Get Mystery Box with random crypto!

مرثیه

لوگوی کانال تلگرام marsiyeeh — مرثیه م
لوگوی کانال تلگرام marsiyeeh — مرثیه
آدرس کانال: @marsiyeeh
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 18.75K
توضیحات از کانال

❁﷽❁
از عناوین جهان "مرثیه خوان" ما را بس...
کپی مطالب با ذکر منبع مجاز است
♦️ کانال متن روضه باز 👇
@rozeh_1
🔹 ارتباط شاعران با ما 👇
@heydari_am_man
🔸 هماهنگی تبادل و تبلیغات 👇
@navay_roze

Ratings & Reviews

4.50

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 11

2023-05-02 23:45:02 #حضرت_حمزه

تا همیشه غمت بر این دلهاست
گریه بر تو سفارش طاها ست
در مقامت همین بس است نبی
گفت حمزه سیدالشهدا ست

ای عموی نجیب پیغمبر
تکیه گاه غریب پیغمبر
اسدالله غزوه های رسول
وقت غم ها حبیب پیغمبر

همه جا یار مصطفی بودی
تو مددکار مصطفی بودی
هر زمان که اذیتش کردند
تو طرفدار مصطفی بودی

رفتی و در مدینه غوغا شد
باب توهین به مصطفی وا شد
بعد پیغمبر و تو و جعفر
آتش کینه سهم زهرا شد

من بمیرم چه بر سرت آمد
چه به احوال پیکرت آمد
عالمی سوخت آن زمانی که
سر نعش تو خواهرت آمد

خواهرت قد کمان رسید از راه
ضجه میزد به ناله ای جانکاه
تا که چشمش به پیکرت افتاد
گفت وا حمزتا ! رسول الله

خواهر تو ندید پیکر تو
که چه آورده هند بر سر تو
خارها و عبا کمک کردند
که نمیرد عزیز خواهر تو

خواهرت را کسی اسیر نکرد
از خجالت که سر به زیر نکرد
دختر نازدانه ات هرگز
گیسویش بین پنجه گیر نکرد

ابوالفضل عطاری

@marsiyeeh
179 views20:45
باز کردن / نظر دهید
2023-05-02 23:45:02 #حضرت_عبدالعظیم

صبح صادق که می‌دمد دل من
سر خوش از بادۀ حضور شود
از تماشای جلوه‌زار پگاه
مثل آیینه غرق نور شود

نغمۀ آسمانی توحید
می‌شود در فضا طنین‌انداز
می‌پرد باز پلک دل که: خدا
کرده درهای آسمان را باز

می‌وزد از مناره عطر اذان
سمتِ این بارگاه نورانی
دل من با فرشتگان خدا
می‌پرد در فضای روحانی

به نماز ایستاده مُلک و مَلَک
اقتدا می‌کنم به حضرت او
جانم از شوق دوست سرشار است
دلم از گرمی محبّت او

آسمان و زمین به گاه قنوت
با من «أمّن یجیب» می‌خواند
فارغ از خویش و فارغ از عالم
دل من از حبیب می‌خواند

بیشتر از همیشه صحن و رواق
از شمیم حبیب سرشار است
حرمش بوی کربلا دارد
بس‌که از عطر سیب سرشار است

رنگ و بوی حسین را دارد
فطرت پاک او اگر حسنی‌ست
از فروزنده گوهرش پیدا‌ست
که تبار عقیق او یمنی‌ست...

در مدارش به گردش آورده‌ست
آفتاب وِلا سه اختر را
قدر او، حُرمت دگر بخشید
«حمزه» و «طاهر» و «مطهّر» را

از سه خورشید، نور می‌گیرد
حرم با شکوه این وادی
حجّت هشتم و امام نهم
وز عنایات حضرت هادی

طائر پر شکستۀ ‌دل من
شده عمری کبوتر حرمش
مهرش از جان ما مبادا دور
وز دل ما جدا مباد غمش

محمدعلی مجاهدی

@marsiyeeh
342 views20:45
باز کردن / نظر دهید
2023-05-01 23:10:55 #امیرالمومنین_علی

خیالش باز، شعری بر لبم بی اختیار آورد
که اوصاف علی طبع مرا اینگونه بار آورد

کلاف شعر دارم، سالها کارم غزل بافی ست
دراین بازار آشفته، علی تحسین کند کافی ست

نوشتم شاعرش هستم، عجب وهم و خیالاتی
نوشتم بی علی هیچم، چه توضیح اضافاتی...

