خال کوبی سیریدی گفته می‌شود...

به نظر میاید که محفل انسانی ایمیر توسط کلیسای تهلین در نخستین روزهای امپراطوری آتوران به وجود آمد و ایشان از قدرت قضایی خیلی زیادی برخوردار بودند،اما محفل حقیقی چیزی فراتر است...

ادامه دارد...

شرح تصویر:نماد محفل ایمیر،برج سوخته ی میرتارانیل

#شاهکش

@lannister_hall
562 viewsedited  19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-05-01 14:22:49 ‍ ‍ آیا دنریس در طی کتاب ها دیوانه میشود؟

بخش دوم

نخستین همسر او کال بزرگ دوتراکی بود:کال دروگو:مردی که در ابتدا بسیار خشن با دنریس رفتار میکرد؛این ازدواج باعث شد تا دنریس به سندروم زن کتک خورده دچار شود؛هم از برادرش کتک میخورد و هم سو استفاده جنسی توسط شوهرش...

دنریس پس از مرگ دروگو که برایش بسیار سنگین بود،آخرین حامی اش را از دست داد و قدم به درون آتش گذاشت؛او پس از مرگ دروگو به اختلال استرس پس از سانحه دچار شد،که سندورم زن کتک خورده نیز،زیر شاخه ای از آن است.‌..

همچنین او به سندروم استکهلم نیز دچار است:که برای افرادی اتفاق می‌افتد که گروگان گرفته شده اند و با گروگان گیر خود حس همزاد پنداری و نزدیکی پیدا می‌کنند و نسبت به خانواده ی خود احساسات منفی پیدا میکنند؛نظیر دنریس که نسبت به ویسریس که عضو خانواده اش بود رفتار منفی پیدا کرد و نسبت به دروگو که گویی خریدار و گروگانگیر وی بود احساسات مثبت پیدا نمود...

ویسریس در طی بچگی شان همواره او را تحقیر میکرد و از رشادت های ریگار و برتری خودش و ریگار نسبت به دنریس میگفت که در نهایت باعث ایجاد عقده ی حقارت در او شد...

در کتاب های دوم و سوم و پنجم ما شاهد افسردگی دنریس و تحت تاثیر اختلال پس از سانحه بودنش هستیم و دوری شدید او‌ از رابطه ی جنسی و نداشتن یک همدم که ناگهان با بوسه ی جوراه مورمنت در کشتی بالریون،او دوباره به خود میاید،و نیاز شدیدی به رابطه در خود میبینید و نیمه شب به ور رفتن با خود روی آورده،و در آینده نیز یکی از کنیزانش را به تخت میبرد...

افرادی که ناگهان از رابطه ی جنسی برای مدت زیادی دور بمانند می‌توانند دچار افسردگی و بیماری های روانی دیگری نیز شوند...

در نهایت ما شاهدیم که مارتین تمام مهره های شطرنج را به گونه ای چیده که دنریس را به سوی دیوانگی سوق دهد...

آیا حقیقتا چنین فردی دیوانه نمیشود؟

میتوان گفت به احتمال زیاد،ما شاهد شهبانوی دیوانه در جلد ششم خواهیم بود‌‌...

@lannister_hall
78 views11:22
باز کردن / نظر دهید
2021-05-01 09:43:28
از اساطیر خوشم می‌آمد،داستان بزرگسال ها نبودند،داستان بچه هام نبودند،بهتر از همه ی این ها بودند...

فقط بودند...

داستان های بزرگسال ها بی معنی بودند و آغاز بسیار کندی داشتند.این احساس را در من به وجود می‌آوردند که راز هستند،رازهایی افسانه ای و فراماسونری برای بزرگسال ها...

چرا بزرگسال ها نارنیا نمی‌خواندند،یا از جزیره های دورافتاده ای که قاچاقچی و پری های خطرناک داشت؟»

#دیالوگ
اقیانوس انتهای جاده اثر نیل گیمن

@lannister_hall
135 views06:43
باز کردن / نظر دهید
2021-04-30 22:30:38
معرفی جالبی برای مجموعه ی مه زاد با استفاده از سایر اقتباس های فانتزی...

