2022-07-31 21:02:46
پارادوکس "شکست-موفقیت"
وقتی پابلو پیکاسو پیر شده بود در کافه‌ای در اسپانیا نشسته بود و روی دستمال سفره کثیفی خط‌خطی می‌کرد.
در کل به این کار بی اعتنا بود و هر چیزی را که در لحظه برایش جذاب بود می‌کشید.
در آنجا زنی که کنارش نشسته بود، با حیرت به او نگاه می کرد.
بعد از چند دقیقه پیکاسو قهوه‌اش را تمام کرد و وقتی داشت می‌رفت دستمالش را مچاله کرد تا دور بیندازد.
زن جلوی پیکاسو را گرفت و گفت:
"صبر کنید! می‌شود آن دستمالی را که رویش نقاشی می‌کردید به من بدهید؟ حاضرم از شما بخرم."
پیکاسو جواب داد: "بله حتما. ۲۰ هزار دلار می‌شود!"
زن سرش را عقب برد. انگار کسی آجری به سمتش پرتاب کرده باشد.
"چی؟ اینکه کشیدنش فقط ۲ دقیقه از شما وقت گرفت؟"
پیکاسو جواب داد: " نه خانم! کشیدنش بیش از ۶۰ سال زمان برده است!" و دستمال را در جیبش گذاشت و از کافه خارج شد.
*موفقیت در هر زمینه‌ای بر روی هزاران شکست کوچک بنا شده است و بزرگی موفقیت‌تان بستگی دارد به تعداد دفعاتی که شکست خورده‌اید. اگر کسی در کاری بیش از شما موفق است احتمالا به این دلیل است که بیشتر از شما در آن کار شکست خورده است. اگر کسی از شما بدتر است، احتمالاً دلیلش این است که تجربه‌های آموزنده دردناکی را که شما دارید نداشته است.*
پیکاسو در تمام عمرش خلاق ماند و تا دهه ۹۰ زندگی‌اش عمر کرد و تا آخرین سالهای عمرش به خلق آثار هنری پرداخت. اگر ارزش‌هایش کسب شهرت و کسب درآمد فراوان در دنیای هنر و کشیدن هزار تابلوی نقاشی می‌بود، آنگاه در جایی از مسیر متوقف می‌شد؛ مغلوب اضطراب و عدم اعتماد به‌نفس می‌شد و احتمالا نمی‌توانست پیشرفت و نوآوری اش را در آثاری که دهه‌های متوالی آفرید، حفظ کند.
علت موفقیت پیکاسو دقیقاً همانی است که باعث می‌شود او در ایامی که دیگر پیر شده است در کافه بنشیند و از خط‌خطی کردن روی یک دستمال لذت ببرد. ارزش نهفته در این رفتار او بسیار ساده و فروتنانه بود و البته پایانی هم نداشت.
هنر ظریف بی‌خیالی
مارک منسون
@life_skills2022
236 views18:02
م