نوشتم شمس... دیدم گنبدش زیباتر از آن است
نوشتم کعبه و دیدم نجف بالاتر از آن است

به قرآن سر زدم دیدم علی گویا تراز آن است
نوشتم عرش...دیدم مرتضی اعلی تر از آن است

شبیه جبرئیل از درک این اوصاف درماندم
صد و ده بار امشب قل هوالله احد خواندم

من از شوقش زمین خوردم، ولی مولا بلندم کرد
همیشه یاعلی گفتم، علی از جا بلندم کرد

سَر و سِرّ مرا با او، کسی جز او نمی داند
علی نادیده می بیند،علی ننوشته می خواند

چه بهتر ازهمین اول بگویم حرف آخر را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را

کسی نشناخت حیدر را به غیر از مصطفی وقتی...
گره زد دست خود را سخت در دست خدا وقتی....

...به چشم حاجیان شور تماشا می رسید آنروز
کنار برکه ای دریا به دریا می رسید آنروز

نگاه نافذ احمد، زمین را در تصرف داشت
زمان هم از نبی انگار دستور توقف داشت

نفس ها حبس شد...، در سینه ها خوف و رجا افتاد
بدون همهمه زنگ شتر ها از صدا افتاد

زمینِ گرمِ صحرا از پریشانی سراسر بود
همه باخویش می گفتند آیا حج آخر بود؟!

نبی فرمود بسم الله،ای ارض و سما بشنو!
گواهی باش ای تاریخ! پیغام مرا بشنو

دوباره صحبت از اسرار خلقت می کنم آری
ولی این مرتبه اتمام حجّت میکنم آری

تفاوت در میان حق و باطل چیست، معلوم است؟
بدون این خبر اسلام کامل نیست، مفهوم است؟

نمانَد زحمت پیغمبران بیهوده، ای مردم!
نه اینکه حرف من باشد خدا فرموده، ای مردم!

نبی همدوش مولا آسمان ها را هوایی کرد
خدا از شاهکار آفرینش رو نمایی کرد

نبی فریاد زد، بر عالم و آدم مسلم شد
علیّ بن ابی طالب، ولیُ الله اعظم شد

برای خاتم پیغمبران جزاو نگینی نیست
شهادت می دهم جز او امیرالمومنینی نیست

شکاف کعبه آیا ماند در نزد شما مغفول؟
طواف مرتضی کردید آری ((حَجُّکم مقبول))

الهی گُر نگیرد آتش خاموشِ بعضی ها
الهی که بسوزد پنبه ی در گوش بعضی ها

پیمبر گفت آری انتظار آمد به سر دیگر
ازین دنیای فانی بسته ام بار سفر دیگر

وصیت می کنم هرکس که من مولای او هستم
بداند این علی هارون و من موسای او هستم

که عقبی بی علی فانی و دنیا باعلی باقی
غدیر خم به جوش آمد...الا یا ایها الساقی!

امام المتقین، عین الیقین، حبل المتین، حیدر
عَماد الآصفین، شمس المبین، یعسوب دین، حیدر

علی غایب، علی حاضر، هُوالاوّل هُوَالآخِر
علی پنهان، علی پیدا، هُوَالباطن هُوَالظاهر

((اَشدّاء علی الکفار)) قَتّال العرب... یعنی...
جهان از شوکتش فریاد زد: یاللعجب، یعنی...