جیمی لنیستر(نیکلای کاستر والدو)در نقش کلسییر...

و تیدا(الی آیونایدیس)از سریال به سوی سرزمین های بد،در نقش وین...

لینک مشاهده در یوتیوب:




@lannister_hall
243 viewsedited  19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-04-30 13:47:29 ‍ #حقایق_کوتاه

فتح دره و کوهستان توسط آندال ها سال های زیادی طول کشید؛نخستین انسان ها موفق شدند پیروزی های فراوانی در برابر مهاجمین به دست آوردند،اما در نهایت،واپسین پادشاه نخستین انسان های دره که با نام روبار رویس دوم شناخته می‌شود،در نبرد هفت ستاره مقابل سر آرتیس آرین،شهسوار شاهین قرار گرفت...

بر طبق نغمه های آوازه خوانان،روبار رویس و مردانش موفق شدند شش هجوم آندال ها را در این نبرد عقب برانند،اما زمانی که هفتمین یورش در حال فروپاشی بود و پیروزی در چنگ نخستین انسان ها،آرتیس آرین و شوالیه های سواره اش،از پست سر و از طریق راهی مال رو به قوای نخستین انسان ها حمله کردند و نهضت ایشان را در هم شکستند...

پادشاه روبار رویس هم به خاک افتاد،هرچند ده ها تن از دشمنانش را نیز با خود به گور بُرد...

دست کم چهارده خاندان از بزرگان نخستین انسان ها در این نبرد منقرض شدند و باقی نظیر رویس ها و ردفورت ها و ...،به زور زانو زدن و تسلیم گروگان به بقای خود ادامه دادند...

پس از رسیدن خبر پیروزی آندال ها به شرق،کشتی های بیشتری از راه رسید که در دره ساکن شدند و زمین های نخستین انسان ها از ایشان گرفته شد تا به آندال های تازه از راه رسیده واگذار گردد...

اغلب نخستین انسان ها به غرب رانده شدند؛به سوی کوهستان های ماه و به مردمانی تبدیل گشتند که اکنون با نام قبایل کوهستانِ ماه می‌شناسیم...

رویس ها در طی تاریخ توانستند بار دیگر جایگاهی بلند بالا را در میان اربابان دره به دست آوردند و به عنوان دومین خاندان بزرگ دره شناخته شوند...

@lannister_hall
342 viewsedited  10:47
باز کردن / نظر دهید
2021-04-30 10:14:13
«به بدترین توهین ها لبخند بزن و به توهین های جزئی تشر.اینگونه هیچ‌ مردی نمی‌تواند از قلبت با خبر شود»

#دیالوگ
روح امپراطور اثر برندون سندرسون

معرفی اثر
https://t.me/lannister_hall/1106
121 views07:14
باز کردن / نظر دهید
2021-04-29 22:30:45 ‍ بررسی‌ جزئیات مجموعه ی سرگذشت شاهکش

حاوی اسپویل جلد های یک و دو

در فصل دوم از ترس مرد خردمند،کواث برای مانع شدن از پیوستن آرون به ارتش،هویت خود را برای او فاش میکند و قول می‌دهد که اگر پسرک به ارتش نپیوندد،داستان خودش را برای او تعریف کند...

هرچند پسرک نمیپذیرد که کوت،کواث باشد اما نکات جالبی را عنوان می‌کند:در اینجا آرون به ردای بی رنگ،شمشیر،و انگشترهای کواث اشاره میکند...

مورخ در اینجا میگوید که ردای بی رنگ برای تابورلین والا بوده و کواث ردای سایه داشته است...

آرون شمشیر کواث را کایسرا به معنای شاعر کُش می‌نامد؛نامی که کواث از شنیدنش متعجب میشود،درحالی که کواث نام شمشیری که در مهمانخانه آویزان کرده را حماقت گذاشته...

در پست های گذشته به شاعر بودن آمبروز و قتل احتمالی اش توسط کواث اشاره کردیم:

https://t.me/lannister_hall/1051
https://t.me/lannister_hall/1293

آیا ممکن است که شمشیر کواث به خاطر کشتن آمبروز به شاعر کُش معروف شده باشد؟(کواث در اواخر کتاب دوم صاحب یک شمشیر خاص می‌شود...)

