Get Mystery Box with random crypto!

Casterly_rock

لوگوی کانال تلگرام lannister_hall — Casterly_rock C
لوگوی کانال تلگرام lannister_hall — Casterly_rock
آدرس کانال: @lannister_hall
دسته بندی ها: ادبیات
زبان: فارسی
مشترکین: 1.36K
توضیحات از کانال

🦁HEAR ME ROAR👑
❄️کانالی برای تمامی دوستداران فانتزی،علمی تخیلی و وحشت🔥
ارتباط با ادمین:
@Shahsavare_ghraib
پیام ناشناس:
https://t.me/BiChatBot?start=sc-339802-fF3I6Ib
📎پیام سنجاق شده رو چک کنید...

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

2

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 107

2021-04-28 15:31:58
«زمان هایی هست که یه نفر باید کمک تاریکی رو واسه ی محدود نگه داشتن تاریکی بزرگتر بپذیره»

#دیالوگ گائوتونا در روح امپراطور

معرفی اثر
https://t.me/lannister_hall/1106
139 views12:31
باز کردن / نظر دهید
2021-04-28 10:24:07 ‍ #حقایق_کوتاه

خصومت میان لرد تایوین و پادشاه ایریس چنان مشهور است که نیاز نیست دوباره به آن پرداخته شود،اما شاید بهتر باشد نقطه ی اوج آن را ذکر کنیم...

در سال ۲۸۱ ب.ف و پس از مرگ سر هارلان گرندیسون از گاردپادشاهی،پادشاه ایریس نشسته بر تخت آهنین اعلام کرد که قصد دارد سر جیمی لنیستر،پسر ارشد و وارث لرد تایوین را به انتصاب گارد محافظینش در بیاورد...

سر جیمی قرار بود به زودی با لایسا تالی از ریورران ازدواج کرده و دو قلمرو را با یکدیگر متحد کند،اما پادشاه با این کار وارث تایوین را از او دزدید..‌.

نقل شده که پس از این انتصاب،لرد تایوین زانو زد و از پادشاه برای افتخاری که نصیب خاندانش شده تشکر کرد،اما همچنین اجازه خواست تا به دلیل کسالت از مقام دست پادشاه کناره گیری کند،و در نهایت نیز پادشاه اجازه داد...

ایریس و تایوین از بچگی با هم آشنا و دوست بودند و این تایوین بود که ایریس را در نبرد شاهان نُه پنی به شوالیه گری نائل کرد،و در کنار یکدیگر بیست سال بر هفت پادشاهی حکومت کردند،اما دوستی شان پایان تلخی داشت،چرا که ما از قتل عام عروس و نوه های شاه و غارت قدمگاه در طی شورش رابرت به دست تایوین آگاهیم...

گمانه زنی هایی وجود دارد که این سرسی لنیستر بود که در انتصاب جیمی به عنوان عضوی از گارد شاه دست داشت اما مشخص نیست که وی چگونه اینکار را کرد...

@lannister_hall
97 viewsedited  07:24
باز کردن / نظر دهید
2021-04-27 22:31:40
کوزه ی چاندرین...

توضیحات تکمیلی به زودی...

#شاهکش
@lannister_hall
251 views19:31
باز کردن / نظر دهید
2021-04-27 16:13:15 ‍ ‍ ‍ معرفی رمان های فانتزی

رمان تک جلدی«کتاب گورستان»

نویسنده:نیل گیمن

منتشر شده توسط:انتشارات پریان و افق

به دنبال ایده ای جدید در یک داستان با پرداختی عالی میگردید؟کتاب گورستان آن چیزی است که میخواهید...

اثری به غایت قدرتمند از نویسنده ی مشهور و بزرگ،نیل گیمن که پیش تر به معرفی کتاب«اقیانوس انتهای جاده»ی او پرداختیم...

این کتاب داستان کودکی است به نام«نوبادی اوونز»که پس از به قتل رسیدن خانواده اش،به دست مردگان و ارواح بزرگ می‌شود...

