Get Mystery Box with random crypto!

تو خصلتای خوب و بد هرکی کم و زیاد از هرکدوم داره ، کم پیش میاد | 𝑽𝒖𝒆𝒍𝒗𝒆

تو خصلتای خوب و بد هرکی کم و زیاد از هرکدوم داره ، کم پیش میاد آدمی از یه صفت هیچ بهره ای نداشته باشه
یه صفت برا من هست ، حسادت
تو کل زندگیم هیچ وقت هیچ جا هیچ چیزی نتونست حسادتم رو روشن کنه ، حتی وقتی نرگس رو کنار یه مرد دیدم هم حسادت نکردم
نهایتش با خودم کنار میومدم اما حسادت نمیکردم و بلد هم نبودم چه حسی داره تا اینکه روزی یه اتفاق افتاد
دقیقا دو سال پیش همچین روزی تو موقعی که درگیر راضی کردن نرگس و خونوادم بودم و تو هزار جبهه مشغول کارکردن و راضی کردن و التماس و اصرار و دعوا و ناراحتی بودم حنا به دنیا اومد
گوشه ی راهروی بیمارستان وایساده بودم که خواهر کوچیکم بچه بغل از در اومد بیرون محسن دوید جلو و رفت دخترش رو بغل کرد و مامانم به اون یکی خواهرم گفت گوشیش رو بگیره و یه عکس ازش بگیره و بذاره وضعیتش
و پایین عکس نوشت ثمره ی درخت زندگیم و به همه اعلام کرد نوه دار شد
اون روزا، اون موقع، اون جا وسط همون راهرو قلبم پر کشید و منم دلم خواست همچین بچه ای از نرگس داشته باشم و حسودی کردم
روزها گذشت حنا موهاش دراومد دندوناش دراومد کم کم چار دست و پا راه رفت و من هر بار میدیمش خدا میدونه چقد ذوق میکردم روزها گذشت تونست وایسه سر پا کم کم راه رفت کم کم یاد گرفت بگه عمو مهدی و من هرروز میخندیدم از دیدن این بچه ی شیرین
حالا چند دقیقه ی پیش حنا شمع هاشو فوت کرد و وارد سومین سال زندگیش شد و من با ذوق و شوق نگاهش کردم و هربار دلم میسوزه چرا من محروم شدم از داشتن دختری شیرین از زنی که دوستش داشتم