...خدا وقت تماشایش، دلِ بی طاقتی دارد
خوشا قنبر برای خود چه اعلی حضرتی دارد

پناه آهِ مظلومان کجا فکر خلافت داشت؟
علی بی تاج و مسند نیز بر دلها حکومت داشت

برایش فتح خیبر مثل تفریحی در اوقات است
دلِ مسکین به دست آوردنش فتح الفتوحات است

میان جنگ هم شمشیر او چون تیغ جراحی ست
اگر خون ریخت،درمان کرد،اعجازش یداللهی ست

ریاضت دیده هم از خاک با جادوگری، زر ساخت
هنر او داشت که از خاک پای خود ابوذر ساخت

عوالم را ببین،آتش علی دریا علی گفته
که حتی دشمنش در وصف او ((لولا علی)) گفته...

علی هرگز نمی بندد به روی هیچ کس در را
کسی از ابتدا تا انتها نشناخت حیدر را

مجید تال

@marsiyeeh
1.1K views20:10
باز کردن / نظر دهید
2023-05-01 23:10:54 #امیرالمومنین_علی

با جامِ نامِ خود دهانم را شراب‌آلود کن
در «عین و لام و یا» الفبای مرا محدود کن
یک‌دم اگر دَم مرتضی و بازدم حیدر نشد
با دستِ خود راهِ نفس‌های مرا مسدود کن
هر شب طوافت می‌کنم؛ پروانه‌وار اسپند‌وار
هر شب مرا دورِ سرِ شمعِ خیالت دود کن
از آسمان انداختم خود را به شوقِ دیدنت
این قطره را تا مرزِ دریایت سوار رود کن
درگیر کن بود و نبودم را به بودن پای تو
آنی اگر فعلم نبودن شد مرا نابود کن

غسلِ شهادت کردم از بس مدحِ باده گفته‌ام
مثل مناره اشهدم را ایستاده گفته‌ام

ای کاش، جبرائیل با صد مثنوی نازل شود
تا بیتی از مدحِ عبایت لااقل کامل شود
هر شاعری که دفترش خالی‌ست، از نام علی
هذیان‌سرایی می‌کند؛ حتی اگر دِعبل شود
یک ذره بغضِ قنبرت هم در دلی باشد اگر ...
کافی‌ست، تا هر چه عبادت می‌کند باطل شود
باید بیاموزد الفبای گدایان تو را ...
هر کس که می‌خواهد بیاد در حرم سائل شود
باید دهان را پاک، با خاکِ کفِ پایت کنم
آنقدر، اشکم را بنوشم تا گِلِ من دل شود

دورم؛ زمین تا آسمان از دستِ عالم‌گیرِ تو
باید دخیلم را ببندم بر دَمِ شمشیرِ تو

نامت گره می‌خورد، در جنگاوری با ذوالفقار
دم «یاعلی» می‌شد مسیحِ بازدم «یاذوالفقار»
هر تشنه‌ی دستِ نوازش آمد و سیراب شد
از دست‌های چاه‌آلودِ تو؛ حتی ذوالفقار
از بس نمی‌شد گفت از تو از دَم شمشیر تو
گفتیم، هذا حیدر کرار، هذا ذوالفقار
گفتیم، بعد از «قل‌هوالله‌احد» این آیه را
«قل لافتی الا علی لاسیف الا ذوالفقار»
نامِ مرا بنویس، پای دفترِ قربانیان
دستی بکش بر گردنم؛ بنویس، «امضا ذوالفقار»

ذبحِ منایت کن مرا؛ هر چند، قابل نیستم
وقتی که مالک می‌شود قربانِ تو؛ من کیستم ؟!

من چیستم ؟! خاری نشسته در گلستان نجف
یک سنگ‌ریزه زیر کوهی در بیابان نجف
من چیستم ؟! شاید غباری روی بالِ بادها
ای کاش، بنشینم به کاشی‌های ایوان نجف
من چیستم ؟! بذری که دور افتاده از دستِ کویر
با التماس افتاده‌ روی پای باران نجف
من چیستم ؟! کفری که پنهان بود، پشتِ دین خود
سلمان به من آموخت، تا باشم مسلمان نجف
من چیستم من کیستم ؟! در حدّ گفتن نیستم
حتی به لب‌های غلامانِ غلامان نجف

جلد توام؛ افتاده‌ام از بام، دستم را بگیر
بابای دنیا؛ یاابالایتام، دستم را بگیر !

