2021-07-05 09:48:05
می نویسم با همین قلم
با همین اندیشه ای دور از تمام هق هق های پشت نفس هایم.
اگر قلم نبود شاید من آدمی میشدم از جنس قرص های اعصاب داروخانه ها؛ آدمی از جنس بنگ و افیون؛ از جنس اعتیادهای نابودکننده ی مسموم...
در تمام ناکامی ها و تمام لرزش های گاه و بیگاهم دستم را دراز می کردم و همین قلم بود که هیچگاه به هیچ بهانه ای دستم را پس نمی زد..
گاه از گریه ی کودکی و گاه از گریه ی مادری و حتی گاهی از کشته شدن و مُردن یک صاحب جانی اعم از حیوان و حتی گیاه؛ رنجیده خاطر میشدم و آنچنان درون تنهاییم کز می کردم که دلم برای جهانی این چنینی می سوخت؛ باز هم همین قلم با تمام قدرتش آغوشش را برایم باز می کرد..
نوشتن نوشتن است؛ فرقی نمیکند از چه بنویسی؛ عده ای از شغل؛ کسب و کار؛ سفر مینویسند و عده ای از عشق؛ محبت؛ بودن ها و نبودن ها...همه و همه رسالتی دارند در حوزه ی متعلق به خویشتن و آرام می شوند با رقص واژه های مختص به ذهن خودشان...کسی محکوم به نوشتن در راستای ایده ها؛ رویاها؛ آرزوها؛ غمها و توقعات ما نیست؛ از هر دست نوشته و حوزه ای مخاطبان فراوانی در همه جا وجود دارد؛ ما باید بخوانیم و بدانیم که چیزی فراتر و دورتر از ما؛ در تسلط افکار ما نیست.
در تقسیم بندی های مختلفی از کتب هنر و حتی نقد؛ نویسندگی هنر سوم؛ یا پنجم؛ یا هفتم به شمار می رود و وجه بارز و مشترک تمام هنرهای چندگانه؛ همان تخیل و چندبُعدی بودن است...
باید به قلم افتخار کرد که می تواند دست مایه ای شود برای تسکین و یا بهتر از آن؛ برای تفهیمِ ارواح؛ اذهان و قلوب بشریت.
متناسب با حال یک مخاطب؛ نوشته ات یک معنا می دهد و چند حس و حال را به جنب و جوش در می آورد.اما صرفاً تحرّک روان آدمی ملاک انجام رسالت قلم و یک نویسنده نیست؛ باید بنویسد و درست بنویسد در حوزه ی هنری خودش؛ منظور از درست نوشتن غلط ننوشتن؛ نوشته ی ضعیف؛ ایراد نداشتن نیست؛ بلکه منظور این است از نشر اکاذیب حتی کذب در بیان عواطف امتناع ورزد و کذب نیز تنها به شایعه اختصاص نمی یابد بلکه مصادیق مختلفی دارد.
خداوند قلم را آفرید و به مصداق آیه ی "ن و القلم و ما یسطرون"؛ به صداقت قلم سوگند می خورد...قلم آفریده شد و در تمام ناملایمات زندگی؛ نفسم را به من برمیگرداند...وقت هایی بود که حال دلم و روانم پریشانتر از چیزی میشد که بتوانم خودم را از میان سنجاق های قفل شده ی طعنه ها؛ ناکامی ها؛ افترا؛ شکست ها و بی پولی ها نجات دهم؛ اما به یکباره چنان مددی از خداوند به وساطت قلم برایم می رسید که بودن با آن را به تمام بودن های دیگران ترجیح می دادم...فقط قلم بود که هر چه برایش بازگو میکردم با آراستگی تمام؛ به تصویر می کشید ...
نوشتم؛ گاهی از لذت هایم نوشتم و گاهی از دردهای تکراری ام...گاهی گاهی شاید رنجاندم و گاهی خودم از نوشته ای رنجیده میشدم؛ اما هیچوقت فقط با دستم واژه ها را حرکت ندادم؛ هر چیزی که بود از دل بود؛ حرکتشان به فرمان دل بود و ثباتشان با نگاه شما عزیزانِ جانم.
شادباش و تهنیت باد روز قلم به تمام کسانی که واژه ها را می رقصانند در هر نوعی از اندیشه.
۱۴تیرماه؛ روز قلم
#روز_قلم
#منصور_نادری
@mansournaderi2m
117 viewsMansour Naderi, 06:48