Get Mystery Box with random crypto!

این متن پر از صداقت هست من اینجا هیچ وقت چیزی ننوشتم مگر این | 𝑽𝒖𝒆𝒍𝒗𝒆

این متن پر از صداقت هست

من اینجا هیچ وقت چیزی ننوشتم مگر اینکه دلم تنگ بود و هیچ وقت قصدی نداشتم مگر نشون دادن علاقه ام به زتی که دوستش دارم
تمام مطالب اینجا حقیقت بود به جز چند مطلب دروغ که از عمد نوشتمشون چون نمیدونستم کار درست چیه

قسمت پایین خونده بشه بعد قسمتی که با اسپویلر مخفی شده ، بهتره



آشو یه نصیحت پدرانه داره و میگه:
«مراقب باش؛ هرگز به عشق همچون سکس فکر نکن، وگرنه دچار فریب خواهی شد.
فقط زمانی که احساس کردی حضور دیگری، تنها حضور خالص او، نه هیچ چیز دیگر‌، فقط حضورش کافی است تا به تو احساس خوشبختی بدهد؛ چیزی در تو شروع میکند به شکفتن.
آنوقت است که در عشق حقیقی به سر میبری.
آگاه باش
عشق شهوت نیست.
عاطفه و احساسات زودگذر نیست. عشق مالکیت نیست.
عشق یک ادراک ژرف است که شخص به نوعی تو را کامل میکند.
فردی تو را یک دایره کامل می‌سازد!»



از لحاظ جنسی و سکسی من همیشه گرم مزاج بودم ، اینو خودم میدونستم اما زمانی که به نرگس نزدیک شدم متوجه شدم یه چیزی طبیعی نیست ، فراوون هم حرف سکسی میزدم اما نه دلم میخواست به نرگس حرف سکسی بزنم نه هم تو خلوت خودم فکری میکردم ، این روند کم کم طولانی شد ولی اوضاع تغییری نکرد ، در واقع اونقدر همه چیز کنار این شخص برام جالب و جذاب بود که هیچ وقت ،زمان اضافه ای نمیومد واسه این حرفا و حرکتا
نرگس زیباترین و خوش هیکل ترین بود که دیده بودم و از قضا گرم مزاج ، ابدا نقصی در کار نبود و من باید تکون هایی میخوردم اما خبری نشد ، نرگس این قضایا رو به پای جنبه ی من نوشت و شروع به شوخی کردن در مورد این موضوع کرد ، کم کم نگران شدم و ترسیدم ، شروع کردم اینجا به نوشتن داستان های خیالی از علاقه ام به سکس با نرگس، از فانتزی هام ، از خواب هام ، اما ذهنم ابدا نمیتونست تصویر سازی کنه و پایین تنم هیچ وقت در رابطه با نرگس تکونی نخورد و فکری نکرد ، گواه حرفم صدها شب و صدها ساعت حرف زدنمون با هم دیگه اس

کم کم به این نتیجه رسیدم که مشکل از منه و من عیبی دارم که با این جمله ی طلایی آشو آشنا شدم و یقین پیدا کردم این حسم هم از عشق و علاقه میاد
من رابطه با نرگس رو تصور میکردم اما نه در چارچوب خرابش ، همیشه تو ذهنم خونه زندگی و خونواده بود
این مطلبی بود که همیشه آزارم میداد و دوست داشتم بگمش