رضا قاسمی

@marsiyeeh
935 views20:10
باز کردن / نظر دهید
2023-05-01 23:10:54 #امیرالمومنین_علی

دفتر وصف تو یک عمر روایت دارد
بردن نام تو هم حکم عبادت دارد
در مقام تو همین نکته کفایت دارد
که خدا نیز به نام تو ارادت دارد

حالمان خوب نبوده است ولی خوب شدیم
تا که خواندیم کمی نادعلی خوب شدیم

کوهی از عشق نه، اما پر کاهی دارد
سینه ای کز غم دوری تو آهی دارد
نوکر شاه نجف منصب شاهی دارد
دل ما نیز به ایوان تو راهی دارد

ما گرفتار تو هستیم ولی آبادیم
پای ایوان طلای نجفت افتادیم

ما که هستیم گدای تو و فرزندانت
پشت ما هست دعای تو و فرزندانت
مقصد ماست خدای تو و فرزندانت
جان عالم به فدای تو و فرزندانت

ای دو عالم نخی از تار عبایت حیدر
خلق عالم شده یک کار عبایت حیدر

ما که هستیم فقط بنده ی سلطان نجف
اعتکاف دل ما هست به ایوان نجف
زنده شد خاک زمین با نم باران نجف
حسرت ماست فقط آب نجف نان نجف

ما خدا را وسط صحن تو پیدا کردیم
چِقَدَر در حرمت گریه به زهرا کردیم

از نفس های تو هر لحظه خدا می ریزد
از قنوت سحرت عطر دعا می ریزد
از قدم های تو هم گرد شفا می ریزد
از دو دست کرمت آب بقا می ریزد

بس که اوصاف تو هم جلوه ی پیغمبر داشت
جبرئیل آب وضویت به تبرک برداشت

شاه، هم سفره ی پیران و فقیران بشود؟
مرکب بازی اولاد شهیدان بشود؟
رازق نیمه شب خان یتیمان بشود؟
این فقط با هنر دست کریمان بشود

عالمی مست از این شیوه ی سلطانی توست
ما همه مور و جهان ملک سلیمانی توست

قنبرت باشم اگر ملک سلیمانم چیست؟
نوکرت باشم اگر بوذر و سلمانم چیست؟
غیر نام تو مگر ذکر فراوانم چیست؟
غیر این عشق مگر برکت ایمانم چیست؟

تا ابد ذکر لب این دل آگاهم باش
اشهد ان علیا ولی الله ام باش

غیر تو کیست کسی جان پیمبر بشود
یا که با حضرت صدیقه برابر بشود
یا که نامش همه جا زینت منبر بشود
ابداَ هیچ کسی حضرت حیدر بشود

تو فقط آمده ای ساقی کوثر باشی
جانشین نبی از بعد پیمبر باشی

قصد اگر وصل تو، هجران وطن می چسبد
گر چه شیرینی اسمت به دهن می چسبد
ذکر این جمله به دل ها عملاً می چسبد:
بعد نام تو فقط ذکر حسن می چسبد

بعد از این قافیه حیران حسن خواهد شد
عین ایوان تو ایوان حسن خواهد شد

حرم و گنبد و باران! چقدر رویایی
گوشه ی خلوت ایوان! چقدر رویایی
وسط صحن، چراغان! چقدر رویایی
گفتن ذکر حسن جان! چقدر رویایی

می رسد آنکه امید تو و من خواهد بود
او همان بانی ایوان حسن خواهد بود

وحید محمدی

@marsiyeeh
751 views20:10
باز کردن / نظر دهید
2023-05-01 23:10:54 #امیرالمومنین_علی

باشد علی خدا نه، ولی ناخدا که هست
بعد از خدا بزرگ همه ماسوا که هست

بعد از خدا و بعدِ رسول خدا، علی
ساقی است گر شراب نداری بیا که هست

گیرم که با علی دل ما نیست آشنا
اما دل علی به غریب آشنا که هست

مشکل گشا علی است و لشکرگشا علی
فرمانروا که بود و شه لافتی که هست

ما سائل رکوع علی نیستیم اگر
او إنّما ولیّکم اللهِ ما که هست

محشر صفی به وسعت آغوش مرتضاست
ای عاشقان هجوم نیارید، جا که هست!