این کتاب برنده جایزه هوگو در سال ۲۰۰۹ به عنوان بهترین داستان بلند و برنده جایزه لوکاس در همین سال به عنوان بهترین رمان نوجوان شده است...

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم[در حاشیه ی گورستان جادوگری دفن شده بود،این را همه می‌دانستند.باد تا جایی که یادش می‌آمد خانم اوونز همیشه به او گفته بود از آن نقطه ی جهان دوری کند.باد می پرسید«چرا؟»خانم اوونز می گفت«برای یک جسم زنده مناسب نیست.رطوبت آنجا زیاد است.عملا یک باتلاق است.ممکن است در آنجا بمیری.»خود آقای اوونز بیشتر از حرف زدن طفره می‌رفت و کمتر وارد تخیلات میشد.فقط می‌گفت«جای خوبی نیست.»گورستان به معنای واقعی در پای ضلع غربی تپه به انتها می‌رسید،زیر درخت کُهنسال سیب،با حصاری از نرده های آهنی قهوه ای از زنگ زدگی که نوک نیزه مانند و تیزی داشت،اما در سوی دیگر زمین بایری پر از گزنه و علف هرزه،تمشک جنگلی و ضایعات پاییزی قرار داشت و باد که در کل بچه ی مطیعی بود،از بین میله ها رد نمی‌شد،اما به آنجا می‌رفت و به آن سو نگاه میکرد.می دانست تمام ماجرا را برایش تعریف نکرده اند،و همین ناراحتش میکرد...]

میخواهید به درون گورهای شخصیت های تاریخی سفر کنید؟با غول های مُردار خوار از دروازه ها بگذرید و به شهر باستانی شان بروید؟بر پشت تازی خدا در جهنم سواری کنید...؟همه ی این ها ماجراجویی ها در گورستان به انتظار شما نشسته اند...

نکته ی قابل توجه و مشترک در باب این اثر و اقیانوس انتهای جاده،وجود اعضای خانواده ی همپستاک است که در هر دو کتاب،نقش مهمی ایفا میکنند...

این اثر از دو انتشارات افق و پریان ترجمه شده و هر دو نشریه نیز ترجمه ی خوبی ارائه داده اند...

در صورت تمایل به تهیه ی نسخه ی الکترونیک،میتوانید از نرم افزار طاقچه خریداری و مطالعه فرمائید...

روزی پاتریک راتفوس نویسنده ی رمان سرگذشت شاهکش،کتاب صوتی گورستان را برای پسر نوجوانش در ماشین پخش کرد،و علارغم اینکه فرزندش به گوش دادن داستان صوتی در ماشین علاقه مند نبود،عاشق آن شد؛وی به پدرش گفت که با صدای گیمن و نثرش می‌تواند تمام رمان را به صورت یک فیلم در ذهن خود پردازش کند...

همچنین این اثر نقدهای مثبت بسیار بیشتری نیز از منتقدان دریافت کرده است...

شرح تصویر:کتاب گورستان،اثر نیل گیمن

#کتاب

@lannister_hall
278 viewsedited  13:13
باز کردن / نظر دهید
2021-04-27 10:52:30
«کتاب ها را دوست داشتم چرا که مطمئن تر از آدم ها هستند»

#دیالوگ
اقیانوس انتهای جاده اثر نیل گیمن

معرفی اثر:
https://t.me/lannister_hall/1240

@lannister_hall
301 viewsedited  07:52
باز کردن / نظر دهید
2021-04-26 22:32:14 ‍ بررسی‌ جزئیات مجموعه ی سرگذشت شاهکش

حاوی اسپویل جلد یکم

در طی کتاب،ما بارها شاهد قدرت های زیاد کواث در سرگذشتی که وی از خودش نقل می‌کند و داستان هایی که کاب پیر و مورخ شنیده اند میباشیم،و چند مورد از این قدرت نمایی ها را در زمان حال نیز دیده ایم،اما در برخی مواقع نیز شاهد بوده ایم که کواث نمی‌تواند از قدرت هایش استفاده کند...