همچنین یکی از شاهان قلمروهای کوچک(این قلمرو در میان کامن ولث و وینتاس قرار گرفته)شاه شاعر نامیده میشود و شاید شمشیر کواث به خاطر کُشتن او باشد که شاعر کش نام گرفته و همچنین لقب شاهکش کواث نیز از همینجا آمده...

شاه شاعر در اواسط جلد دوم معرفی می‌شود اما خیلی کم به او پرداخته شده و احتمال حضورش در جلد سوم نیز زیاد نیست...

یا ممکن است حقیقت به کل چیز دیگری باشد...

شرح تصویر:فراخواندن نام باد توسط کواث در خشمش از آمبروز

حاوی اسپویل جلد های یک و دو

#شاهکش

@lannister_hall
264 viewsedited  19:30
باز کردن / نظر دهید
2021-04-29 12:45:05 ‍ آیا دنریس در طی کتاب ها دیوانه میشود؟

این سوالی است که بسیاری از طرفداران از خود می‌پرسند:آیا ما شاهد شهبانوی دیوانه در پایان کتاب ها خواهیم بود؟

میشود گفت بله به احتمال زیاد؛در زیر به دلایل دیوانگی دنریس خواهیم پرداخت:

«هر بچه ای میدونه که تارگرین ها همیشه خیلی نزدیک به لبه پرتگاه دیوانگی میرقصیدن.پدرت اولی نبود؛پادشاه جهریس یه بار به من گفت دیوانگی و بزرگی دو روی یک سکه ان.اون میگفت هر وقت یه تارگرین به دنیا میاد،خدایان سکه میندازن و دنیا نفسش رو حبس میکنه تا ببینه چطور فرود میاد»
سر باریستان سلمی به دنریس تارگرین در کتاب یورش شمشیرها

خب آیا میتوان یکی از علل اصلی دیوانگی تارگرین ها را حدس زد؟باید بگوییم بله؛ازدواج با محارم دلیل اصلی آن است...

ازدواج های نزدیک به خصوص محارم باعث بیماری های جسمی و روانی مختلفی از تولد کودک ناقص تا اسکیزوفرنی و افسردگی و...میشود که میتوان گفت شاهد چنین بیماری هایی در تارگرین ها در طی تاریخ بوده ایم...

و اما چرا دنریس دیوانه می‌شود؟دنریسی که تاکنون تا حدی سالم مانده و مانند پدرش ایریس یا برادرش ویسریس نشده است؟

در پاسخ به این سوال باید گفت نه ایریس و نه ویسریس از ابتدا چنین نبوده اند؛ایریس شاهزاده ی باهوشی بود که میتوانست به شاهی عالی بدل گردد،اما همچنین از کاسه لیسان و زنان جوان زیبا استقبال میکرد و معشوقه های فراوانی داشت و حسادتش به تایوین لنیستر و در نهایت زندانی شدنش در داسکندیل،عواملی بودند که به دیوانگی او انجامیدند...

در کتاب دنیای یخ و آتش گفته شده که:حتی دانا ترین افراد نیز انتظار نداشتند که ایریس دوم با گذشت زمان به نام پادشاه دیوانه شناخته خواهد شد...

حال به شرح زندگی دنریس بپردازیم:متولد شده در دود و نمک دراگون استون در طوفانی عظیم،فرارش در آغوش ویسریس به اسوس و زندگی اش در سایه ی برادری پارانوئید که تاثیر زیادی بر او داشت...

ویسریس پس از آواره شدن در اسوس همواره در سفر و فرار بود و معتقد بود که قاتلان رابرت براثیون در تعقیب شان هستند و این ترس و شک را در دل دنریس نیز ایجاد میکرد:از رفتارهای ویسریس در کتاب ها میتوان نتیجه گرفت که وی به سه اختلال:پارانوئید،اضطراب اجتماعی و دو‌قطبی دچار بوده است،و همینطور تغییرات خلقی داشت که ناگهان شروع به کتک زدن و تحقیر دنریس میکرد و در آخر نیز او را فروخت تا ارتشی از سواران دوتراکی را به دست آورد و هفت پادشاهی را فتح کند...