عاشق گناهکار اگر شد در آتش است
اما حسابش از همه عالم جدا که هست...

آن بی نشانه ای که نشان داشت از علی
دل بی قرار یافتنش، هرکجا که هست

مهدی جهاندار

@marsiyeeh
703 views20:10
باز کردن / نظر دهید
2023-05-01 23:10:54 #امیرالمومنین_علی

سَر سِلسِلة عشق به موی ِتو گره خورد
چرخی زد و آمد سرِ کویِ تو گره خورد
لبهایِ ترک خوردة مستان زخماری
در بوسة اول به سبویِ تو گره خورد
عشق آمد و آنقدر به دورِ سرِ تو گشت
تا بر گِرهِ «لام» زرویِ تو گره خورد
عیسی نَفَسَش قدسی از آن بود که گاهی
آهِ جگرش با دمِ هویِ تو گره خورد
داود اگر مردِ خوش الحان خدا شد
یک تار گلویش به گلویِ توگره خورد
آن آب حیاتی که چکیده به لبِ خضر
بی شک به نمِ آبِ وضویِ تو گره خورد

تو ظاهری وباطنی وسِرِّ وجودی
با رویِ خداوندیِ خود جلوه نمودی

عمری به رَهَت بود دو چشمِ ترِ توحید
تاکعبة گِل را بِکنی مظهرِ توحید
تاپای نهادی تو در این عالمِ خاکی
شد نام علی نقش، به تاجِ سرِ توحید
دیدند همه جایِ قدمهایِ شمارا
بر شانة عرشیة پیغمبرِ توحید
حُبِّ تو جگر داده به ما تاکه بیاییم
بااین دلِ آلوده به دور وبرِ توحید
یک سوّم اوصافِ تو این است علی جان
تنها تو کنی همسری دخترِ توحید
حق است،، بِنامیم اگر« بنت اسد» را
با آمدن تو پس این مادرِ توحید

باید که بدوزم لبِ خود با نخ وسوزن
شایدکه توان گوشه ای از مدح تو گفتن

ما عاشقت از صبح اَلَستیم علی جان
ازبویِ سبویت همه مستیم علی جان
تاروزِ قیامت به همه فخر نماییم
ماساختة دستِ تو هستیم علی جان
هر بار که طوفِ حرم ِ کعبه نمودیم
درراهِ خروجِ تونشستیم علی جان
کردیم اگر سجده سویِ رکنِ یمانی
دل از همه اغیار،گُسَستیم علی جان
دانند همه سجده کُنِ صاحبِ بِیتیم
ما کعبه خالی نَپرَستیم علی جان
قربانی اگر خواست نگاهِ تو، بفرما
ماطایفه ای سر روی دستیم علی جان

بر آدم اگر اشرف مخلوق خطاب است
بی نورِ ولای تو همان مُشت تراب است

حالا که چنین طبعِ غزل خوان سرِحال است
در کفر نَیُفتم سرِ مدحِ تو محال است
اصلا به کسی ربط ندارد تو خدائی
وادیِ خرابات کجا جایِ جدال است
ای سِرِّ «هوالهو» و «هوالحیُّ» و«هوالحق»
روی تو تجلیِّ« هوالعِزُّ »جلال است
این نُطقِ اِلاهیّه جبریل مُقَرُّب
تنها اثر ِ خوردنِ یک غورة کال است
مِی کوثر و ساقی علی و میکده کعبه
شب تا به سحر مستیِ عشاق حلال است
ما با تو مدحِ تو شناسیم خدارا
آئینه نمایشگرِِ کامل ز جمال است