در فصل چهارم از نام باد،کواث به تنهایی و تنها با یک چماق آهنین در برابر پنج اسکریل خطرناک(موجوداتی به شکل عنکبوت های غول آسا)می‌ایستد و همه را از بین می‌برد؛کاری که بست آن را در فصل پنجم،دیوانگی تلقی میکند...

همچنین در فصل سیزدهم از نام باد،بست سعی میکند به مورخ حمله کند اما کواث به سادگی جلویش را می‌گیرد؛باید خاطر نشان کنیم که بست بسیار قدرتمند است و در فصل ۸۸ام از نام باد،شاهد درگیری او با آن موجود رقصنده ی پوست بودیم...

و همچنین در فصل ۶ام از نام باد،کواث دستش را مُشت می‌کند و یک بطری شراب در فاصله ای نزدیک می‌شکند...

اما همچنین ما شاهدیم که در برخی مواقع در زمان حال،قدرت های کواث کار نمی‌کنند:مثل درگیری فصل ۸۸ام در نام باد با آن موجود رقصنده پوست مانند،که کواث سعی کرد با همسانی به آتش بکشدش اما ناموفق بود...

یا موارد دیگری که در جلد دوم نیز اشاره میشود...

بست در فصل ۹۲ به مورخ می‌گوید که کواث خود واقعی اش را فراموش کرده اما چرا؟

پاسخ احتمالی این سوال و علت غیرارادی شدن قدرت های کواث را در آینده و در بررسی های جلد دوم ارائه خواهیم کرد...

شرح تصویر:کواث در برابر اسکریل ها

حاوی اسپویل جلد یکم

#شاهکش

@lannister_hall
229 viewsedited  19:32
باز کردن / نظر دهید
2021-04-26 18:18:20 ‍ #حقایق_کوتاه

شهر آزاد لوراث توسط والیریایی ها بنا نشده است؛هزاران سال پیش نژادی مرموز به نام مارپیچ سازان شهر را بنا کردند و این سازه های پیچیده و پراکنده را در سرتاسر جزایر محدوده ی لوراث برپا ساختند،و ناگهان از تاریخ محو شدند...

شهر نژادهای عجیب دیگری نیز بر خود دید تا آنکه آندال ها شهر را به زیر سلطه ی خود در آوردند و مردمان پر مو را که ساکن شهر شده بودند به نام هفت قتل عام کردند...

آندال ها برای یک هزاره درگیر جنگ داخلی با خود بودند تا آنکه جنگ سالاری با نام کارلون بزرگ ظهور کرد و پس از بیست سال نبرد توانست بیشتر آندال ها را تحت فرمان خود درآورد و از لوراث بر پادشاهی خود حکومت کند..

و بهتر بود که در لوراث باقی می‌ماند...

کارلون به جنوب لشکر کشید و با شهر آزاد نوروُس وارد جنگ شد،و این دختر والیریا نیز از ملک موروثی کمک خواست...

و اژدهایان آمدند...

یکصد اژدها بر سر آندال ها آتش ریختند و کارلون و سپاهش را سوزاندند و سپس آتش و خون را به لوراث برده و آن را ویران کردند...

نقل شده که آتش اژدهایان هیچکس را در لوراث زنده نگذاشت و شهر تا یک قرن بعد متروکه بود تا آنکه در حدود هزار سال پیش از فاجعه ی تقاص،والیریایی ها در جزایر لوراث سکنی گزیدند...

آندال های باقیمانده رفته رفته به وستروس کوچ کردند...

@lannister_hall
97 viewsedited  15:18
باز کردن / نظر دهید
2021-04-26 12:33:36
«نمیدونم چقدر طول کشید ولی مطمئنم ماه ها توی یه سلول به اندازه ی یه کُمد نگهم داشته بودن.اونقدر کوچیک بود که نمیشد توش ایستاد یا حتی با پاهای باز نشست.توی هر وضعیتی به خودم پیچیده بودم و بدنم خم شده بود و عذاب می‌کشیدم.ساعت های بی پایان رو توی تاریکی مطلق و توی گرمای طاقت فرسا گذروندم.توی کثافت خودم زانو زده بودم و میلولیدم و جیغ می کشیدم و برای هوای تازه نفس نفس می زدم...

