Get Mystery Box with random crypto!

ذنب لایغفر!  یکی از نقدهایی که از سوی برخی از دوستداران آیت ا | آوای خرد(مجتبی لطفی)

ذنب لایغفر!

 یکی از نقدهایی که از سوی برخی از دوستداران آیت الله منتظری و از سوی اپوزیسیون داخل و خارج از کشور به ایشان وارد می شود این است که بانی اصلی درج ولایت فقیه در قانون اساسی او بوده است.
نباید فراموش کرد که آقای منتظری گرچه به لحاظ علمی سرآمد اعضای خبرگان قانون اساسی بود اما اعضای خبرگان آن روز دو مشخصه داشتند؛ اولا: قریب به ۵۰ مجتهد اعم از متجزی یا مطلق در میان آنان وجود داشت و علاوه بر آنها، تحصیل‌کردگان دانشگاهی در خارج و داخل کشور نیز به وزانت علمی این مجلس می‌افزود و ثانیا: نماینده واقعی مردم با هر گرایش بودند زیرا نه مهندسی انتخاباتی صورت گرفت و نه شورای نگهبانی در کار بود.
 با این دو شاخص مهم آیا می‌توان گفت تحت تأثیر آیت‌الله منتظری قرار گرفته(صبغه علمی آنان) و خلاف رأی و نظر مردم(با توجه به اینکه اعضا منعکس کننده نظر مردم بودند) به ولایت فقیه رأی مثبت دادند؟ نهایت کاری که آیت‌الله منتظری کرد این بود که توانست نظریه خود را که مطابق نظر آیت الله خمینی هم بود مطرح و آن را تبیین نماید اما آیا شمشیر داموکلس بالای سر اعضا بود تا بدان رأی مثبت دهند؟!
نکته مهم در باره آیت‌الله خمینی است که اولا مصداق ولایت فقیه شمرده شده و شخصیت کاریزمای وی در تصویب این اصل اثر مهم داشت و ثانیا در این برهه سخنی در باره ولایت فقیه از ایشان، حداقل، منتشر نمی‌شود اما پس از تصویب آن، چه به لحاظ تئوری و چه به لحاظ عمل‌گرایی، تا گاو ماهی از آن پشتیبانی می‌کند. قطعا اگر آقای خمینی با درج این اصل مخالف بود جدای از مخالفت با درج آن در قانون اساسی، در حوزه عمل نباید بدان عمل کند در حالی که دیدگاه موسع و حداکثری وی در اختیارات ولی فقیه بدون توجه به اصل ۱۱۰ که سقف اختیارات را مشخص و برشمرده، مبرهن است. دیدگاهی که گرچه در اظهارات اولیه آیت‌الله منتظری نیز به گونه‌ای وجود دارد اما در نحوه مواجهه نقادانه با چگونگی حکمرانی ولی فقیه  وقت، مشخص می‌شود که نگاه، نگاه نصب و آسمانی و معصوم‌گونه، و موسع (به گونه ای که اختیارات و وظایف ولی فقیه را کف آن بداند و نه سقف آن،) به ولی فقیه نیست و این وضعیت ادامه دارد تا اینکه به همین دلیل و انتقادات و نقدهای مهم به حوزه عملکرد ولایت فقیه، از جانشینی رهبری و مسئولیت‌های رسمی سیاسی کنار گذاشته می‌شود. نشان به آن نشان که هنوز طرفداران ولایت مطلقه فقیه،  گوش به فرمان ولی فقیه نبودن و مطیع محض نبودن را از جرایم غیر قابل بخشش آیت‌الله منتظری بر می‌شمرند!
اما اقدامات انجام شده توسط آیت الله منتظری در باره این نظریه به همین جا ختم نمی‌شود زیرا اگر چه تا پایان عمر از اصل آن دفاع می‌کند اما در بازنگری‌های بعدی که از سال ۶۴ به بعد آغاز می‌شود به لحاظ تئوری نیز، این نظریه را اصلاح کرده تا از نصب به نخب، از ولایت به نظارت، و ولایت فقه تقلیل یابد.
این بحث می‌تواند ادامه داشته باشد و در این مختصر نمی‌گنجد.
@lotfi_mojtaba