زلفت دلِ آشفته به رنجیر کشیده
کارم سرِ عشقِ تو به تکفیر کشیده


ماصاحبِ اشکیم که گریانِ تو باشیم
هرنیمة شب زائرِ چشمان تو باشیم
زلفِ سرِ دوشیم که در دستِ نسیمیم
پشتِ سرِ تو بی سروسامانِ تو باشیم
مارا زسرت باز مکن لیلیِ لیلا
بگذار همه عمر، پریشانِ تو باشیم
ما پایِ کمیلِ سحرِ جمعه نشستیم
تاریزه خورِ سفرة احسان توباشیم
سوگند به یک بوسه ز انگورِ ضریحت
عمریست که در حلقة مستانِ توباشیم
یا حضرت سلطان ِ نجف حیدرِ کرار
بگذارگدایِ دمِ ایوان تو باشیم
ابرویِ کَجَت را بدهی گر توتکانی
حق است که ما کشتة چشمانِ تو باشیم
از چلة چشمان ِتر ای شیر بزن تیر
چون آهوی سرگشته به جولانِ تو باشیم

بیهوده نبوده ست نبی مستِ تو بوده
نازم به خدائی که علی خلق نموده

هر گوشة میدان ، نظرافتاد توبودی
هر جاکه نبی در خطر افتاد تو بودی
آن لحظة که در حلقة پُر فتنة کُفار
ازدستِ پیمبر سپر افتاد توبودی
در آخر معراج که جبریل درآنجا
تهدید شد، از بال و پر افتاد توبودی
درشهر مدینه که نمودند جسارت
بر دامنِ زهرا شرر افتاد توبودی
باورکن علی جان که چه سخت است بگویم
ناموسِ خدا پُشت در افتاد توبودی
در کرببلاهم که عطش باهمة سوز
چون گرگ پیِ هر جگر افتاد توبودی
وقتی سرِ ششماهه رویِ بازویِ بابا
باضربة تیرِ سپر افتاد توبودی
آندم که رباب آمد و بامویِ پریشان
چشمش به گلویِ پسر افتاد توبودی

امشب شبِ عیداست بیا رحم به ما کن
این قافله را در به در کرببلا کن

قاسم نعمتی

@marsiyeeh
1.0K views20:10
باز کردن / نظر دهید
2023-04-30 12:35:24 #حضرت_عبدالعظیم

از فیض این حرم چقدر با صفاست ری
سر منشأ تلألؤ نور خداست ری
فرموده اند شعبه ای از کربلاست ری
اصلا بگو نگین سلیمان ماست ری

مبهوت این سخاوت و لطف و کریمی ام
با این وجود حضرت عبدالعظیمی ام

بوی بهشت کربوبلا دارد این حریم
دلهای انبیا به سرای تو شد مقیم
مشهد هوای مکه و حج دارد از قدیم
شد کربلای ما فقرا سیدالکریم

از لحظه ای که عالم و آدم شده درست
بار کرامت حسنی روی دوش توست

بیگانه ایم با همه ای آشنای ما
شاید گرفت در حرمت ربنای ما
کاری بکن به جان عزیزت برای ما
ارباب پس چه شد سفر کربلای ما

آقا نظر کنید که همسایه آمده
دریای لطف نوکر بی مایه آمده

وقتی دلم میان حرم پر ز آه شد
ناگه بساط گریهء من رو به راه شد
اشکی چکید، نذر غریبی شاه شد
در پیش چشم من همه جا قتلگاه شد

خواهر به گریه خسته و بدحال آمده
با مادرش حوالی گودال آمده

شمر لعین و تیغ برهنه سر حسین
در لا به لای آن نفس آخر حسین
تازه سنان مست رسیده بر حسین
سر را برید و پا نشد از پیکر حسین

تا آن لعین ز پیکر آقا بلند شد
دیگر صدای گریهء زهرا بلند شد

عماد بهرامی

@marsiyeeh
1.8K views09:35
باز کردن / نظر دهید
2023-04-30 12:35:24 #حضرت_عبدالعظیم