در نهایت ویسریس به خاطر تهدید کردن دنریس و فرزندش توسط کال دروگو کشته شد؛دنریس تنها عضو از خانواده اش را از دست داد و هیچ واکنشی به مرگ او نداشت؛هرچه که باشد ویسریس برادر او بود و سالهای زیادی را با یکدیگر گذرانده بودند،و باید کمی احساس تاسف از سوی دنریس برای برادرش وجود میداشت؛اما ما هیچ واکنشی از او نداشتیم...

در اینجا میتوان از واکنش دنریس نسبت به مرگ ویسریس نتیجه گرفت که او به اختلال بی حسی دچار است که این اختلال از نشانه های اختلال اسکیزوفرنی است که در کودکان حاصل از ازدواج فامیلی به وفور دیده میشود...

همچنین دنریس به خاطر آزار و اذیتهای دوران کودکی اش توسط ویسریس،به اختلال سلوک نیز دچار شده است که بعضی اوقات شامل انفجار خشم او هستیم:مانند به میخ کردن ۱۶۳ ارباب گناهکار و بی گناه؛که در این حالت نیز فکر میکرد کار درست را انجام داده اما بعدها متوجه شد که در اشتباه بوده است...

ادامه دارد...

@lannister_hall
62 viewsedited  09:45
باز کردن / نظر دهید
2021-04-29 10:11:22
با بالا رفتن سن،ما تبدیل به پدرومادرمان می شویم؛زندگی طولانی می‌کنیم و چهره های مختلفی در طول زمان برایمان تکرار می‌شود...

بعضی وقت ها که در آینه نگاه می کنم چهره ی پدرم را می‌بینم،نه خودم را،و لبخندهایی را که قبل از بیرون رفتن در آینه به خودش میزد به خاطر می‌آورم.که با تایید به تصویر خودش می‌گفت«خوبه. خوش قیافه ای.»

#دیالوگ
اقیانوس انتهای جاده اثر نیل گیمن

@lannister_hall
129 views07:11
باز کردن / نظر دهید
2021-04-28 22:32:18 ‍ بررسی‌ جزئیات مجموعه ی سرگذشت شاهکش

حاوی اسپویل جلد های یک و دو

در فصل دوم از ترس مرد خردمند،بست با شاخه های درخت راج تاج هایی درست می‌کند تا مانع از تسخیر شدن توسط رقصندگان پوستی شود که یک موجود مانند ایشان در فصل ۸۸ ام از نام باد به مهمانخانه آمده بود...

برطبق یکی از داستان هایی که بست شنیده،صدها سال پیش محفل سیث برای شکار رقصندگان پوست،با تاجی از بوته ی راج راهی نبرد می‌شدند،اما مطمئن نیست که این راهکار عمل کند...

همچنین بست به مورخ می‌گوید که به شاخه ها گرامری«Grammarie»اضافه می‌کند تا بوته ها برای مدت بیشتری سبز بمانند...

در اینجا سوال پیش می‌آید که گرامری چیست؟

بر طبق داستان کوتاه درخت صاعقه که در باب بست می‌باشد،گرامری یکی از جادوهای مردمان فی است که در واقع مهارت ساخت چیزهای مختلف است...

برای مثال یک فی در صورت توانا بودن در گرامری،میتواند سایه را به دام بیاندازد تا از آن یک ردای سایه ببافد(با ردای سایه در اواسط کتاب آشنا خواهیم شد)

یا میتوان از گرامری برای قدرتمند تر کردن آتش استفاده کرد...

و بی شمار کاربرد های دیگر...

علاوه بر گرامری،مهارتی به نام گلاموری نیز وجود دارد که در آینده به آن خواهیم پرداخت...

گرامری مهارتی برای شکل دادن اشیا است...

و گلاموری،تغییر ظاهر اشیا...

شرح تصویر:کواث و بست

حاوی اسپویل جلد های یک و دو

#شاهکش

@lannister_hall
64 views19:32
باز کردن / نظر دهید