Get Mystery Box with random crypto!

هزار و یک شب یه شب اواسط آبان ۹۸ دیدمت ، به اون روزا نگاه که | 𝑽𝒖𝒆𝒍𝒗𝒆

هزار و یک شب


یه شب اواسط آبان ۹۸ دیدمت ، به اون روزا نگاه که میکنم اعتراف میکنم بهترین محرک زندگیم شدی برای پیشرفت ، من هیچ هدف و برنامه ای نداشتم ، سرخوش و بی خیال و بی فکر
و آدمی که رنج نکشه سختی نکشه زمین نخوره نمیتونه قدر زندگی رو بدونه
آشنایی با تو ، خواستن تو و تلاش برای بدست آوردنت باعث شد زندگی من عوض بشه ، باعث شد تلاش کنم تا چیزهایی دست و پا کنم تا بواسطه اونها بتونم داشته باشمت ، تو این راه رنج ها کشیدم گشنگی ها کشیدم عرق ها ریختم سختی ها کشیدم اما مرتب به تو فکر میکردم و هربار فکر کردن به داشتن تو مشکلات رو برام آسونتر میکرد
اما خب آخرش اون چیزی که میخواستم نشد ، در نهایت همونطور که هیچ کس هیچ وقت تو زندگیم واسه کاری بهم اعتماد نکرد تو هم واسه زندگی مشترک اعتماد نکردی ، نموندی و من که نمیتونستم ازت دل بکنم ، دل کندم
زندگی رو احترام نگه میداره ، آدما باید حرمت همدیگه رو نگه دارن
تو همیشه میدونستی من از این حس که فکر کنم بیام سراغت و مزاحم بنظر بیام چقدر متنفرم ، واسه همین وقتی حدود دوسال پیش گفتی دیگه مزاحم نشو من دیگه نیومدم سراغت ، بعد از اون من و تو بارها با هم حرف زدیم اما هربار تو اومده بودی پیشم تا اون روز که تو اینستا بهت پیام دادم و خودمو معرفی کردم و تو
گفتی بیخود کردی پیام دادی
و شبش گفتی دوست پسر دارم
اول حرمتم رو شکستی و بعد بیرحمانه نشون دادی که نخواستیم
تو همون شب برام تموم شدی ، حالا من هنوز دوستت دارم هنوز مرتب بهت فکر میکنم اما دیگه تو ذهن و قلبم نرگس قبل از اون شب مونده
نرگس بعد از اون شب رو نه هیچ وقت فکر میکردم بتونه وجود داشته باشه نه دوسش دارم


امشب ۱۴ مرداد تولدمه و حالا از ۱۷ آبانی که واسه اولین بار دیدمت ۱۰۰۱ شب گذشته
خدا گواهه هزار و یک شب پاک و صادقانه خواستمت و لحظه ای چیزی به قلب و ذهنم وارد نشد مگر اینکه خوشبختی تو باشه
راستش واسه امشب یه کتاب از حرفام برات نوشته بودم که تو سی چهل روز گذشته آماده کرده بودم ، ۱۰۰ صفحه ای برات نوشته بودم اما خب ویندوز لپ تاپم پرید و همه اش پاک شد و منم گفتم اصن بیخیال

بعدها زمان که گذشت به یاد بیار مردی هزار و یک شب بی وقفه بهترین سالهای عمرش خالصانه خواستت .