ای حریمت رشک جنّات النّعیم
ای دل اهل تولاّیت حریم

نسل طاها زاده ی و المرسلات
نجل بسم الله رحمان الرّحیم

مشعل اِنّا هدیناه السّبیل
طلعت مرآت اللهُ الحکیم

زائر کوی تو عیسای مسیح
آستانت طورِ موسای کلیم

زینت عرش خداوند ودود
از چه در شهر ری گشتی مقیم

با تجلاّی تو از ظلمت چه باک
در تولاّی تو از آتش چه بیم

یاد تو یاد خداوند و رسول
خطّ تو خطّ صراط المستقیم

دور صحنین تو با صوت ملیح
این ندا پیوسته خیزد از نسیم

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

شهر ری که از تو گرفته احترام
قبر تو کعبه، حرم بیت الحرام

بر رواق قبر و خدّامت درود
بر مزار و صحن و زوّارت سلام

فیض جوشد از حریمت روز و شب
نور خیزد از مزارت صبح و شام

کاروان دل شده لبّیک گو
دور صحنین تو می گردد مدام

تا قیامت بر تمام اهل ری
سایه ی گلدسته هایت مستدام

هر که آید در کنار تربتت
می رسد بوی بقیعش بر مشام

هر چه خواندم در ثنایت نارسا
هر چه گفتم در مدیحت نا تمام

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

تا مکان در قلب ایران کرده ای
شهر ری را کعبه ی جان کرده ای

خاک پاک شهر ری را سر به سر
با قدوم خود گلستان کرده ای

گنبد و گلدسته های خویش را
شمع جمع اهل ایمان کرده ای

سالها از فتنه ی عبّاسیان
رو به صحرا و بیابان کرده ای

روز و شب بر غربت اجداد خویش
خون دل جاری به دامان کرده ای

نام خود را ای غریب شهر ری
سال ها از خلق پنهان کرده ای

با وجود فتنه ی اهل جحیم
شهر ری را باغ رضوان کرده ای

زخم دل ها را تو مرهم بوده ای
درد جان ها را تو درمان کرده ای

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

ای تماشایت تماشای حسن
در تو پیدا روری زیبای حسن

قامتت سرو دل آرای حسین
طلعتت مرآت سیمای حسن

باغ حسنت جنّت اهل بهشت
سرو قدّت قدّ و بالای حسن

هم تولاّیت تولاّی علی
هم تجلاّیت تجلاّی حسن

میوه ای از بوستان مصطفی
پاره ای از کلّ اعضای حسن

بهترینی در جمال و در کمال
برترینی بین ابنای حسن

اختری تابنده از برج ولا
گوهر نابی زدریای حسن

خوش بود تا خوانم این ترجیع را
بین زوّارت به آوای حسن

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

ای چراغ آسمان ها در زمین
روشنی بخش دل اهل یقین

لاله ی گلزار ختم الانبیا
سرو بستان امیرالمؤمنین

زائرت روز و شب فوج ملک
پرده دارت حضرت روح الامین

انس و جان آرد به تو روی نیاز
دسته دسته از یسار و از یمین

سوره های مصحف رخسار تو
طا و ها و حا و میم و یاو سین

پای خدّام تو بر چشم ملک
فرش زوّار تو بال حور عین

روز و شب بر زائرت آید ندا
فادخلوها بسلامٍ آمنین

ای سپهر معرفت در قلب خاک
ای تو را دست حسن در آستین

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

تو سپهر منزلت را اختری
تو به دریای فضیلت گوهری

شهریار ملک ری در شهر ری
سیّد اولاد سبط اکبری

گر ولی الله فرمودت ولیّ
در مقام خود ولایت پروری

گنبد زرّین تو گوید که تو
خلق را از خاک ری روشنگری

در کمال و زهد و تقوی و شرف
شاهد شخصیّت پیغمبری

هم ولیِّ اولیای کبریا
هم شفیع دوستان در محشری

هر چه می گویم به وصفت نارساست
هر چه می خوانم از آن بالاتری

بوستان سرخ عصمت را گلی
نخل سرسبز ولایت را بری

مادر گیتی نیارد مثل تو
جز که آرد مجتبای دیگری

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم

دیدن ختم رسل دیدار توست
شاهد حُسن حَسن رخسار توست

خوبرویان گلستان بهشت
نرگس بیمارشان بیمار توست

جان کلافی روی دست مشتری
دل اسیر برده ی بازار توست

منطق و فقه و روایات و حدیث
در حقیقت زنده از گفتار توست

آفتاب رحمت پروردگار
جلوه گر در سایه دیوار توست

باغ جنّت با همه زیبائیش
روز محشر عاشق زوّار توست

دست تو دریای امواج کرم
جام اهل معرفت سرشار توست

باشد از دنیا و عقبی خوب تر
اینکه «میثم» شاعر دربار توست

یا کریم ابن کریم ابن کریم
یا ابالقاسم و یا عبدالعظیم 

استاد حاج غلامرضا سازگار

@marsiyeeh
1.3K views09:35
باز کردن / نظر دهید
2023-04-30 12:35:24 #حضرت_عبدالعظیم

