Get Mystery Box with random crypto!

این خیلی سختم بود تازه کار گرفته بودیم و دست خالی و گرفتاری بد | 𝑽𝒖𝒆𝒍𝒗𝒆

این خیلی سختم بود
تازه کار گرفته بودیم و دست خالی و گرفتاری بدهکاری سردرگمی باعث شده بود خیلی تحت فشار باشم میدونستم تو مسیر درستم و اوضاع بعدا بهتر میشه اما اون بُرهه خیلی تحت فشار بودم ، فشار اونقد زیاد بود که تنها چیزی که میتونست آرومم کنه وجود نرگس بود
نمیدونم چرا فکر میکردم این سری اونم دلش موافقه برا همین با ضمیرِ روشن رفتم سمتش
ته دلم نوری بود که انگار مژده میداد خبرای خوبی تو راهه
رسیدم اصفهان و شب خوابیدم
همون شب این خوابو دیدم ، خوب یادمه
هیچ فکرشو نمیکردم که خواب باشه ، همه چیز واقعی بنظر میومد
رو کردم بهت و گفتم دیدی میدونستم این سری تو هم موافقی
بهت گفتم بالاخره مال من شدی
و بهت گفتم که بهترین موقع اومدی ، دقیقا وقتی که دیگه توانی نداشتم و واقعا نداشتم
اما روزگار همیشه برخلاف آرزوهامون گذشت
صبحش بیدار شدم و دیدم خوابه
خدا میدونه چقد دلم گرفت که بازم ندارمت اما گفتم اشکال نداره میرم پیشش و بهش میگم که میخوام باقی عمرمونو کنار هم بگذرونیم
اومدم و ازت خواستم بذاری ببینمت تا حرفم رو بزنم ، اما تو ، نه پذیرفتیم نه اجازه دادی حرفمو بزنم و در آخر هم با نشون دادن اون عکس کُشتیم
یاد اون شب نبخیر