برای آبی التماس میکردم که زندان بان ها از لای نرده ها برام می‌ریختن تو سلول،هرچند که بعضی وقت‌ها هم میشاشیدن و من ازشون ممنون میشدم.از اون موقع تا حالا قد راست نکردم.هیچ نمیدونم چطور شد که عقلم رو از دست ندادم.»

گلوکتا چند لحظه به جمله ی آخرش اندیشید و ادامه داد«شاید هم از دست داده باشم...»

#دیالوگ بازپرس گلوکتا در واپسین نبرد پادشاهان«جلد سوم از مجموعه ی #نخستین_قانون»

@lannister_hall
125 viewsedited  09:33
باز کردن / نظر دهید
2021-04-26 10:02:01
تخت باستانی شاهان شمال

@lannister_hall
166 views07:02
باز کردن / نظر دهید
2021-04-25 22:30:29 ‍ بررسی‌ جزئیات مجموعه ی سرگذشت شاهکش

حاوی اسپویل جلدهای یک و دو

در فصل ۲۳ام از نام باد،تراپیس به تعریف داستان تهلو و رویارویی اش با شیاطین میپردازد...

در این داستان،تهلو با پتک آهنین انسان ها را کتک میزند و شیاطینی که بدن انسان ها را تسخیر کرده بودند،قربانیان خود را رها کرده و شروع به فرار میکنند؛از این موجودات در کتاب مسیر نیز نامبرده شده است...

همچنین در فصل ۸۸ از نام باد،یک سرباز مزدور وارد مهمانخانه ی ویستون می‌شود و به افراد حمله میکند اما بست می‌تواند او را شکست داده و بُکُشد؛این سرباز احتمالا توسط یک موجود به نام رقصنده ی پوست کنترل میشد،که درون بدن افراد میروند و آنان تحت اختیار خود می‌گیرند...

رقصندگان پوست شباهت بسیار زیادی با همان شیاطینی دارند که تهلو با ایشان مبارزه کرد و شکستشان داد و،به احتمال همان ها بوده اند که در زمان جنگ خلقت افراد را کنترل میکردند...

در فصل دوم از کتاب ترس مرد خردمند،بست اشاره میکند که چند صد سال پیش،سیث ها آخرین باقی مانده های رقصندگان پوست را شکار کرده اند(سیث ها محفلی قدرتمند در میان مردمان فی هستند که هالیاکس در فصل ۱۶ام از نام باد به ایشان اشاره کرد و در آینده بیشتر به آنان خواهیم پرداخت)

در همین فصل اشاره میشود که این موجودات کنترل کامل بدن قربانی خود را میگیرند و حتی آهن نیز زمانی که کنترل فردی را دارند زیاد بهشان اثر نمیکند،و به شکل دود و سایه دیده می‌شوند...

پس بر طبق گفته های بست،آخرین رقصندگان پوست نیز شکار شده اند،و حتی خود بست نیز چیزی جز افسانه های پریان از ایشان نمیداند،پس چگونه رقصندگان پوست بازگشته اند؟

بست در فصل ۸۸ ام ار نام باد خاطر نشان می‌کند که شاید این موجود حتی رقصنده ی پوست نیز نبوده و شاید چیز متفاوتی بود،چیزی که بست نمیشناخت...

هر چند بست مطمئن نبود که این موجود یک رقصنده ی پوست بوده یا نه اما اقدامات لازم برای رویارویی با رقصندگان پوست را در فصل دوم انجام میدهد؛وی معتقد بود که این موجود اهل مِیل بوده است؛جایی دور و ناشناخته در فی...

آیا این احتمال وجود دارد که تعدادی از ایشان نیز در پشت درهای سنگ زندانی بوده و اکنون آزاد شده اند؟

یا شاید توسط موجودی دیگر خلق شده اند؟


شرح تصویر:بست و کواث در مهمانخانه ی ویستون

حاوی اسپویل جلد های یک و دو

#شاهکش

@lannister_hall
179 viewsedited  19:30
باز کردن / نظر دهید