استخوان در زخم تاریخ! حالا که میر حسین موسوی پس از چند سال ی | آوای خرد(مجتبی لطفی)
استخوان در زخم تاریخ!
حالا که میر حسین موسوی پس از چند سال یک بیانیه مهم منتشر کرده است، چگونگی واکنش اصولگرایان برایم جالب بود. دو نکته مهم در بیانیه میرحسین یعنی بحث جانشینی رهبری و استفاده از افرادی که به اراذل و اوباش معروفند در ماجرای ۸۸ توسط سپاه و کشته شدن آن سردار در سوریه، در چه ترازی از واکنشها قرار دارد و به جای پاسخ اقناعی، برای تحت الشعاع قرار گرفتن یکی، چرا دیگری بزرگنمایی میشود؟ بماند، اما سابقه تاریخی دارد. از باب نمونه برای اینکه جامعه از بحث اعدامهای ۶۷ و مخالفت آیت الله منتظری با آن اعدامها و ادامه جنگ و حوادث دیگر دهه ۶۰، و دیدگاههای وی در باره لزوم نقد مصلحانه و محدودیت دایره اختیارات ولی فقیه و ...، غافل شود، بحث سید مهدی هاشمی ضریب بالا میخورد با اینکه حتی سید احمد خمینی به عنوان اولین کسی که به گونه مکتوب ذهنها را به سوی بحث سیدمهدی هاشمی روانه کرد، به خوبی میدانست که وی در سال ۶۶ اعدام شد و مهمترین واکنش نقادانه آقای منتظری به نظر و رای ولی فقیه زمان، در تابستان ۶۷ رخ داد یعنی اعدامها. در پی سخنرانی ۱۳ رجب آیت الله منتظری، باز هم این واکنشِ رد گم کن، آزموده شد و با هدف تحتالشعاع قرار گرفتن محتوای آن سخنرانی، نوع رسانهها، خطبای جمعه، مسئولان وقت، مجددا همان اتهامات کهنه گذشته را سرلوحه نقد خویش قرار دادند و کمتر کسی بود که به گونهای منطقی نقدی منصفانه بنگارد. باری! فحاشیهای مخالفان میرحسین، نشان از آن دارد که چنته خالی است و گرنه هر آدم سلیم النفسی میداند که هر که از منطق تهی است عنان قلم و زبان به دست احساسات میسپرد. اما در تاریخ ایران، حوادث بسیاری رخ داده که استخوان در زخم مانده و پرونده آن علیرغم تمایل رسانههای رسمی، هنوز مفتوح است و اگر کسی به آن پرونده سرک کشیده و دوباره ذکری از آن بنماید، دلیل نمیشود که آماج توهین و فحاشی قرار گیرد. گیرم امروزه سکوت مرگبار حاکم شود و شهر، بی تپش! ولی فردا و پس فردای تاریخ که قدرتمداران امروز باشند یا نباشند، سکوت نخواهد شکست؟ به روایت تاریخ، در دربار شام با یک سخنرانی امام سجاد و زینب کبری، کل بافتههای باند اموی رشته شد، پودر شد، ریخت روی زمین! مردم شام چنان مسخ امواج تبلیغات معاویه و پسرش شده بودند که جز این دو نفر و حزبشان خاندانی برای پیامبر نمیشناختند! با حضور حزن آلود و مظلومانه خاندان پیامبر در شام، این تبلیغات چندین و چند ساله یزید و پدرش بود که رنگ باخت و همان شد، به تعبیر زینب:" ما راَیتُ الّا جَمیلا" ما اکثر العبر...