افق فضل و شرف را قمري پيدا شد
يا كه در طور ولايت شجري پيدا شد
باز از بحر ولايت گهري پيدا شد
نخل سرسبز ولا را ثمري پيدا شد

درسماوات و زمين جشن عظيم است امشب
عيد ميلاد كريم ابن كريم است امشب

در رياض علوي سرو روان اين پسر است
نجل مولاي كريمان جهان اين پسر است
بهترين زاده ابناء جهان اين پسر است
فخر دين ، قبله دل ، كعبة جان ، اين پسر است

اوست سروي كه بود دامن هستي چمنش
صلوات همه بر حُسن حَسن در حَسنش

اهل فضل و شرف و علم زعيمش خوانند
خيل عبّاد همه عبد عظيمش خوانند
صاحبان كرم و جود كريمش خوانند
آيت رحمت رحمان و رحيمش خوانند

اوست ماهي كه بر ابناء زمان مي تابد
نورش از ري به همه خلق جهان مي تابد

قامتش سرو و لبش كوثر و رويش ماه است
زائر مرقد او زائر ثارالله است
حرمش كعبه آمال دل آگاه است
حَسني حُسنش بر خلق چراغ راه است

خاص و عامند ز هر سوي رهين كرمش
دل صد قافله سر گرم طواف حرمش

نعمت ساية اين دسته گل عترت را
بر شما داده خدا اين شرف و رفعت را
اهل ري قدر بدانيد چنين نعمت را
فيض همسايگي تربت آن حضرت را

بال جبرئيل زده سايه به بام و درتان
اين شما ، اين حرم زادة پيغمبرتان

يا حجاز است و بُوَد كعبه جاويدانش 
جان من ، جان همه خلق جهان قربانش
ري سپهر و حرم اوست مه تابانش
برتر از عرش بُوَد بارگه و ايوانش

دوست دارم كه شب و روز ز لطف وكرمش
پر زند مرغ دلم يكسره سوي حرمش

آيه وحي در اين خانه كتابت دارد
زير اين قبّه دعا كن كه اجابت دارد
زائر او به خدا فيض قرابت دارد
درو ديوار حرم نقش نجابت دارد

ماه صد انجمن اينجاست خدا مي داند
آفتاب حسن اينجاست خدا مي داند

خاك درگاه تو بر درد دل خسته شفاست
سر به خاك حرمت گر نگذاريم جفاست
اي گل باغ حسن عطر تو بر روح صفاست
كرم و جود تو بر ما به عيان و به خفاست

«ما به اين در، نه پي حشمت وجاه آمده ايم»
«از بد حادثه اينجا به پناه آمده ايم»

حُسن پيداي حَسن سرّ نهان حسني
بلكه جانان همه خلق و تو جان حسني
تو به باغ دل ما سرو روان حسني
نخل طاها و گل عطر فشان حسني

ما به خاك حرمت روي نياز آورديم
حاجت خويش به درگاه تو بازآورديم

عصمت فاطمه و عزّت حيدر داري
تو مقام از سخن مدح فراتر داري
تو عطا و كرم آل پيمبر داري
ز حسين و ز حسن جلوه ديگر داري

جان به قربان تو اي سيّد پاكيزه سرشت
شهرري ازتو بهشت است بهشت است بهشت

به تو و عزّت آباء کرامت سوگند
به خدا و به رسول و به امامت سوگند
به جلال و به كمال و به مقامت سوگند 
به نماز و به قعودت ، به قيامت سوگند

تو كه سايه به سر خلق دو عالم فكني
چه شود گر نگهي جانب «ميثم» فكني

استاد حاج غلامرضا سازگار

@marsiyeeh
787 views09:35
باز کردن / نظر دهید